پنجشنبه، 29 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مرگ "ماكسيم گوركي" اديب بزرگ و نويسنده شهير روسيه (1936م)

مرگ "ماكسيم گوركي" اديب بزرگ و نويسنده شهير روسيه (1936م)
آلكسي ماكسيمويچ پشكوف معروف به ماكسيم گوركي نويسنده بلندآوازه روسي در 28 مارس 1868م در شهر گوركي گراد روسيه به دنيا آمد. وي در پنج سالگي پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستي پدربزرگش قرار گرفت. گوركي پس از مدتي به دليل فقر مالي به كارهاي گوناگون روي آورد و مشاغل مختلفي تجربه كرد تا بتواند هزينه زندگي را تامين نمايد. از اين رو، خانه پدربزرگ را ترك كرد و تنها و بي‏كس، به سوي سرنوشت نامعلوم خويش رهسپار گرديد. وي دراين سال‏ها با سواد كمي كه داشت به مطالعه روي آورد وضمن آشنايى با آثار ادبي روسيه، تصميم گرفت، خود اثري را به نگارش درآورد. گوركي در سال 1895م به صورت جدي به كارهاي ادبي پرداخت و لقب ماكسيم گوركي به معني تلخ را به عنوان نام ادبي و مستعار خويش برگزيد. تنگ‏دستي و فقر و بي‏بهره بودن از محبت والدين و ناكامي در زندگي، دليل انتخاب اين نام بود. با اين حال، انتشار اولين داستانش در يكي از روزنامه‏هاي قفقاز، گوركي را در مسير شهرت قرار داد و او را در نوشتنِ بيشتر ترغيب كرد. گوركي در اوايل قرن بيستم به مسائل اجتماعي و نهضت انقلابي كشيده شد و در اين رهگذر، بسياري از آثار ادبي خود را به مسائل انقلاب اختصاص داد. فعاليت سياسي گوري در اين دوره موجب گشت كه پيوسته تحت فشار دستگاه حكومت و سانسور قرار گيرد تا اينكه به زندان افتاد، اما به سبب بيماري اجازه خروج از كشور يافت. گوركي در سال 1902م به سبب شهرتش در خارج از كشور به عضويت افتخاري آكادمي علوم روسيه برگزيده نشد، اما حكومتتزاري به علل سيايس اين انتخاب را رد و گوركي را بار ديگر توقيف كرد كه طرفداري عامه مردم از او و نيز شهرت و محبوبيتش موجب آزادي وي گشت. گوركي ساليان بعد را در اروپا و امريكا گذراند و پس از يكدهه دوري، در سال 1913م اجازه يافت به روسيه باز گردد. از آن پس با همه قوا به فعاليت پرداخت و طي سال‏هاي بعد با تأسيس نشريه ادبيات جهاني و كانون خانه هنر، به عنوان پلي ميان فرهنگ رايج دوره گذشته روسيه و فرهنگ جديد شوروي شناخته شد. ماكسيم گوركي، زندگي كاملاً عادي و بي‏تجملي داشت و دليل شهرت او نيز، توجه به انعكاس وضع زندگي مردم عادي در نوشته‏هايش بود، سبكي كه تا آن زمان در روسيه سابقه نداشت. او در آثارش با نگرشي عميق، زندگي مردم روسيه را مورد توجه قرار داد و براي حل مشكلات اجتماع، در جستجوي راه‏هاي نتيجه بخش برآمد. توصيف مردم ولگرد و بينوا، سستي و رخوت و تقدير شومِ ناشي از جهل و فقر، سكونت‏گاه‏هاي تاريك و متعفّن، محروميت، ميخوارگي و ذلت، محور اصلي داستان‏هاي گوركي را تشكيل مي‏دهند. از اين‏رو، وي را بنيان‏گذار ادبيات رئاليستي سوسياليستي يا واقع‏بيني اجتماعي خوانده‏اند كه وضع مردم فقير و خانه به دوش، موضوع اصلي كار آن را شكل مي‏دهد. اين سبك تاثير زيادي بر نويسندگان پس از گوركي نهاد و با تشكيل اتحاديه نويسندگان شوروي در سال 1932، وي به رياست اين اتحاديه انتخاب شد. گوركي گرچه به ادبياتِ واقع‏گرا و رئاليست نيمه دوم قرن نوزدهم تعلق دارد، اما تنها كسي از نسل خويش است كه در ادبيات جديد شوروي، به عنوان يك قهرمان از اصول سوسياليسم حمايت مي‏كرد. گوركي كه خود نويسنده‏اي بي‏سر و سامان بوده، به خوبي از عهده توصيف دقيق زندگي مردم بي‏خانمان برآمده است. دنياي او، دنياي بينوايان و بيچارگان است و دنياي رنج و مبارزه. گوركي در ادبيات، تنها يك هدف را پيش‏چشم داشت و آن عمل و تحرك بود. گوركي در سال‏هاي پاياني عمر، در كشور روسيه و خارج از آن، شهرت و محبوبيت عظيمي به دست آورد و در سراسر جهان، نويسندگان بسياري از آثار رئاليست سوسياليستِ او مايه گرفتند. از گوركي آثار متعددي برجاي مانده كه شرح زندگاني وي در سه جلد، كودكي، مادر و ميراث از شاه‏كارهاي درجه اول او به شمار مي‏روند. ماكسيم گوركي سرانجام در 18 ژوئن 1936م در 68 سالگي درگذشت.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.