ناشناس

همسرم استقلال فکری نداره و خانواده ش براش تصمیم میگیرن" لطفا راهنمایی کنید.

ناشناس ( تحصیلات : کم سواد ، 24 ساله )

سلام. من بیست و چهار سالمه و همسرم سی و سه سالشه نزدیکه یه ساله عروسی کردیم. همسرم استقلال فکری توی زندگی مشترکمون نداره و مدام توی هر تصمیمی باید همه ی اعضا خانواده اش نظر بدهند و همیشه مدام از من و خانوادم پیشش بد میگن و کاملا سعی میکنن همسر من رو نسبت به خانواده ام بدبین کنند من اصلا هیچ جایی با همسرم نمیتونم مستقل برم هر جا بریم باید مادر و خواهرهای همسرم مطلع باشند و تا همسرم بهشون نگه اروم نمیگیره این موضوع خیلی خیلی من رو اذیت میکنه طوری که از همسرم بدم میاد و اصلا رندگیم رو دوست ندارم و همیشه با هم دعوامون میشه تا جایی که گاهی همسرم دست روی من بلند میکنه. لطفا راهنماییم کنید.


مشاور: خانم قربانی

سلام و درود بر شما همراه گرامی سایت راسخون.
گفتید که همسرتان بیش از حد به خانواده اش وابسته است و برای همین هیچ استقلالی در او احساس نمیکنید. این چسبندگی بیش از حد نیز سبب شده تا خانواده او نظرات خود را در مورد خانواده شما به وی انتقال دهند و سبب بدبینی همسر و ازار شما گردند. این تلخی ها به مرور بین شما و همسرتان فاصله ایجاد کرده و احساس مثبتی به ایشان و زندگی تان ندارید.
دوست عزیز، نمی دانم دلیل این وابستگی همسرتان به خانواده است و تا زمانی که خود ایشان از این مطلب به رنج نیفتید و برای درمان ان اقدام نکند، تقریبا شما نمی توانید او را تغییر دهید. انچه که میتوانم یاداور شوم این است این فرد با این مختصات، همان چیزی است که با طیب خاطر انتخابش کرده اید و اکنون باید با او سازگار شوید. قصد سرزنش ندارم ولی خوب است بدانید که زندگی موفق، نیاز با پذیرش دارد. برخی از مسائل را میتوان کنترل کرد اما برخی را باید انگونه که هست پذیرفت و راهی برای اسیب کمتر برایش جستجو کرد. اگر زندگی خود را دوست دارید و حفظ ان برایتان مهم است، برای سازگاری مثبت هدف گذاری کرده و ابتدا رابطه تان را با افزایش صمیمیت اصلاح نمایید. این کار نیازمند صبوری، صرف زمان و بکارگیری مهارت های گفتگو است. اگر در این زمینه موفق باشید و بتوانید نظر همسرتان را نسبت به خود جلب نمایید، اندکی از وابستگی ارتباطی او به خانواده اش به شما معطوف می گردد و از بار روانی شما کاسته میشود. سعی کنید برای کاهش تنش های موجود اندکی از فضای کنونی فاصله بگیرید و انگیزه لازم برای مدیریت جدید زندگی را کسب نمایید. سپس با محبت نامشروط به همسرتان و توجه به نیازهای اساسی و روانی او، او را به خود وابسته سازید. در تامین و القای حس اقتدار همسرتان بسیار کوشا باشید و او را یک فرد توانمند و دارای برتری و مورد تایید جلوه دهید. اقداماتی که انجام میدهد را تایید کرد و تحسین کردن او را نزد اقوام مخصوصا خانواده اش فراموش نکنید. به خانواده همسرتان محبت کنید و با احترامی که به انها نشان میدهید، جایگاه مناسب و ویژه ای را برای خود و در نتیجه خانواده تان بدست اورید. اگر مشکلی با خانواده همسرتان داشتید، به هیچ وجه به همسرتان منتقل نکنید وسعی کنید خودتان ان را برطرف نمایید. در صورت امکان و به صورت نامحسوس، اندکی بر فاصله فیزیکی با خانواده همسرتان بیافزایید. حتما با یک مشاور خانواده در ارتباط باشید تا بتوانید این بهتر و اصولی تر، حل مسئله نمایید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید

نسخه چاپی