پروین خدادادی

نداشتن فرزند

پروین خدادادی ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

سلام تقریبا۹ سالبا همسرم ازدواج کردم ولی ایشون اصلا میلی به بچه دار شدن ندارن میگن حسی به پدر شدن ندارن و نمی‌خوان بچه‌دار بشیم هر چی باهاشون صحبت میکنم راضی نمیشن میگن خب بچه بیاد چی بشه من و تو هستیم ،خیلی ناراحتم و افسرده شدم هیچ کدوم هم مشکل جسمی نداریم من دوس دارم مادر بشم ولی با این شرایط نمیشه خیلی دارم غذاب میکشم لطفا راهنمایم کنید چی به همسرم بگم


مشاور: الهه سادات صالحی

سلام خدمت شما همراه گرامی .
متوجه نگرانی شما شدم .شما حق دارید که نگران این مسئله باشید و همین طور خواست و نیاز شما کاملا قابل درک است .و یکی از دلایل اصلی ازدواج تولید مثل و فرزند اوری است .پس خواسته ی شما کاملا بر حق است .از سمت دیگر صاحب فرزند شدن به هیچ وجه یک تصمیم یک نفره نیست و باید با توافق دو طرف صورت پذیرد .لذا باید با صبر و شکیبایی چنین هدفی را دنبال کنید .و نظر همسرتان را جلب کنید .
رسیدن به تمام اهداف و خواسته ها مستلزم صبوری و تاب آوری است .این موضوع هم مستثنی از این قانون نیست .با صبر ، متانت، محبت و درایت  می توانید به مراد و خواسته ی خودتان برسید .محبت و همدلی را فراموش نکنید .
البته راهکار مسئله ی شما با همدلی و محبت به تنهایی حل نخواهد شد . چراکه ترس ، اضطراب .و نگرانی های ایشان تنها با کلام محبت امیز و درک و همدلی از بین نمی رود .و نیاز به بررسی بیشتر و یاری گرفتن به صورت تخصصی وجود دارد .
دلایل متعددی می تواند باعث چنین اجتنابی از سمت همسر شما بابت بچه دار شدن ، شده باشد .
در گام نخست بهتر این است که دلیل این اجتناب را پیدا کنید .زیرا تا دلیل را پیدا نکرده باشید برای جلب نظر ایشان و متقاعد کردنشان کاری از شما ساخته نخواهد بود .
همان طور  که خدمت تان عرض شد در اجتناب همسرتان از بچه دار شدن دلایل متفاوت و متعددی می تواند  مسبب شده باشد .به طور مثال .. کمبود و نداشتن دانش و اگاهی لازم درباره ی دوران بارداری و یا تربیت کودک و فرزند پروری می تواند یکی از این دلایل  باشد ..که راهکار ساده ای دارد و آن کسب مهارت و دانش مربوطه با خواندن کتاب هایی که در این زمینه چاپ شده است ، می باشد  و یا با رفتن به کارگاه های فرزند پروری می توانید برای کسب مهارت اقدام بفرمایید ..چنانچه اضطراب و نگرانی تان مرتفع نشد  مراجعه به روانشناسان کودک به شما کمک خواهد کرد .
گاهی همسران تحت تاثیر از  تجارب یا خاطرات خاصی از دوران کودکی  نگران و متاثر هستند ..ویا نگرانند که توجه و محبت شما پس از مادر شدن از ایشان دریغ شده و شما تنها به مادری بپردازید. ..با صحبت کردن و گفتگوی همدلانه این نگرانی ها را کشف کنید ..اما لطفا ..آهسته آهسته پیش روی کنید .  
به یک مسئله هم دقت داشته باشید ..گاهی برخی همسران از عبارت های ..« فعلا قصد نداریم »،«الان شرایطش رو نداریم », « خودم بچه ام ..بچه نمی خوام », «در حال حاضر شرایط مالی ، روحی و روانی و غیره را نداریم» ...استفاده می کنند که  نشان دهنده ی ان است که فعلا قصد و تصمیمی برای بچه دار شدن ندارند وبه طور قطع نمی گویند که کلا برنامه ای برای بچه در زندگی شان وجود ندارد .و از لفظ فعلا استفاده می کنند .احتمالا با گذشت زمان آمادگی لازم برای پدر شدن را بدست اورند .
در چنین شرایطی تنها کاری که از شما برمی آید این است که به اماده شدن ایشان کمک کنید .از او بپرسید که به نظرش به چه صورتی این آمادگی به وجود می آید .که به لحاظ روحی و روانی احساس کند توان این کار را دارد .شاید بتوانید در این راه به او کمک کنید .
گاها در افرادی که اختلال شخصیت وسواس جبری یا رگه هایی از آن را دارند ویا دچار کمال گرایی، یا کامل طلبی هستند ..اقدام به شروع کردن بسیار دشوار است .زیرا آنها می خواهند تمام مقدمات را مهیا کنند ..و از تمام جوانب یک کار مطمئن و خاطر جمع باشند تا دست به اقدامی بزنند ..و چون این مسئله نیاز به فکر و تلاش و زمان دارد یا اصلا اقدامی صورت نمی گیرد و یا بسیار دیر دست به کار می شوند ..و اصطلاحا به این افراد اهمال کار می گویند .چون می خواهند کاری که انجام می دهند ..به بهترین نحو ممکن صورت پذیرد و کامل و بی نقص باشد .این کمال طلبی و ایده آل خواهی ..مانع از شروع کارها شده و فرد را اهمال کار می کند .
این موضوع و آگاه شدن از آن بسیار مهم است لذا اگر با بررسی هایتان این احتمال قوت گرفت ..حتما به یک مشاور مراجعه کنید .
از دیگر دلایل اجتناب آقایان نگرانی از ناباروری می تواند باشد که آن را هم بررسی کنید .ممکن است در اقوامشان با چنین مسائلی برخورد کرده باشند .و حالا از ترس واقعی بودن نگرانی شان ، در مورد خودشان  دچار اجتناب تجربه ای شده باشند و به کل قیدش را زده باشند .این مسئله هم می تواند روی تصمیم گیری ایشان اثر گزار بوده باشد .در چنین شرایطی این شما هستید که با زیرکی پی به این مسئله ببرید و چنان که لازم باشد ایشان را مجاب کنید برای دادن آزمایشاتی که از درست بودن یا اشتباه بودن حدسیات و یا احتمالاتی که در ذهن دارند اطمینان حاصل شود .و توجه داشته باشید که هر چه سریع تر به نتیجه برسید احتمال پاسخ به درمان بیشتر خواهد بود .
شاید نگرانی اش از این بابت باشد که نتواند پدر خوبی برای فرزندش باشد .در چنین شرایطی شما می توانید قوت قلب لازم را به او بدهید .و به او بگویید که با کسب  دانش لازم و مهارت های فرزند پروری و یا کمک گرفتن از روانشناس و مشاور از پس همه چیز بر خواهیم آمد .و صفات خوب و ارزشمند او را به عنوان شواهد تایید کننده ی توانایی های او ، یاد آور شوید .در پایان این مسئله را در نظر داشته باشید. که دلایل مخالفت ایشان می تواند بسیار متعدد  بوده باشند  و 
ممکن است جلب رضایت همسرتان سخت و دشوار باشد ..در چنین شرایطی با او گفتگو کنید و از او راه چاره بخواهید . به عنوان پیشنهاد ..نظرش را در مورد فرزند خواندگی و سرپرستی کودکی بی سرپرست جویا شوید .با این کار چه بسا ترس او از بین برود .و بدین وسیله شما هم طعم شیرین مادر شدن را بچشید و در این میان یک کودک هم صاحب خانه و خانواده شده باشد که اثرات بسیار خوبی بر زندگی و سعادتمندی شما هم خواهد داشت .
                                                                                                                                                                                                          در پناه خدای مهربان باشید .

نسخه چاپی