ناشناس

اضطراب

سلام من به مشکلم کاملا واقفم اضطراب اجتماعی تو برخورد با فرد غریبه اصلا راحت نیستم تپش قلب میگیرم رنگم میپره دل درد میگیرم درست نمیتونم صحبت کنم تو کلاس با اینکه جواب صحیخ رو میدونم از گفتنش ترس دارم همیشه برخورد با اساتیدو گردن دیگران میندازم از مرکز توجه بودن ترس دارم خیلی مسخره احساس گناه میکنم بدترین حالتش لرزش دستا و پاهام موقع استرسه دوست دارم خودمو قایم کنم از موقعیتا فرار میکنم ولی حالا خسته شدم باهاش مقابله کردم ولی باز سراغم میاد تصمیم میگیرم با استادم صحبت کنم دربارش فکرمیکنم حرفامو آماده میکنم کنارمیزاستادکه میرم شروع به لرزیدن میکنم یعنی فایده نداشته میخوام پناه ببرم به دارو درمانی ولی از عوارض و وابستگی به قرص ها میترسم ازطرف دیگه زندگیم فلج شده جلو پیشرفتم گرفته شده بعضی اوقات بیخودی گریه میکنم درمورد روانشناس وروانپزشک راهنماییم کنید و قرص اصلا مفید هست؟ بالاخره باید راه درمانی باشه
دوشنبه، 25 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

اضطراب

ناشناس ( تحصیلات : دکترا ، 27 ساله )

سلام
من به مشکلم کاملا واقفم اضطراب اجتماعی
تو برخورد با فرد غریبه اصلا راحت نیستم تپش قلب میگیرم رنگم میپره دل درد میگیرم درست نمیتونم صحبت کنم تو کلاس با اینکه جواب صحیخ رو میدونم از گفتنش ترس دارم همیشه برخورد با اساتیدو گردن دیگران میندازم از مرکز توجه بودن ترس دارم خیلی مسخره احساس گناه میکنم بدترین حالتش لرزش دستا و پاهام موقع استرسه دوست دارم خودمو قایم کنم از موقعیتا فرار میکنم ولی حالا خسته شدم باهاش مقابله کردم ولی باز سراغم میاد تصمیم میگیرم با استادم صحبت کنم دربارش فکرمیکنم حرفامو آماده میکنم کنارمیزاستادکه میرم شروع به لرزیدن میکنم یعنی فایده نداشته میخوام پناه ببرم به دارو درمانی ولی از عوارض و وابستگی به قرص ها میترسم ازطرف دیگه زندگیم فلج شده جلو پیشرفتم گرفته شده بعضی اوقات بیخودی گریه میکنم
درمورد روانشناس وروانپزشک راهنماییم کنید و قرص اصلا مفید هست؟ بالاخره باید راه درمانی باشه


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ،توجه و قضاوت دیگران منشا اضطراب شدیدی است که ترس از رفتارهای تحقیرآمیز و نابجا آنرا تقویت می کند. به این ترتیب فرد کم کم برای پیشگیری از بروز این شرایط در انزوا و تنهایی فرو می رود که در نتیجه شرایط بیمارگونه این ترس در وجودش نهادینه می شود. هراس اجتماعی می تواند شبیه خجالت مفرط و بیمار گونه باشد که تاثیری جدی بر زندگی اجتماعی، خانوادگی و شغلی فرد مبتلا می گذارد. کسانی که از این مشکل رنج می برند همیشه به دنبال راهی می گردند تا به هر قیمتی از روبرو شدن با دیگران بگریزند و خود را از این موقعیت های استرس زا رهایی دهند. آنها به خوبی مشکل خود را می شناسند و معمولا مشورت با روانشناس را به تعویق می اندازند زیرا از بیان آن احساس شرم می کنند. به علاوه عموما اعتماد به نفس پایینی نیز دارند.امروزه به نظرمی رسد که فاکتورهای بیولوژیک عصبی، آموزشی، محیطی و روانشناختی در بروز ترس و واهمه از اجتماع نقش دارد. گرچه تا به حال ثابت نشده که هیچ ژنی در این باره دخیل است، اما مطالعات، وراثت را مهم و غیر قابل انکارمی دانند. بررسی های دیگر نیز اختلالات هورمونی را درافراد مبتلا تایید می کند. دراین صورت هورمون کورتیزول( هورمون استرس) بیشتر ترشح می شود. محققان همچنین به اختلالات ناقل های عصبی در این افراد نیز توجه کردند و متوجه شدند که سیستم نورآدرنرژیک عملکرد بیشتر و سیستم دوپامینرژیک فعالیت کمتری در این افراد دارند. آموزش و محیط زندگی فرد نیز دربروز ترس و واهمه اجتماعی نقش دارند. خود کم‏بینى ؛ انسان با آنکه داراى ارزش‏ها و لیاقت‏هاى خاص خود است، ولى خود را ناچیزتر از آنچه هست، مى‏انگارد! به عبارت دیگر خود و ارزش‏هاى خویش را باور ندارد.دیگر بزرگ‏بینى ؛ منظور این است که گاهى انسان براى دیگران هیبتى تصوّر مى‏کند و آن چنان آنها را در خیال خود بزرگ جلوه مى‏دهد، که گویى خودش در برابر آنان مورى به درگاه سلیمان و یا ذره‏اى در برابر خورشید است و همین امر باعث مى‏شود وقتى در برابر آنها قرار گرفت، دست و پاى خودش را گم کند.عدم اعتماد به نفس ؛ این امر گاهى به جهت عدم تسلّط است؛ چون بر چیزى که باید بازگو کند، کاملاً مسلّط نیست و دچار تزلزل مى‏شود.قبل از هر چیز، شناخت خود را از توانمندى‏ها و نقاط قوت و خصوصیات مثبت خویش گسترش دهید و در نتیجه خود را مثبت ارزیابى کنید. به تجربه‏هاى تلخ و شکست‏هاى گذشته و نیز احساسات و تخیلات منفى درباره خود نیندیشید و بکوشید آنها را از فضاى ذهن‏تان بیرون بریزید.در انتخاب دوستان، همدرسى‏ها و هم اتاقى‏هاى خود دقت کنید. بکوشید با افراد بانشاط و اجتماعى بیشتر رفت و آمد کرده و از نحوه برخورد و روابط اجتماعى آنها الگو بگیرید.اگر در ابتدا دچار اضطراب شدید، نباید نگران شوید ؛ تا به زمین نخورید راه رفتن را نمى‏آموزید. در محیطهاى دوستانه بیشتر صحبت کنید. اگر وارد محیط جدیدى شدید، سعى کنید به آداب رسوم آن آشنا شوید ؛ ولى محکوم آن نشوید.اگر به هنگام صحبت از نگاه کردن در چهره دیگران هراس دارید و موجب اضطراب شما مى‏شود، سعى کنید به آنها خیره نشوید و به آنها توجه نکنید. مسئولیت‏پذیرى در اجتماع را در کارهاى کوچک و کوتاه مدت، آغاز و تمرین کنید تا ابهت خیالى این محیط براى شما از بین برود.ازتمرین های شل کننده یا ریلاکسیشن استفاده کنید. یاد بگیریدچطوربا استرس مقابله کنید. با افرادی که حس می کنید با آنها راحت ترید رابطه برقرارکنید. وقتی اضطراب دارید درفعالیت های لذت بخش وسرگرمی های موردعلاقه شرکت کنید. خواب کافی داشته باشید. رژیم غذایی متعادل رافراموش نکنید.اهداف واقعی داشته باشید و آرزوهای دست نیافتنی راکناربگذارید.هیچ گاه ازموقعیت هایی که شما راناراحت می کنند فرارنکنید بلکه سعی کنید بتدریج با این موقعیت ها روبروشوید تا مهارت کافی پیدا کنید.با دوستان یا بستگان قراربگذارید که بعضی اوقات ناهاررا درمکان عمومی صرف کنید.تماس چشمی داشته باشید و اولین کسی باشید که به دیگران سلام می کنید ویا موفقیتی راتبریک می گویید.مکالمه راشما آغازکنید اما اطلاعات خود رابا مطالعه روزنامه ویا سایرمطبوعات افزایش دهید تا حرفی برای گفتن داشته باشید. ازدیگران تقدیر وتشکرکنید.برروی خصوصیات شخصیتی خودتان که به آنها علاقه دارید بیشترمتمرکزشوید.نسبت به دیگران علاقه نشان دهید ودرمورد منزل ،فرزندان ،نوه ها،سرگرمی ها یا مسافرت هایشان با آنها صحبت کنید.ازافراد غریبه ونا آشنا آدرس بپرسید تا تمرین بیشتری کرده باشید.با این تمرین ها به مرور اضطراب شما کم خواهد شد .چیزی که به تدریج به دست بیاید ماندگار تر است ولی مصرف دارو به صورت موقتی علائم را برطرف میکند.در کل مصرف همچنین قرص هایی به عنوان کاهش دهنده ی استرس توصیه نمی شه. و توصیه میکنم واسه اینکه استرس نداشته باشید و به خصوص خودسرانه قرصی رو مصرف نکنید وحتما زیر نظر روانپزشک باشد . با آرزوی موفقیت و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.