احساس می کنم مادرم را دوست ندارم، چه کنم؟

دوست گرامی سلام

 اگر احساس می‌کنید مادر یا همسرتان را دوست ندارید و نمی توانید حس دوست داشتنتان را به آنها نشان دهید شاید اولین و مهمترین سوال این باشد که  دلیل این حجم از بی علاقگی شما چیست؟
 

 مثلا اگر همسرتان را دوست ندارید و هیچ احساسی نسبت به اون دارید آیا ازدواجتان از روی اجبار بوده است؟ آیا رفتار خاصی از او او سر زده است مثلاً به شما خیانت کرده است؟ یا اینکه به شخص دیگری علاقمند هستید و دیگر به همسرتان هیچگونه احساس ای ندارید  و همینطور نسبت به مادرتان؛ آیا مهر و محبت مادری اش را تمام و کمال به شما نشان نداده است؟ آیا بین شما و دیگر فرزندانش فرقی گذاشته است؟ و اینکه احساس مادرتان هم متقابلاً نسبت به شما اینگونه است؟ آیا مادرتان بیش از اندازه برهمه کارها و برنامه های زندگی شما نظارت دارند؟
 

اگر تصور می‌کنید احساسی به همسر یا مادرتان ندارید الزاماً باید فکر و بررسی کنید که دلیل این احساس منفی و بی علاقگی چیست و برای حل شدن این موضوع چه کار می توانید بکنید؟

با صداقت با همسرتان رفتار کنید و حتی اگر در حال حاضر حس مثبتی نسبت به اون دارید محبت کنید تا محبت بیشتری ببینید، اجازه ندهید زندگی‌تان دچار روزمرگی شود تلاش کنید تا تغییر و هیجان را ایجاد کنید، برای عاشقانه تر شدن زندگی تان برنامه‌ریزی کنید، در مورد احساسات تان با او صحبت کنید و آنچه که باعث می شود بیشتر دوستش بدارید را مستقیماً از او بخواهید.

در مورد مادرتان نیز این چنین است با او صحبت کنید و در مورد احساساتتان حرف بزنید. اگر احساس دلخوری یا کینه ای در مورد مادرتان در قلب تان احساس می کنید با بیان کردن آن تلاش کنید تا مشکل را حل کنید. احساس دلمردگی و بی علاقگی نوعی بی حوصلگی است که غالباً از عجز و درماندگی نشات می گیرد.

این نوع بی حوصلگی زمانی نمود پیدا می کند که احساس کنید در زندگی کسل کننده ای گیر افتاده اید و نمی توانید شرایط را تغییر دهید.

پیشنهاد می کنم وقتی دچار این احساسات متناقص هستید و از خودتان ناامید شده اید و ممکن است به مرور زمان اعتماد به نفستان را از دست بدهید از افرادی که شما را به خوبی می شناسند  بخصوص اطرافیان‌تان بخواهید که بهترین ویژگی های تان را به شما یادآوری کنند. به احتمال زیاد شنیدن پاسخ بعضی از آنها شگفت زده تان خواهد کرد.