ناشناس

از دوست پسرم جدا شدم" کاری که من کردم درست بوده؟

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

سلام. من ۶سال با یه پسر دوست بودم، پسر خوبی بود بهش اعتماد داشتم. بعد از ۶سال اخلاقش عوض شد و همه ش میگفت به آینده امیدی نداره. نمیدونه میتونه من رو خوشبخت کنه یا نه و اصلا حالش خوب نیست، یه هفته همین جوری سر سنگین گذشت و بعد گفت که حضوری باید حرف بزنیم، وقتی اومد سر قرار هر چی گفتم خب بگو حرفی نزد، بعد از اصرار من گفت یه درصد احتمال بده من نباشم برم (اصلا باورم نمیشد، چون توی ۶سال هیچ وقت این جوری نبود یه جوری حرف میزد که انگار میخواست من بگم باشه تمام اون هم بره)با کلی گریه و زاری من تهش به این ختم شد که گفت شاید باعث عوض شدن اخلاق من، کارهای تو باشه گفتم اوکی بگو چیکار کردم درستش کنم، و اون گفت یادم نیست و وقتی دوباره تکرار کنم بهم میگه. بعد از یه ماه من نتونستم این کارش رو فراموش کنم و خواستم همون کار رو با خودش بکنم ببینم عکس العملش چیه. بهش گفتم بعد از یه هفته بیا حرف بزنیم و باهاش سرد شدم ولی اون حتی صبر نکرد حرفهام رو گوش کنه و بعد از دو روز یه آهنگ خداحافظی فرستاد و دیگه جواب من رو نداد و الان ۳هفته است خبری ازش ندارم. میخواستم بپرسم که کاری که من کردم درست بوده؟


مشاور: خانم قربانی

سلام و درود بر شما همراه گرامی سایت راسخون
در اوج نوجوانی درگیر رابطه ای شده اید و ان را پایدار فرض کردید. با توجه به روحیات زنانه تان نهایت وفاداری را هم از خود نشان داده اید، زمانی که دوست پسرتان قصد پایان دادن به رابطه را اعلام کرد نتوانستید ان را بپذیرید و برای جبران مقابله به مثل کردید تا درد سختی را که متحمل شده اید را به او بچشانید اما او در کمال ناباوری تان شما را رها کرد.
دوست عزیز، حال شما را درک میکنم رابطه ای که 6سال برایش خون دل خورده اید به یکباره هیچ شد. در حال سرزنش کردن خود هستید و میخواهید بدانید که ایا مقابله به مثل کردن شما اشتباه بود یا نه؟ در پاسخ باید بگویم در این باره هیچ نظری ندارم اما میدانم دل بستن شما به یک رابطه بدون چارچوب از همان 6سال پیش اشتباه بود. اشتباه دیگرتان این بود که زمانی که او شما را نخواست و طرد کرد، به زور تلاش کردید که موقعیت خود را حفظ کنید. اشتباه انجا بود که در هر دو حالت بدون هیچ تعهدی، قدر و منزلت خود را فراموش کردید. میدانم در شرایط کنونی که هاج و واج مانده اید، خواندن و شنیدن این مطالب اسان نیست، اما مسئله این است که باید خود را دوست بدارید و برای نجات خود کاری بکنید. بهترین کار هم فراموش کردن فردی ست که از ابتدا هم از شما چیزی جز رفع هوس ها و امیال خود نداشت. اندکی سوگواری طبیعی ست در ادامه سعی کنید واقعیت را بپذیرید و تمامی نام و نشان او را معدوم کنید. شماره تماسها ، یادگاریها و هر انچه خاطر او را در ذهن شما زنده میکند، از بین ببرید و با سرگرم کردن خود به امور مورد علاقه، به شرایط عادی باز گردید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.

نسخه چاپی