ناشناس

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه میرم سر اصل مطلب...

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه میرم سر اصل مطلب من چند وقتیه به فکر ازدواجم و نیاز هم دارم ولی متاسفانه نه پول دارم (واقعا هیچ چی ندارم) نه سربازی رفتم، کاری هم ندارم و تا حالا که دنبال کار بودم بهم کار نمیدن چون میگن دانشجویی و هر روز اینجا نیستی یا بهونه میارن ... .ولی نمیتونم بهش فکر نکنم چون نیاز جنسی شدیدی دارم و مذهبی هستم خیلی از خدا میخوام و توسل هم میکنم خواهشن کمکم کنید.
يکشنبه، 16 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه میرم سر اصل مطلب...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
میرم سر اصل مطلب
من چند وقتیه به فکر ازدواجم و نیاز هم دارم ولی متاسفانه نه پول دارم (واقعا هیچ چی ندارم) نه سربازی رفتم، کاری هم ندارم و تا حالا که دنبال کار بودم بهم کار نمیدن چون میگن دانشجویی و هر روز اینجا نیستی یا بهونه میارن ... .ولی نمیتونم بهش فکر نکنم چون نیاز جنسی شدیدی دارم و مذهبی هستم خیلی از خدا میخوام و توسل هم میکنم خواهشن کمکم کنید.


مشاور: خانم صفری

باسلام. در واقع پاسخ به سؤال شما تاحدي در خود سوالتان مطرح شد. تا به حال از خودتان پرسيده ايد كه فكر كردن و تمركز كردن به اين همه كمبود، و حسرت خوردن و ... در عمل چه كمكي به شما كرده و چه سود واقعي براي شما داشته است؟! اين سوال به هيچ وجه، شعار يا مثبت انديشي نيست؛ بلكه واقع انديشي است. من نمي گويم كه صبح از خواب بيدار شويد و دنيا را به عنوان بهشت و خودتان را مثل يك فوق انسان، نگاه كنيد. بلكه منظورم اين است كه به تأثيري كه افكارتان و اعمال و جهت گيري هاي كنونيتان بر خلق و مسير زندگيتان دارد، بيشتر دقت كنيد. تمركز بيش از حد، روي كمبودها و اشتغال ذهني بيش از حد، روي اشتباهات گذشته يا ضعف هاي حال حاضر، فقط منجر به سكون و درجا زدن شما خواهد شد. به جاي اين افكار سعي كنيد روي اين موضوع متمركز شويد كه الان چه كار مي توانيد بكنيد. سعي كنيد ايده آل هاي فوق كمال گرايانه را از خودتان دور كنيد. شما الان تصاوير ايده آلي در ذهنتان ساخته ايد و وقتي كه وضعيت فعلي خودتان را با آن تصاوير كمال گرايانه مقايسه مي كنيد، فقط دچار سرخوردگي و حسرت مي شويد. به جاي اين، بهتر نيست كه به وضعيت الانتان نگاه كنيد و هدفتان اين باشد كه حتي به اندازه ي يك درجه هم كه شده وضعيت فعلي را بهبود ببخشيد؟! در واقع منظور من اين است كه هدفتان بهتر شدن شرايطتان باشد و نه عالي و بي نقص شدن آن. اين ممكن نمي شود مگر اينكه به جاي اشتباهات گذشته، روي گزينه هاي حال حاضر زندگي متمركز شويد. به جاي افكار مانند اینکه شغل و درآمدی ندارم، روي اين تمركز كنيد كه در حال حاضر با وضعيت و توان فعلي، چه كار مفيدي براي بهبود وضعيت اجتماعي و شخصي خود مي توانيد انجام دهيد. اگر كمي ذهنتان را از افكار بيهوده و افسرده كننده خالي كنيد، ده ها گزينه براي بهبود الگوي فعلي زندگيتان خواهيد يافت. پيشنهاد بنده اين است كه اولاً بپذيريد كه اين احساساتي كه تجربه مي كنيد براي دوره ي سني كه در حال گذراندن آن هستيد يك امر طبيعي است. دوماً توجه داشته باشيد كه اين احساس، لزوماً نشانگر نيازي اساسي كه حتماً بايد در همين دوره ارضا شود نيست. آنچه كه از لحاظ روانشناسي در اين دوره براي سلامت روان شما لازم است داشتن روابطي صميمي و عميق است كه بهترين حالت آن در فرهنگ و جامعه ي ما روابط دوستي صميمي و عميق با همسن و سال هاي همجنس خودتان است. انشاء الله با گذراندن این دوره و رسيدن به بلوغ اجتماعي و اقتصادي لازم، در سنين جواني، ازدواج مي تواند بهترين پاسخ براي نيازهاي عاطفي و هيجاني شما به صميميت باشد. البته اگر از لحاظ عاطفی و عقلی و هیجانی به ثبات رسیده باشید ازدواج هم می تواند گزینه ی مناسبی باشد. به این شکل که دختری هم کفو خودتان بیابید ، با حمایت خانواده تان عقد کنید و ازدواج و شروع زندگی مستقل را تا دستیابی شما به یک شغل مناسب به تاخیر بیاندازید. البته در نظر داشته باشید که در زندگی واقعی، خواسته یا ناخواسته، محدودیت هایی به ما تحمیل می شود که مانع تحقق کامل آرمان هایمان خواهد شد. یکی از این محدودیت های اجتناب ناپذیر، اشتغال است. اگرچه شاید شما افرادی را سراغ داشته باشید که در راستای علاقه و استعداد خود، شاغل شده اند و از کار خود لذت می برند، اما اگر کمی تأمل کنید چندین برابر این افراد، کسانی را می شناسید که علاقه ی وافری به کار خود ندارند و شاید اعتقادی هم نداشته باشند که کاری انجام می دهند دقیقاً مطابق با استعدادهای اصلی و اساسی آن ها بوده است. مخصوصاً در سن شما آنچه که از اهمیت اساسی برخوردار است، اصل شاغل بودن است. یک فرد بزرگسال در سنین شما لازم است که در یک شغل، تثبیت شده و به تدریج به استقلال اقتصادی دست یابد. تثبیت شدن در یک شغل، پایه ی ثبات اجتماعی و اقتصادی شما را می سازد که یکی از شروط لازم و پیشنیاز برای ازدواج و شروع یک زندگی مشترک، قلمداد می شود. دغدغه ای که شما در حال حاضر بیان می کنید، چندان با شرایط دوره ی سنی شما تناسبی ندارد و دنبال کردن آن در شرایط حاضر، خیلی به بهبود زندگی شما کمکی نخواهد کرد. این دغدغه ها بیشتر برای نوجوانان سنین دبیرستان و اوایل ورود به دانشگاه مناسب است که هنوز وارد جامعه ی بزرگسالان نشده اند. آنچه که در حال حاضر به شما کمک می کند، این است که با یک نگاه واقع بینانه بررسی کنید که در حال حاضر، چند گزینه ی مناسب برای اشتغال فوری شما وجود دارد. از بین آن ها بدون تردید و دودلی و وسواس، ببینید که واقعاً کدام یک برای شما خوشایندتر است و احساس می کنید که راحت تر می توانید آن را انجام دهید و یا احساس رضایت بیشتری از آن دارید. ممکن است که واقعاً هیچیک از گزینه های پیش رو، چندان چنگی به دل نزنند، ولی بلاخره یکی نسبت به دیگری ترجیح دارد. پس همان را انتخاب نمایید. اشتغال خود را به منزله ی موضوعی برای تفریح یا شاد بودن، نگاه نکنید بلکه به آن به عنوان نقشی که لازم است هرچه زودتر در جامعه برعهده بگیرید، و نیز به عنوان سنگ بنای تثبیت اجتماعی و اقتصادی در جامعه به عنوان یک فرد بزرگسال بنگرید. در کنار کار می توانید فعالیت های فرهنگی مثل عضویت در نهادهای فرهنگی و اجتماعی مختلف مثل هیئت های فرهنگی - مذهبی گوناگون و امثالهم، سیرمطالعاتی در امور مورد علاقه و ... را به عنوان راهی برای شناسایی و شکوفا کردن علایق و استعدادهای درونی خود برگزینید. این دو گزینه، یعنی مطالعه در حیطه های مختلف و ایفای نقش فعال در محیط های اجتماعی مورد علاقه و با افراد همکفو و هم عقیده، نقش بسیار مثبت و کمک کننده ای به جریان خودشناسی شما در حیطه ی علایق و جهت گیری های شخصیتان خواهد داشت.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.