سلام خسته نباشید همسر خوب و تحصیل کرده ای دارم با هم مشکل داریم ولی او را خیلی دوست دارم همسرم علاقه...

( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

سلام خسته نباشید
همسر خوب و تحصیل کرده ای دارم با هم مشکل داریم ولی او را خیلی دوست دارم همسرم علاقه زیادی به چت کردن داره و با آدم های مختلف و مشکلات مختلف ولی من این موضوع رانمی پسندم او می گوید من می خواهم مشکل کسی رو حل کنم و تا به حال چندین بار این کار رو کرده و طرف رو هم دیده و قرار گذاشته من به همسرم اطمینان دارم ولی ته دلم خیلی ناراحتم چون این موضوع را نمی پسندم هر وقت هم که با هم بحثمون می شود می رود به این سو و حتی اجازه نمی دهد پیام ها رو ببینم و به شدت ناراحت می شود که حق نداری دست بزنی به موبایلم و تهدید می کند
به تازگی با دختری آشنا شده 28 ساله که با پسری 2 سال بوده و چون مذهبی هست با او سیقه محرمیت خوانده و پسر قول داده که خانوادش رو راضی می کنه ولی خانواده قبول نکردند و دختره هم خانواده درستی نداره که حمایتش کنند و این دختر با همسر من صحبت می کند و مشکلاتش رو می گه وهمسرم راهنماییش می کنه همسرم قرار بود برای کار به مسافرت بره به تور اتفاقی موبایل همسرم رو دیدم که به اون دختر گفته که بیا با هم بریم وقتی این رو دیدم داشتم می مردم به همسرم گفتم با کسی قراره بری گفت نه و اینکه چرا نگرانی یه کم بحثمون شد و آخر شب گفت من میرم مسافرت بر می گردم بعد من دیگه اذیتت نمی کنم و با تو خوبم و ناراحتت نمی کنم من می دونستم قراره با اون دختره بره ولی به روی خودم نیاوردم و یک کم هم باور کردم که شاید دارم اشتباه می کنم و بی خودی ظن بد نداشته باشم ولی باز دلم آروم نشد و اومدم سر مسنجر دیدم دختره آفلاین گذاشته که من تو ترمینالم کی میایی اینجا یه خانم هم نیست و... الان که دارم می نویسم دارم از درد اینکه چرا به من دروغ گفت می میرم من به شوهرم اطمینان دارم که حتی دست هم به او نمی زند شاید برای اینکه کاری برای او پیدا کنه اون رو برده ولی من این کار رو نمی پسندم تو رو خدا بگید چکار کنم به روی شوهرم بیارم واقعا نمی دونم نمی خواهم حرفی بزنم که به ضررم باشه کمکم کنید خواهش می کنم


مشاور: hassan najafi

دوست گرامی مشکل شما کمی بغرنج است و واکنش به آن نیاز به فکر و اقدامات سنجیده دارد. نمی توان بی گدار به آب زد و رفتاری کرد. چرا که ممکن است بعدا پشیمان شوید. در وهله اول لازم است که با خودتان فکر کنید و ببینید که چقدر می توانید عواقب این قضیه را تحمل کنید. چون ممکن است وفتی که این قضیه را با همسرتان در میان می گذارید وی انکار کند و با دعوا راه انداختن و حتی اقدامات دیگر بخواهد این مطلب را پنهان کند و در این صورت شاید تحمل شرایط برای شما سخت تر شود. از طرفی هم ممکن است که ایشان برخورد درستی داشته باشد و موضوع را برای شما کامل بیان کند و قضیه ختم به خیر شود. پس باید تمام جوانب را سنجیده و سپس اقدام كنيد ولی اگر قرار است که با کسی در این مورد صحبت کنید بهترین گزینه همسرتان است و با هيچ کسی دیگري این مورد را در میان نگذارید چون به نوعی آبروی همسرتان را می برید و بعد که مشکلاتتان حل شد و خواستید به خاطر علاقه با هم زندگی کنید حرف های دیگران تصمیم شما را سست مي کند. اگر هم می خواهید با شوهرتان مطرح کنید باید با حفظ خونسردی و بدون جبهه گیری و با احترام این مطلب را با او در میان بگذارید و از او توضیح بخواهید و هیچ گونه توهینی هم به او نکنید و فقط حرف های او را بشنوید و احساس خود را در این باب با او در میان بگذارید و بگویید که اگر شما جای او بودید و همین توضیحات را می دادید او چه واکنشی نشان می داد. و بعد با توجه به توضیحات او نتیجه گیری کنید ولی در نهایت هم شما و هم همسرتان نیاز به مشاوره و بررسی دقیق تر این وضعیت دارید. بدون مشاوره اقدامی نکنید. موفق باشید. این سوال توسط فرهنگسرای پرسش پاسخ داده شده است .

نسخه چاپی