پنجشنبه، 29 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مرگ "توماس هابْزْ" فيلسوف و نظرپرداز برجسته انگليسي (1679م)

مرگ "توماس هابْزْ" فيلسوف و نظرپرداز برجسته انگليسي (1679م)
توماس هابْزْ، فيلسوف معروف انگليسي در پنجم آوريل 1588م در اين كشور به دنيا آمد. وي از نوجواني به نگارش كتاب پرداخت و پس از آن براي ادامه تحصيلات خود وارد آكسفورد شد. هابز از آن پس با مطالعات فلسفي خود، از ماكياولي، فيلسوف ايتاليايى تاثير پذيرفت و به نشر افكار خود پرداخت. فلسفه هابز از علاقه و رغبت او به حوادث و امور عالم سرچشمه مي‏گرفت. وي فيلسوفي بود به حد افراطْ مادي. از ديدگاه او، اجتماع همانند يك ماشين است كه تنها قدرتِ فرمان‏روا مي‏تواند آن را به كار اندازد. هابز مي‏گفت: براي فرار از نابساماني جوامع، آدميان دور هم جمع مي‏شوند و جوامعي را كه ترجيحاً تحت اداره يك قدرت قانوني مركزي است، تشكيل مي‏دهند. غرض از اين اجتماع آن است كه از بروز جنگ ميان افراد جلوگيري شود. هابز تاكيد مي‏كند كه پيمان و قراردادي كه ميان افراد يك جامعه بسته مي‏شود به وسيله يك تن بهتر به اجرا در مي‏آيد. به عقيده او هر جا تفرقه قدرت هست، آشوب و اغتشاش نيز وجود دارد. بنابراين، پيمان بسته مي‏شود كه افراد جامعه از پيشوايان خود اطاعت كنند. در حقيقت، افراد به يك نوع انقياد اختياري براي تمام عمر گردن مي‏نهند و اين قرارداد با شمشير به اجرا گذاشته مي‏شود، زيرا قراردادي كه زور و شمشير از آن حمايت نكند، حرفي بيش نيست. هابز مي‏گويد: قدرت شاه بايد نامحدود باشد. وي بايد همه افكار را سانسور كند. به همه اديان نظم دهد، هر تدبيري را به دقت بسنجد و هر طغياني را فرونشاند. بايد قوانين مربوط به مالكيت را تهيه و تنظيم كند، زيرا همه املاك، در تحليل واپسين به شاه تعلق مي‏گيرد. هابز مي‏گويد: خيلي آسان مي‏توان مردم را معتقد ساخت كه اطاعت از پادشاه، وظيفه‏اي الهي است، زيرا ذهن آدمي راغب و فريفته عقايد ديني است. مي‏توان در كليسا، خطابه‏ها و موعظه‏هاي خاصي، و در مدارس، درس‏هاي مخصوصي قرار داد و به وسيله ضرورتْ، اطاعت از پادشاه را در اذهان مردم فرو كرد. هم‏چنين هابز معتقد بود كه زندگي افراد جامعه به تمامي در يد قدرت پادشاه است و هرگونه ابراز نارضايتي از كار حاكم، حتي اگر به جا باشد، بايد به سختي سركوب شود. بدين ترتيب، چون هابز سلاطين را خداوندانِ روي زمين مي‏دانست، به نوعي سلطنت استبدادي گرايش پيدا كرد و از خصوصيات پادشاه آن مي‏دانست كه احتياجي به حفظ قول و عمل به آن ندارد. انديشه‏هاي هابز را مي‏توان بدين ترتيب برشمرد: حاكم، اقتدار نامحدود دارد و هرگونه نافرماني از اتباع جامعه، غيرقابل قبول و غيرعادلانه است؛ طبيعت اصلي همه آدميان يكسان است و همه، تبهكار و درنده خو هستند. در حكومت استبدادي مورد نظر هابز، از سازمان‏هاي سياسي يا بحث‏هاي مشاجره‏آميز خبري نيست و همه اقشار جامعه، به مثابه نوكران و خدمت‏گزاران شاه و عامل و مفسّر نيات و اراده او هستند. پس از اين مباحث، هابز فلسفه خود را اختتام مي‏بخشد و اظهار اميدواري مي‏كند كه شاهان، حكمت وي را مدنظر قرار دهند و به استبداد بپردازند. هابز، انسان را تحت تربيت غريزه مي‏دانست ولي به هنگام شكل‏گيري قدرت، وي فرد محاسبه‏گري خواهد بود كه اين نظر هابز مورد نقد منتقدان قرار گرفته است. هابز نظرات خود را در كتاب‏هايى چون علم سياست، فلسفه درباره حكومت و قدرت يك دولت مطرح ساخته است. هابز توقع داشت كه وفاداري و خدمت او را به پادشاهان، با برقراري مستمري كافي، پاداش دهند. پادشاه وقت نيز چنين كرد و يك‏صد ليره در سال براي او اختصاص داد. اما خودِ هابز گفته بود كه پادشاه احتياجي به حفظ قول خود ندارد، از اين رو، پادشاه انگلستان نيز هرگز به قول خود عمل نكرد و مستمري هابز هرگز به او نرسيد. توماس هابز سرانجام در 4 دسامبر 1679م در 91 سالگي درگذشت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.