ناشناس

همسرم طلاق می خواد و من دلم نمی خواد طلاقش بدم" چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با سلام و تشکر از سیده نرجس رضایی بابت پیگیری هاتون
از اینکه با دقت کامل سطر به سطر پیامم رو خوندین از شما خیلی ممنونم و این امر منو بیشتر ترغیب میکنه با جزئیات بیشتری مشکلم رو مطرح کنم که انشالله با کمک شما حتی اگه خیلی کم ولی رابطمون بهتر شه...
نحوه آشنایی ما از طریق یه واسطه بود. خانواده ها آشنا شدن و همه چی سر گرفت. از دوست داشتنمون در این حد بگم که یه روزی آشناها و فامیل میگفتن خوش بحالتون چقدر زندگی تون قشنگه چقدر با هم رفیقید (زنهای فامیل بعد اینکه از خونه ما میرفتن با شوهرشون دعوا میکردن که چرا مثل فلانی با خانمت رفتار نمیکنی یا برعکس اونقدر بهم می رسید و حتی الان هم میرسه که همه حرصشون میگرفت در یه کلام. جونمون رو برا هم میدادیم... اینکه میگم قدردان نیست یعنی بهترین عادتها با ارزش ترین چیزای زندگیمون رو بی ارزش میدونه. توی همین سن کم خدا رو شکر چیزایی که برای یه زندگی آروم لازمه فراهمه... اما خدا نکنه یه اخلاق بد یه حرف تلخ بشنوه همه چیز رو خراب میکنه با حرفاش. جشنهایی که ما برای هم میگیریم مراسم هامون همیشه تکه. همین چند وقت پیش تولد خانمم بود کادو و مهمونی و هزار و یه سوپرایز دیگه داشت که همه مهمونا انگشت به دهن مونده بودن. اینا اصلا برا من مهم نیست چون وطیفمه. خودم با انجام دادنشون حالم خوب میشه. مشکل اینجاست که نباید وقتی بحثی داشتیم بی ارزش خطاب بشن. دل آدم میشکنه وقتی با هزار ذوق یه کاری رو انجام بدی و در آخر هیچی به هیچی. در مورد کنترل خشم گفتین .. اوایل خیلی بد عصبی میشدم داد و بیداد اما رفته رفته با صحبت هایی که کردیم قرار بود وقت ناراحتی من هیچی نگم که بدتر نشه همه چی. برم بیرون هوایی بخورم برگردم یا خودمو مشغول کاری کنم. اوضاع بهتر شد حرف بزنیم. این کار از طرف من انجام شده همیشه اما از طرف مقابل که قرار بود با آرامش حرف بزنیم فقط در حد به حرف موند. الانم ناراحت بشم دیونه شدنم درونیه. اغلب چیزی بروز نمیدم ولی اونقدر فکر خیال و حسرت روزهای خوب میاد سراغم که اشکم در میاد. و در آخر اینکه پوچ بودن بحثهای ما یعنی اینکه دلیل خاصی نداره اگه برای کسی تعریف کنی شاید باورش نشه. همین بحث آخر ما یه کتاب خونه سفارش دادیم برامون بسازن به هر دلیلی اونی نبود که توی عکس بهمون نشون دادن. ۱۰ روز بحث و دعوا و که تقصیر منه که خوب نشده. هر چی بهش گفتم خانم عزیزم اشکال نداره فدای سرت چیزیه که پیش اومده تقصیر کسی نبوده. واقعا گذاشت رفت خونه باباش. منم دلم برای این زندگی میسوزه. دوست ندارم اینقدر زود و سر یه مشت حرف الکی به باد بره تا الان چندین بار جدی بهم گفته بریم طلاق بگیریم. با اصرار و التماس من لطف کردن بیخیال شدن... ناگفته نمونه همه این اخلاقا برای وقتیه که ناراحته. خدایی وقتی باهم خوبیم اندازه ۱۰۰ نفر بهم میرسه مهربونه. موندم باید چیکار کنم؟ ممنون ازتون ببخشید خیلی طولانی شد.


مشاور: سیده نرجس رضایی

سلام همراه گرامی" سپاس از اینکه ما را امین خود می دانید و از اینکه ما بتوانیم سنگ صبورتان باشیم مایه ی افتخار ماست.

درست است شیوه اشنایی و ازدواجتان سنتی بوده اما اگر با مشاوره پیش از ازدواج و با شناخت کافی از هم، یکدیگر را انتخاب کرده باشید دغدغه ما برای همراهی شما کمتر است. تایم زندگی رمانتیک غالبا بین 6ماه تا یک سال و نیم و اختلافات زوجین چه از نظر سلیقه یا مدل رفتاری غالبا تا 5سال اول ازدواج است. و اگر همسران بدانند این 5سال دوران حیاتی و طلایی رابطه است و باید سازگاریشان را بالاتر ببرند، دامنه اختلافات بالا نمی رود و روز به روز کاهش می یابد. اما متاسفانه تا این چرخ دنده ها با هم مچ شوند زمان می برد و به دلیل عدم اگاهی و مهارت و خودکنترلی، از حوصله ی بسیاری از ما خارج است. هم شما و هم همسرتان دچار خطاهای شناختی هستید که پیشنهاد می کنم در اینترنت 18خطای شناختی را جستجو کنید، ببینید خود شما کدام یک را دارید.

اینکه در حسرت روزهای گذشته به سر می برید، در واقع از حال خود غافل می شوید و بخاطر این است که لذتی از زمان اکنون نمی برید. حال الان ما هم یک روز تبدیل به گذشته می شود و روزی می اید که می گوییم یادش بخیر... در صورتی که اگر در همان گذشته ی خاطره ساز همان لحظه می پرسیدند حالمان چگونه است آن لذت هم خیلی برایمان لذت بخش نبود و شیرینی ان را ان زمان درک نمیکردیم تا اکنونی که به خاطره تبدیل شده است.

بنابراین لازم است که توجه مان را از زمان حال برنداریم با خود بگویید گذشته ها گذشت" اکنون چه باید کرد؟ با این تفکر در واقع ذهنتان اماده ی حل مسئله می شود و هیجانات حاشیه ای گذشته شما را از متن زمان اکنون غافل نمی کند. اینکه سر موضوعات کوچک اختلاف نظر پیش می اید طبیعی است. ولی اینکه خشمتان را درون خود بریزید در صورتی که به شما اسیب بزند غیر طبیعی است. این خوب است که از تکنیک های ارام سازی خود استفاده می کنید اما بشرطی که در اختلافات بعدی ان خشم بالا نیاید و انفجاری عمل نکند. و اینکه کمتر سعی کنید خوشی هایتان را در معرض نمایش بگذارید. بهترین پیشنهادی که به ذهنم می رسد این است که مهارتهای زندگی را بیاموزید و بصورت مشترک به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.

نسخه چاپی