شهادت شهید غلامرضا کارگر (1360ش)

شهادت شهید غلامرضا کارگر  (1360ش)
شهید غلامرضا کارگر در نهم اسفند سال ۱۳۴۰ش در محله شهیدیه در جمع یک خانواده مذهبی و متدین در شهرستان میبد چشم به جهان هستی گشود. غلامرضا، دوران کودکی را در دامن مادری مهربان و پدری باایمان سپری کرد و از همان کودکی آراسته به اخلاق حسنه شد. کارگر وقتی‌که به سن قانونی می‌رسد، جهت یادگیری علم راهی تنها دبستان شهیدیه می‌شود. او دوران دبستان را در مدرسه دهستانی سابق سپری می‌کند و پس از آن، مجبور می‌شود درس را‌‌ رها نموده و به کسب درآمد بپردازد. غلامرضا چندی به زیلوبافی مشغول می‌شود و بدین‌وسیله به اقتصاد خانواده خود کمک می‌‌کند و پس از آن، به یک کوره آجرپزی می‌رود و در آنجا به کار مشغول می‌شود. مدتی نیز به کار بنایی روی می‌آورد. از خصوصیات اخلاقی شهید کارگر می‌توان به این اشاره کرد که وی بسیار مهربان بود و به والدین و اقوام و دیگران احترام فراوان می‌گذاشت. هنگامی‌که پسرخاله‌اش (شهید حسین کارگر) به شهادت رسید، هروقت از خدمت مرخصی می‌گرفت، اول به دیدار خانواده پسرخاله‌ شهیدش می‌رفت. غلامرضا بسیار صبور بود و مشکلات و سختی‌‌های زندگی را با صبر و مقاومت تحمل می‌کرد و خم به ابرو نمی‌آورد. از لحاظ مذهبی می‌توان گفت که او نمونه یک انسان باایمان بود. نمازهای خود را به‌موقع به‌جا می‌آورد و از انجام فرائض دینی غافل نمی‌شد. او عاشق امام خمینی (ره) بود و عکس و اعلامیه‌های امام (ره) را نگه می‌داشت و درصورت امکان، توزیع می‌کرد. در جریان به پیروزی رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی نیز در حد توان حاضر بود و در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکتی فعالانه داشت. هنگامی‌که شهید کارگر به سن هیجده سالگی رسید، جهت انجام خدمت مقدس سربازی به عضویت ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد. ورود او به خدمت مصادف با اولین ماه‌های تجاوز رژیم بعثی عراق به خاک عزیز ایران‌زمین بود. شهید کارگر، دوره آموزش نظامی را چندی در کرمان و مدتی در مشهد گذراند و سپس به عضویت لشکر ۷۷ خراسان درآمد. او با عضویت در این لشکر، به جبهه‌های غرب و جنوب می‌رود و به نبرد با دشمنان اسلام و انقلاب می‌پردازد تا این‌که بالاخره در تاریخ پنجم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در منطقه عملیاتی فتح «بستان» در حالت پدافندی بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن بیست سالگی به فیض عظیم شهادت نائل می‌گردد. پیکر پاک و مطهر شهید غلامرضا کارگر، این سرباز امام زمان (عج) چندی بعد به شهر میبد منتقل می‌شود و در یک روز پاییزی تا زادگاهش شهیدیه تشییع و به‌عنوان ششمین شهید این دیار به خاک سپرده می‌شود.
نسخه چاپی