ناشناس

همسرم بی هدف شده و من هم افسرده؛ چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام خسته نباشید.فک میکنم مشکلم خیلی حاده..لطفاکمکم کنین.دیشب شوهرم توی روم زد وواقعاناراحت شدم.گف که من نمیتونم برنامه ریزی کنم یاهدف داشته باشم.من ادم شادوخوشحالی بودم ولی الان نیستم.اعتمادبنفسم اومده پایین.افسردگی گرفتم...نمیدونم چیکارکنم...سردرگم شدم...لطفابهم کمک کنین...


مشاور: الهه سادات صالحی


با سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی .
متوجه حال شما و ناراحتی تان شدم .با اینکه افسردگی به لحاظ شیوع و گستردگی در ابتلا ی به آن ، به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می شود ،تمام زندگی فرد را مختل می نماید و روی تمام جنبه های زندگی اثر خود را می گذارد .

افسردگی ثمره ی  فقدان  چیزی یا کسی ست و  همچنین حاصل ناامیدی است .چه بسا فقدان رویاهایی که نقش بر آب شده آند باشد.به عبارتی عدم تطابق و انتظار آنچه که تجربه می کنید ،با آنچه که با خود می اندیشید.ید و یا رویاپردازی می کرده آید .از دلایل پیدایش آن می تواند باشد .

یکی از روانشناسان برجسته اعتقاد داشت وقتی فردی به شما مراجعه می کند ، ابتدا بررسی کنید مشکل از سمت اطرافیان او نباشد و افراد سالمی او را احاطه کرده باشند .

قبل از هرچیز فکر کنید ، از حال و اوضاع تان در حال حاضر ناراحت هستید یا اشاره ی مستقیم همسرتان به مشکلی که با آن درگیر هستید و به نوعی مورد سرزنش قرار گرفته آید ، شما را  تا این حد رنجانده است که به  فکر گرفتن کمک از متخصص افتاده اید .دلیل این احساس نیاز بسیار مهم هست  و چه بسا مشکل گشا هم باشد .

هیجان مرتبط با افسردگی ، غم است .وغم هم  مرتبط با گذشته است.افسردگی به نوعی خشم نسبت به خویشتن معرفی شده است.احساس ناامیدی نسبت به آینده و تغییر اوضاع .و نارضایتی از هم اکنون .ناکامی از انچه که برای شخص مهم بوده است و ان را دوست می داشته است .

بی علاقگی و بی انگیزگی و حتی کمبود انرژی کافی برای اتخاذ هدف و برنامه ریزی و یا  گرفتن تصمیمی برای رسیدن به آن.

اینها که بیان شد خلاصه ای از گفته های شما در شرح حالی ست که برای ما نوشته اید .

بله اگر این چنین است احتمالی دال بر افسردگی شما می رود که بعد از بررسی های بیشتر و مصاحبه ی بالینی می توانیم قطعی ترو با اطمینان بیشتری  چنین تشخیصی روی مشکل شما بگذاریم .

البته بی برنامگی از اثرات کمالگرایی هم می تواند باشد که به صورت اهمال کاری و بی انگیزگی خود را نشان داده باشد .

قبل از آنکه بخواهیم به بررسی علل آن بپردازیم یک مسئله روشن و واضح است آن هم ایراد در سبک زندگی شماست که چنین احوالی را حاصل نموده است .

سبک خوابیدن و بهداشت خواب ، سبک تغذیه ی شما و میزان تحرک  و ورزش شما بسیار مهم است.همچنین داشتن یا نداشتن تفریح از مسائل مهم در سبک زندگی محسوب می شود .

خوابیدن در ساعات طلایی یعنی بین ساعت ۲۲ تا ۳بامداد برای دفع سموم بدن و بهزیستی  روان و بدن حائز اهمیت بالایی است .سیستم عصبی برای کارکرد مثبت نیاز شدیدی به خواب و بهداشت خواب دارد .

همچنین ورزشی دائمی و فارق از مدال و رتبه و مسابقات ، علاوه بر سلامت جسم ، سلامت روان را به همراه دارد.پیشنهاد می شود سریعا در یک باشگاه در رشته ای که بیشتر به ان متمایل هستید ثبت نام کنید .و به هیچ وجه ان را رها نکنید .

پیاده روی روزانه به میزان حداقل بیست دقیقه آن هم با قدم های تند و سریع منجر به ترشح دوپانین در مغز می شود .دوپانین در ایجاد حال خوب و ایجاد انگیزه و حرکت  به سمت هدف اثر بخشی دارد ..وان احساس خوب که هنگام پایان  یک کار و فعالیت به انسان دست می دهد یکی از آثار وجود دوپامین می باشد .لذا پیاده روی روزانه را نیز در برنامه ی روزانه ی خودتان قرار دهید .

بهداشت تغذیه و استفاده از مواد مغذی و مصرف موادی که دارای ویتامین ها و املاح  مورد نیاز بدن هم تنها به رشد و سلامت بدن نمی انجامد بلکه روی سلامت روان و  عملکرد درست مغز نیز موثر است .

ارتباطات اجتماعی و بین فردی هم تاثیر خاص خودشان را در این راستا می گذارند .

گاهی روابط بین فردی با نزدیکان اثر مستقیم و بسزایی روی خلق انسان دارد .خصوصا اگر رابطه ای با افراد سمی داشته باشیم با گذر زمان و تداوم رابطه با افراد سمی ممکن است اختلالاتی در خلق ما و یا احساس ارزشمندی ما پدید آید .

برخی از این رفتار ها مثل انتقاد گری ، سرزنش گری ، قضاوت گری ، ناارزنده سازی ، ایراد گرفتن های پی در پی ،تحقیر، احساس نقص و شرم را  در فرد ایجاد و یا به شدت  فعال می نماید .افراد سمی را در اطرافیان و نزدیکان خودتان جستجو نمایید .

دقت کنید چه کسانی این احساس کافی نبودن ، ارزشمند نبودن و یا ناتوان بودن را در شما بالا می برند .

پیشنهاد می شود قبل از هر کاری به یک روان پزشک مراجعه فرمایید .به نظر می رسد نیاز به درمان دارویی و روان درمانی به صورت توآم ، به شما در فهمیدن چگونگی پیدایش این اختلال و همچنین درمان آن،  یاری رسان باشد .

همچنین لازم است مورد چکاپ. کامل و آزمایش خون قرار بگیرید و از صحت و سلامت جسمی خود اطمینان حاصل نمایید .گاهی بیماری ها یا. اختلالات هورمونی اثر مستقیم ، بر خلق ، و روان ما می گذارند .به عنوان مثال کم کاری تیروئید ،خلقی افسرده را به همراه دارد.

ارتباطات جمعی و حضور در اجتماعات و مهمانی ها هر چند هم که برایتان دردناک و آزاردهنده  باشد و میل ، حوصله و  یا علاقه ای به شرکت در آن ها نداشته باشید ،  برای تان مفید و الزامی هستند .انزوا و پناه بردن به غار تنهایی مشکل شما را مزمن تر خواهد کرد .در تلاش باشید که در شبانه روز حداقل سه کار مفید ، خوب یا خیر که توام با مهربانی و شفقت باشد برای دیگران  یا خودتان انجام دهید .

مهربانی با دیگران ..یاری دادن و کمک کردن ، حال انسان را به شکلی جادویی بهبود می دهد .برای اتفاقات یا درد و رنج های تان معنا بیابید .و آنها را راه و امکانی برای رشد و تعالی خودتان در نظر بگیرید .و این مهم را از یاد نبرید ، دنیا سراسر  فراز و نشیب است و انسانی بی نقص و کامل وجود ندارد .

واقعیت این است که همه ی انسانها اشتباه می کنند ودر این دنیای پیرامون ما هیچ کس  بدون خطا و اشتباه یا بدون تجربه ی  شکست وجود ندارد ..

هر کس در زمین و میدان زندگی خودش با چالش ها و ناملایمات زندگی اش دست به گریبان است و این تنها شما نیستید که دچار ناراحتی و یا دردی شده اید یا مشکلات و سنگ تنها در مسیر زندگی شما قرار داده نشده است و واقعیت زندگی این چنین است که ، هر کس به طریقی درگیر است و این موضوع  به معنای اشتراکات انسانی تلقی می شوند .

زندگی دشوار است .برای هر کسی به نوعی متفاوت از دیگری سخت و  دشوار است ، لذا لازم است با خودمان و دیگران با شفقت و مهربانی در ارتباط باشیم و همدلانه در کنار همدیگر ،  در رفع یا کاهش درد ها و رنج ها ی زندگی کوشا باشیم .

پیشنهاد می شود کتاب سیلی واقعیت نوشته ی دکتر راس هریس را مطالعه فرمایید .جاری باشید همچون آب .ایستایی و بی تحرکی باعث مرداب شدن ، می شود و حرکت و تکاپو باعث ایجاد شور و سر زندگی در شما خواهد شد و همچون رودخانه ای خروشان و حیات بخش  شما را به اهدافتان می رساند.

برای هدف گزینی لازم است ابتدا ارزش های خود در زندگی را مورد بررسی قرار دهید و در راستای آنها اهدافی برگزینید .می توانید برای این کار از روانشناسان بالینی بهرمند شوید

در پایان تاکید می کنیم:
سریعا درمان را پیگیری نمایید. پس از ازمایشات ازمایشگاهی به روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه فرمایید .ضمنا مدیتیشن ، یوگا و مراقبه به شما کمک بسیاری می توانند بکنند .ترجیحا به دامان طبیعت بروید .طبیعت حال درون را بهتر می کند و به رشیدن به تعادل کمک می کند.

با آرزوی سلامتی برای شما ،امید وارم آنچه بیان شد برای رفع مشکل شما مفید و کاربردی واقع شده باشد .
در پناه خدای مهربان باشید .

نسخه چاپی