ناشناس

با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندر کاران دلسوز بخش...

با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندر کاران دلسوز بخش مشاوره سایت راسخون.//من دو سال هست که درست بعداز اتمام دانشگاه ازدواج کرده ام. از فضای تحصیل کاملا فاصله گرفته و شاغل هم نیستم. از شرایط زندگی و اخلاق همسرم بسیار راضی هستم و الحمدلله هیچ مشکلی در زندگی ندارم. اما این نوع زندگی را نمیپسندم. نوعی یکنواختی در زندگی ام ایجاد شده است؛ حس میکنم امروزم با دیروزم تفاوتی ندارد؛ انگار زندگی ام برنامه مشخصی ندارد. دوست دارم مطالعه داشته باشم تا ذهنم از رکود دربیاید اما برنامه ای برایش ندارم و هربار امروز و فردا میکنم. دوست دارم در کلاسهای ورزشی شرکت کنم اما انگار یک حس تنبلی یا بی انگیزگی اجازه نمی دهد! از هرچیزی زود حوصله ام سر میرود و کارهایم را نیمه تمام رها میکنم. حتی کارهای خانه را هم بابی میلی انجام میدهم! بیشتر خود را با اینترنت سرگرم میکنم اما از آن هم خسته شده ام. نمیدانم چگونه بر این حالت بی رغبتی و عدم جدیت در فعالیتهای خود غلبه کنم. البته ناگفته نماند قبل از ازدواج هم تاحدودی اینگونه بودم اما الان خیلی بشتر شده است. ممنون میشوم اگر مرا راهنمایی کنید.
شنبه، 21 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندر کاران دلسوز بخش...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 26 ساله )

با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندر کاران دلسوز بخش مشاوره سایت راسخون.//من دو سال هست که درست بعداز اتمام دانشگاه ازدواج کرده ام. از فضای تحصیل کاملا فاصله گرفته و شاغل هم نیستم. از شرایط زندگی و اخلاق همسرم بسیار راضی هستم و الحمدلله هیچ مشکلی در زندگی ندارم. اما این نوع زندگی را نمیپسندم. نوعی یکنواختی در زندگی ام ایجاد شده است؛ حس میکنم امروزم با دیروزم تفاوتی ندارد؛ انگار زندگی ام برنامه مشخصی ندارد. دوست دارم مطالعه داشته باشم تا ذهنم از رکود دربیاید اما برنامه ای برایش ندارم و هربار امروز و فردا میکنم. دوست دارم در کلاسهای ورزشی شرکت کنم اما انگار یک حس تنبلی یا بی انگیزگی اجازه نمی دهد! از هرچیزی زود حوصله ام سر میرود و کارهایم را نیمه تمام رها میکنم. حتی کارهای خانه را هم بابی میلی انجام میدهم! بیشتر خود را با اینترنت سرگرم میکنم اما از آن هم خسته شده ام.
نمیدانم چگونه بر این حالت بی رغبتی و عدم جدیت در فعالیتهای خود غلبه کنم. البته ناگفته نماند قبل از ازدواج هم تاحدودی اینگونه بودم اما الان خیلی بشتر شده است. ممنون میشوم اگر مرا راهنمایی کنید.


مشاور: خانم صفری

باسلام، خواهر عزیزم، همانطور که خودتان هم به خوبی شرایطتتان را توصیف کرده اید، قصد دارم در ادامه به شما کمک کنم تا بر زندگی کردن به شیوه ای مؤثر متمرکز شوید. اما یک فرد چگونه بداند زندگی اش مؤثر هست یا نه؟ در علوم روانشناختی فرض بر این است که هر فردی قادر است جهت زندگی اش را انتخاب کند و واژه "ارزش ها" برای توصیف این جهت های انتخاب شده استفاده می شود. حال اگر انتخاب ها و رفتارهای هر فرد او را به ارزش هایش نزدیک تر کند، پس زندگی او مؤثرتر است، اما اگر کارهایی که انجام می دهد او را از زندگی ای که ارزشمند می داند دورتر می سازد، پس زندگی اش در حال حاضر مؤثر نیست. اهمیت این موضوع به حدی است که موفقیت یک فرد در زندگی بر حسب اینکه چه قدر انتخاب ها و رفتارهای او در طول زمان طبق ارزش هایش بوده، تعریف می شود. ارزش ها جهت های نسبتا ثابتی هستند که به طور هدفمند توسط فرد انتخاب می شود و با احساساتی تعیین نمی شوند که لحظه به لحظه تغییر می کنند. وقتی فردی طبق ارزش هایش رفتار می کند، ممکن است انواع احساسات را تجربه کند، اما آن احساسات تعیین کننده اینکه آیا ارزش های انتخاب شده هنوز ارزشمندند یا نه توصیف نمی شود. برای مثال در روابط با پدر و مادر یا دوستانتان احساس دوست داشتن در زمان ها و موقعیت های مختلف، کم یا زیاد می شود، اما رفتار کردن به شیوه ای دوستانه (مثال احترام، محبت، توجه، صداقت و ... ) تنها زمانی که فرد احساس دوست داشتن را دارد و رفتار کردن به شیوه ای برعکس، وقتی احساسات برعکس پدیدار می شوند، تاثیرات بسیار مخربی بر روابط خانوادگی تان دارد. تمریناتی در ادامه به شما خواهم داد تا متوجه شوید که می خواهید در زندگی به دنبال چه چیزی باشید. در زیر مواردی که توضیح داده شده حوزه هایی از زندگی اند که برای بیشتر افراد ارزشمندند. اما هیچ یک از افراد ارزش های مشابهی ندارند . ارزش هایتان را توصیف کنید و همچنان که این کار را می کنید، در مورد هر حوزه هم بر حسب اهداف عینی که دارید و هم بر حسب جهت های کلی تر زندگی فکر کنید. در مورد مشخص کردن اهداف به توانایی یا عدم توانایی تان در رسیدن به آن ارزش یا آنچه خودتان یا دیگران فکر می کنند مستحق آن هستید کاری نداشته باشید. فقط می خواهیم راجعه به آنچه در اکثر موقعیت ها به فکرش هستید (توجه دارید ، دلواپس هستید) و آنچه می خواهید برای آن کاری کنیدة بیشتر بدانیم. 1- ازدواج : نوع رابطه ای و ازدواجی را بنویسید که می خواهید داشته باشید سعی کنید، روی نقشتان در آن رابطه تمرکز کنید. 2- روابط خانوادگی: در این قسمت نوع رابطه مخصوصا رابطه با پدر و مادرتان را که می خواهید داشته باشید توصیف کنید مثلا بنویسید که اگر در این روابط مختلف، شمای ایده آل باشید با این افراد چگونه رفتار می کنید. 3- دوستی ها، روابط اجتماعی: اگر قادر بودیدبهترین دوست ممکن باشید در مقابل دوستانتان چگونه رفتار می کنید؟ سعی کنید یک دوستی ایده آل را توصیف کنید. 4- مذهب و معنویت: اگر این مورد حوزه ای مهم از زندگیتان است در مورد آنچه می خواهید باشید، بنویسید. 5- شغل/ کار: در این قسمت مشخص کنید که چه نوع ماری را دوست دارید. می تواند بسیار اختصاصی و بسیار کلی باشد. پس از نوشتن در مورد نوع کاری که دوست دارید انجام دهید، بنویسید چرا این کار برای شما جذاب است . سپس بنویسید چه نوع کارمند، همکار یا رئیسی را دوست دارید؟ می خواهید روابط کاریتان چگونه باشد؟ 6- تحصیلات، رشد و پیشرفت شخصی: اگر دوست دارید تحصیلاتتان را ادامه دهید،رسمی یا غیر رسمی یا برخی آموزش های خاص را دنبال کنید، در مورد آن بنویسید. بنویسد چرا این طبقه از آموزش یا تحصیلات برایتان جذاب است. 7- تفریح: نوع زندگی تفریحانه ای که دوست دارید داشته باشید را توضیح دهید. 8- روابط شهروندی: برای برخی از افراد شرکت در امور کشور بخشی مهم از زندگی است. برای مثال، برخی افراد احساس می کنند که مهم است داوطلب کمک به بی خانمان ها یا افراد مسن باشند، به عنوان یک عضو، در یک گروه متعهد به حفاظت از حیات وحش شرکت کرد و ... اگر این طبقه از فعالیت های اجتماع محور برایتان اهمیت دارد، بنویسد در این حوزه ها چه جهتی اتخاذ می کنید و چه چیز برایتان در این حوزه جذاب است. 9- سلامت، بهزیستی فیزیکی: در این قسمت ارزش های مربوط به حفظ بهزیستی فیزیکی تان را وارد کنید. در مورد مسائل مربوط به سلامتی مثل خواب، تغذیه، ورزش و ... بنویسید. این 9 مورد مواردی هستند که تمام حوزه های مهم زندگی هر فرد را در بر می گیرند. ممکن است برای ما همه این مورد مهم باشد اما تفاوت هایی که با هم داریم در اولویت بندی کردن آنهاست. به همین خاطر می خواهم مشخص کنید که دقیقا در این موارد می خواهید چگونه فردی باشید و سپس با نوشتن جزئیات آنها را اولویت بندی کنید. فقط در مشخص کردن این موارد حواستان باشد که قرار است همه ارزش هایی که برای شما مهم هستند پوشش داده شود زیرا شما در زندگی نقش های متفاوتی دارید و فقط نمی خواهید یک حوزه را عملی کنید پس، اولویت بندی کردن ارزش ها به معنای این نیست که یکی را فدای دیگری کنید بلکه بله این معناست که با وجودی که یکی از این حوزه ها فعلا برای شما اهمیت بیشتری دارد ولی قرار نیست همیشه همین طور باشد . مثلا اگر رابطه با همسر برایتان مهم است به این معنا نیست که می خواهید برای همیشه کار، مطالعه و فعالیت های ورزشی را رها کنید بلکه به این معناست که برای مدتی اولویتتان روابط خانوادگی است و در کنارش ولی کمتر به سایر مسائل هم رسیدگی می کنید تا وقتی که زمان آن برسد که می دانید افراد دیگری به غیر از شما هم هستند که این وظایف را انجام دهند و شما می توانید با خیال آسوده تر به بقبه مسائل مهم زندگی تان بپردازید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.