در پاسخ به مشاوره قبلی ام "افكار مزاحم"

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما مشاور عزیزم قبل از هر چیز از پاسخ های زیبای شما به سوالاتم كمال تشكر را دارم مشاور عزیزم صحبتهای شما بسیار عالی بودند چند مورد كه باعث میشه نتوانم بعضی افكار را از ذهنم دور كنم این است كه اولین بار كه متوجه خیانت همسرم شدم این بود كه اون مواقع فكر می كردم غرق در خوشبختی ام از زندگی و همه چی راضی بود كه یهو تلنگری بهم خورد كه زمانی كه زیاد خوشحالی مواظب باش،خب یه جورایی همه چی عای بود همسرم دوبار بدون هیج مناسبتی كادو برام اورد كه هنوز هم فكر میكنم اون كادوها رو اون زن بهش داده كه هرچی گفتم قبل نكرد و گفت خودم برات خریدم، هنوز به دلم نیست و بالاخره یه روز همشو كادو میدهم به یكی كه ازش بدم بیاد یا بشكونمشون، بعد از برهم زدن رابطه شان همون اوایل كه من بشدت گریه میكردم و ناراحت بودم برایم گل و كادو خریدن ولی الان حدود دوسال هست كه حتی در روزهای مناسبتی مثلا تولد و روز زن هیچ كادویی نمیخرندو یكی دو مورد كه زیاد غر زدم برام گل خریدند. مورد دیگر موقعی است كه داخل ماشین هستیم و به جایی مسافرت میكنیم چون در شهر غریب زندگی میكنیم و بعضی مواقع برای رفتن به محل زندگی خانواده ام در حال سفریم)، هر آهنگی كه گوش میكنم فكر میكنم و اكثر مواقع در ذهنم مطمینم كه همسرم با گوش دادن آهنگ به اون زن فكر میكند كه این تصور برایم خیلی گرون تموم میشود و هر دفعه داخل ماشین گریه میكنم و اعصابم خورد است چندین بار به همسرم گفتم كه داری به اون زن فكر میكنی شاید كار درستی نكرده باشم ولی دست خودم نبود بیش از حد این افكارعصبانی ام می كند(چون بخاطر تهدیدهایم مجبور شد از اون زن جدا شود همیشه فكر میكنم كه به اون هنوز علاقه دارد).شما در جایی برایم نوشته بودید كه حتما همسرتان روزهای خوشی با اون زن نداشته كه او را رها كرده...!!!! ولی روزهای خوشی با او میگدراند به طوری كه در نامه ای كه برای او در اولین رابطه ای كه اون زن وقتی فهمیدن من موضوع را فهمیدم با او قطع كرد برایش نوشت به قول یگانه؛ عذابم میده این جای خالیت> زجرم میده اون خاطراتت، تا اخ عمرم منتظرت میمونم تا اخر عمرم بهت وفادار میمونم و در جای دیگر نامه نوشته بود براش به تمام ماجراهای زیبایی كه كنار هم داشتیم پایان دادی.... اصلا نمیتونم این حرفها رو هضم كنم خیلی خیلی برام سخته...كاش اینقدر زندگیمو به پاش نمی ریختم كاش جوونیمو براش هدر نمیدادم كاش اینهمه سال بخاطرش تو غربت زندگی نمیكردم و سختی ها رو تحمل نمیكردم ، كاش بتونم یه روزی این كارشو جبران كنم و هزاران ای كاش دیگه... هر وقت حرفی میزند شروع میكنم به سركوفت زدنش؛ دست خودم نیست اون لحظه اصلا نمیفهمم انگار بعد از دو سال هنوز پرم... . از طرفی نمی خواهم باهاش زندگی كنم و از طرف دیگر هم چاره ای ندارم چرا كه خانواده ام یعنی پدرم جایی برایمان نگذاشته و مطمینم مادرم یك لحظه هم نمیتواند این جدایی رو تحمل و باور كند خیلی مواقع هم به خودكشی فكر میكنم ولی فكر پسرم نمیزاره. در مورد شغل پاره وقت كه فرمودید شغل خودم هم پاره وقت است فقط بدی شغلم یه هفته شیفت صبح و یه هفته بعد از ظهر است (استخدامم) ولی همسرم با كار كردنم راضی نیستند البته خودم هم مدتیست از كار زده شدم وقتی میبینم همسرم به راحتی میلیونی به ناپدری و دایی هاش میدهد میگویم برای چی خودم و خصوصا بچه ام را اینقدر اذیت و خسته كار كنم... . نكته دیگر وابستگی بود كه شما فرمودید، بحث اعتماد به نفس داشتن، و سخن بسیار زیبای شما كه فرمودید شما قرار نیست برای حفظ شوهرتان از خیانت دست و پا بزنید كاری كه دقیقا در این دو سال متاسفانه انجام دادم و احساس میكنم اصلا نمیتوانم این كار رو رها كنم... . خواهش میكنم كمكم كنید؛ كدام كارم درست و كدام اشتباه است؟!!! چیكار كنم؟!!! باز هم از پاسخ های بجاو زیبای شما كمال تشكرو قدر دانی را دارم. باسپاس
شنبه، 20 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

در پاسخ به مشاوره قبلی ام "افكار مزاحم"

( تحصیلات : فوق لیسانس ، 32 ساله )

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما مشاور عزیزم
قبل از هر چیز از پاسخ های زیبای شما به سوالاتم كمال تشكر را دارم
مشاور عزیزم صحبتهای شما بسیار عالی بودند چند مورد كه باعث میشه نتوانم بعضی افكار را از ذهنم دور كنم این است كه اولین بار كه متوجه خیانت همسرم شدم این بود كه اون مواقع فكر می كردم غرق در خوشبختی ام از زندگی و همه چی راضی بود كه یهو تلنگری بهم خورد كه زمانی كه زیاد خوشحالی مواظب باش،خب یه جورایی همه چی عای بود همسرم دوبار بدون هیج مناسبتی كادو برام اورد كه هنوز هم فكر میكنم اون كادوها رو اون زن بهش داده كه هرچی گفتم قبل نكرد و گفت خودم برات خریدم، هنوز به دلم نیست و بالاخره یه روز همشو كادو میدهم به یكی كه ازش بدم بیاد یا بشكونمشون، بعد از برهم زدن رابطه شان همون اوایل كه من بشدت گریه میكردم و ناراحت بودم برایم گل و كادو خریدن ولی الان حدود دوسال هست كه حتی در روزهای مناسبتی مثلا تولد و روز زن هیچ كادویی نمیخرندو یكی دو مورد كه زیاد غر زدم برام گل خریدند.
مورد دیگر موقعی است كه داخل ماشین هستیم و به جایی مسافرت میكنیم چون در شهر غریب زندگی میكنیم و بعضی مواقع برای رفتن به محل زندگی خانواده ام در حال سفریم)، هر آهنگی كه گوش میكنم فكر میكنم و اكثر مواقع در ذهنم مطمینم كه همسرم با گوش دادن آهنگ به اون زن فكر میكند كه این تصور برایم خیلی گرون تموم میشود و هر دفعه داخل ماشین گریه میكنم و اعصابم خورد است چندین بار به همسرم گفتم كه داری به اون زن فكر میكنی شاید كار درستی نكرده باشم ولی دست خودم نبود بیش از حد این افكارعصبانی ام می كند(چون بخاطر تهدیدهایم مجبور شد از اون زن جدا شود همیشه فكر میكنم كه به اون هنوز علاقه دارد).شما در جایی برایم نوشته بودید كه حتما همسرتان روزهای خوشی با اون زن نداشته كه او را رها كرده...!!!! ولی روزهای خوشی با او میگدراند به طوری كه در نامه ای كه برای او در اولین رابطه ای كه اون زن وقتی فهمیدن من موضوع را فهمیدم با او قطع كرد برایش نوشت به قول یگانه؛ عذابم میده این جای خالیت> زجرم میده اون خاطراتت، تا اخ عمرم منتظرت میمونم تا اخر عمرم بهت وفادار میمونم و در جای دیگر نامه نوشته بود براش به تمام ماجراهای زیبایی كه كنار هم داشتیم پایان دادی....
اصلا نمیتونم این حرفها رو هضم كنم خیلی خیلی برام سخته...كاش اینقدر زندگیمو به پاش نمی ریختم كاش جوونیمو براش هدر نمیدادم كاش اینهمه سال بخاطرش تو غربت زندگی نمیكردم و سختی ها رو تحمل نمیكردم ، كاش بتونم یه روزی این كارشو جبران كنم و هزاران ای كاش دیگه...
هر وقت حرفی میزند شروع میكنم به سركوفت زدنش؛ دست خودم نیست اون لحظه اصلا نمیفهمم انگار بعد از دو سال هنوز پرم... . از طرفی نمی خواهم باهاش زندگی كنم و از طرف دیگر هم چاره ای ندارم چرا كه خانواده ام یعنی پدرم جایی برایمان نگذاشته و مطمینم مادرم یك لحظه هم نمیتواند این جدایی رو تحمل و باور كند خیلی مواقع هم به خودكشی فكر میكنم ولی فكر پسرم نمیزاره.
در مورد شغل پاره وقت كه فرمودید شغل خودم هم پاره وقت است فقط بدی شغلم یه هفته شیفت صبح و یه هفته بعد از ظهر است (استخدامم) ولی همسرم با كار كردنم راضی نیستند البته خودم هم مدتیست از كار زده شدم وقتی میبینم همسرم به راحتی میلیونی به ناپدری و دایی هاش میدهد میگویم برای چی خودم و خصوصا بچه ام را اینقدر اذیت و خسته كار كنم... .
نكته دیگر وابستگی بود كه شما فرمودید، بحث اعتماد به نفس داشتن، و سخن بسیار زیبای شما كه فرمودید شما قرار نیست برای حفظ شوهرتان از خیانت دست و پا بزنید كاری كه دقیقا در این دو سال متاسفانه انجام دادم و احساس میكنم اصلا نمیتوانم این كار رو رها كنم... .
خواهش میكنم كمكم كنید؛ كدام كارم درست و كدام اشتباه است؟!!! چیكار كنم؟!!!
باز هم از پاسخ های بجاو زیبای شما كمال تشكرو قدر دانی را دارم. باسپاس


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی انشالله طاعات و عبادات شما نیز مورد قبول حق ،قرار گرفته باشد. خواهر عزیزم ، هیچگاه باور نکنید که قلب شوهر شما با آن زن است ، مردها برای بدست آوردن عشق واقعی خود میجنگند .اگر واقعا 6 دنگ قلب او برای آن زن بود ،هرگز به رابطه قبلی خود برنمیگشت .حتی در بدترین شرایط هم که فکر کنیم که بخشی از قلب او هنوز پیش آن زن است که تنها به دلیل تنوع طلبی مردان میباشد که چیزی است که تقریبا در اکثر آقایان وجود دارد ، اکثر مردان به دلیل جذابیت فیزیکی و احترام گذاشتن زن جدید و القا احساس متفاوت بودن به مرد، وارد رابطه با او میشوند که اگر زن خود او برایش این جذابیت ها را ایجاد میکرد شاید هرگز قلبش جای دیگری نمیرفت... خواهر عزیزم ، گذشته ها تمام شده است و شما قادر به عوض کردن و تغییر آن نیستید . میتوانید دائم حسرت آن را بخورید و زندگی آینده تان را نابود کنید و میتوانید از گذشته درسی بگیرید برای عمیق کردن عشقتان . شما نمیتوانید به اندازه یک زن غریبه برای همسر خود دلربایی کنید؟!!! قطعا میتوانید .ولی شما با سرزنش مدام ،توبیخ کردن و به رخ کشیدن گذشته ،اتفاقا همسر خود را به یاد آن زن که هرگز او را سرزنش نمیکرد و به او احساس اقتدار میداد می اندازید .شما ناخودآگاه با رفتارهای هیجانی خود شوهر خود را مجدد به آن سمت میبرید . قطعا این را نمیخواهید !وقتی با دیدن کادو ایشان ناراحت و مدام او را محکوم کرده اید ،آیا توقع به جایی است که باز از او کادو با عشق ،تقاضا کنید ! مردان به شدت ،بی احترامی و شکستن غرورشان ، بسیار حساس هستند ،آنها را نسبت به شما سرد میکند.به هیچ عنوان خواهر عزیزم در مورد آن زن صحبتی بین شما ردو بدل نشود .به هیچ عنوان ! اینکه داری به آن زن فکر میکنی یک نوع تلقین در روانشناسی میباشد که قطعا در ناخودآگاه شوهر شما را ترغیب میکند که به او فکر کند ! پس با دست خود افکار شوهر خود را به سمتی که مایل نیستید نبرید . او درحال حاضر شما را برای گذراندن اوقات زندگیش انتخاب کرده . او به شما و خودش مجدد فرصت داده .چرا فرصت سوزی میکنید ؟! مگر ما قرار است چند سال در این دنیا زندگی کنیم ؟! که با لجبازی و پرخاشگری و توبیخ و سرزنش همسرمان که در آخرت نیز مسئول او هستیم ، هدر دهیم و زمان های خود را با تلخی نابود کنیم .و در آینده فرزندتان از رفتارهای شما با پدرش الگو برداری میکند و دارای شخصیت بدبین و بی عاطفه خواهد شد .در حال حاضر کسی جز خود شما مانع لذن بردن و خوشی در زندگیتان نیست . خواهر عزیزم ، اگر تغییری در رفتار شما صورت نگیرد که به عنوان مادر و خانم خانه هستید مطمئن باشید که به زودی زندگیتان از هم میپاشد .و مردان در این زمینه ها از صبوری کمی برخوردارند .آیا این را میخواهید ؟! خواهرم یک سال اینگونه که بنده به شما میگویم رفتار کنید و بعد از یکسال ببینید که همسرتان عاشق و مجذوب شما خواهد شد و بدانید چون از شما یک فرزند دارد هرگز از شما با رعایت این نکات جدا نخواهد شد . شما باید حالات روحی و روانی مرد خود را بشناسید یا شناخت دقیق تری نسبت به این حالات پیدا کنید.حساسیت های شوهر خود را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.رابطه عاطفی و کلامی خود و همسرتان را در سطح مطلوبی نگه دارید.با کلمات محبت آمیر مانند :آقای من ،همسر عزیزم ، تو همیشه حلال مشکلات من بودی و هستی (تلقین اقتدار در مرد ) و... از تاثیر معجزه آسا کلمات در زندگیتان خود را محروم نکنید .عواملی که همسرتان را عصبانی میکند و باعث قطع رابطه شما می شود، از مسیر زندگی خود بردارد.به تقاضای همسرتان پاسخ دهید و در صورتی که نامطلوب بود با صحبت کردن با شوهر حل کنید. اکثر اقایان خواسته هایی از همسرشان دارند که به هرعلت انها را به زبان نمی اورند و به اصطلاح رودربایسی دارند، نیازهای جنسی در صورت برآورده نشدن باعث بی میلی طرف مقابل و در اکثر دلایل خیانت مردان به زنان اتفاق می افتد . گاهی پیش قدم شدن زن برای رابطه جنسی . مردان گلایه دارندو میگویند :من از این که همیشه شروع کننده هستم ناراحتم، اگر گاهی تو هم بسوی من بیایی و مرا تحریک کنی خیلی لذت می برم. یادتان باشد که هر بار که او این کار را انجام می دهد عکس العمل خوبی از خود نشان بدهید.مردانی که دست به خیانت زدند گاهی دلیل خود را بوی بد واژن همسرشان را عنوان کرده اند که مسلما در روابط فرازناشویی ، زن دیگر برای او در همه حال پاکیزه است و نظافت رارعایت میکند .مردان فانتزی های جنسی و تنوع در روابط را دوست دارند و دوست دارند که همسرشان نیز از بدن آنها لذت ببرد .این نکات ظریف و شاید به ظاهر کم اهمیت علت اکثر طلاق ها در ایران و بی میلی ها در ازدواج میباشد . افراد در روابط جنسی خود خواه هستند و اگر شریک زندگیشان به آنها توجه نکند قطعا به دنبال ارضا آن در محیط بیرون خواهند بود .یکبار در اتاق خواب جای خود را با هم عوض کنید و از او بخواهید تصور کند که جای شماست. حالا با انجام کارهایی که او از آن لذت می برد و دوست دارید او برای شما انجام دهد، او را به وجد بیاورید .حیا صفت خوبی است ولی در منزل و در خلوت بین زن وشوهر نه تنها صفت پسندیده نیست بلکه به شدت نکوهش شده .استفاده از جملات تحریک آمیز که مردان به شدت در این زمینه علاقه مند هستند بسیار موثر است . هفته ای یکبار رابطه جنسی داشته باشید حتی اگر میل ندارید ، خود را در معرض تحریک یکدیگر قرار دهید ،این کار برای عمیق شدن پیوند عاطفی و روحی شما و بهبود زخم های رابطه به طور جد توصیه میشود . خواهر عزیزم ، هر روز هر موقع که آرامش بیشتری دارید به مدت 20 دقیقه دست همسرتان را بگیرید و در چشمان یکدیگر خیره شوید وبا محبت با یکدیگر صحبت کنید و از او تعریف کنید و هرگز یاد خاطرات منفی گذشته نیوفتید .در مورد مسائل مختلف نظر او را بپرسید . صحبت های شما باید خالی از هر سرزنش ، بی احترامی ، توهین ، قضاوت و...باشد .خواهرم هر روز سر ساعت مقرر خاصی این تکنیک را که بنده به مراجعان خود که دچار مشکل شما شده اند میگویم واجرا میکنند و تاثیر عمیقی در بازگشت عشق درآنها گذاشته است را اجرا کنید . یقین داشته باشید که بعد از یک هفته آثار مثبت آن را در روابط خود خواهید دید .به تجربه اثبات شده است .ولی باید حداقل 6 ماه ادامه دار باشد .رفتارهای کنترل کننده همراه با محدودیت و جستجو گرایانه، مرد را از خانواده دور می کند. شما باید از این رفتار دوری کنید.آراسته بودن زن، منظم بودن، رسیدگی به امور بچه ها و خانه، احترام به خانواده، دروغ نگفتن و پرهیز از مخفی کاری باعث می شود مرد در درون خانواده نیازهای عاطفی و احساسی خود را تامین کند و به بیرون پناه نبرد.گاهی فرزند خود را به مادرتان و یا یک مهد بسپارید و تفریحات دو نفره داشته باشید . خواهرم اکنون نوبت شماست که زندگی خود را گلستان کنید با انجام تکنیک ها و توصیه ها ،زندگی خود را بیمه کنید .این فرصت را از خود درغ نکنید .در مورد کار نیز اگر شرایط آن را همسرتان قبول نمیکند و اکراه دارند ،نیازی به اصرار نیست ولی برای روحیه خودتان به فعالیت های ورزشی و هنری روی آورید و به ابعاد دیگر زندگی خود نیز توجه کنید تا از حساسیت های بی مورد شما نسبت به همسرتان بکاهد . با آرزوی خوشبختی و آرامش برای شما در زندگی درکنار همسر و فرزند دلبندتان.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.