ناشناس

بی توجهی

سلام من یه خانم ۲۳ ساله هستم و یه دختر سه ساله دارم همسرم لیسانس و من دیپلم الان ۵ ساله ازدواج کردیم و کلا ۹ هست که با هم در ارتباط بودیم از همون اوایل عقدمون اختلافتمون شروع شد سر هر چیز کوچکی دعوامون میشد ولی باید همیشه من کوتاه میومدم حتی اگه مقصر نبودم الان هم همینه همسرم رو خیلی دوست دارم ولی بیتوجهیش خیلی عذابم میده سر یه چیز کوچک قهر میکنه و من باید منت کشی کنم اگه سمتش نرم اون اصلا سمتم نمیاد طوری رفتار میکنه انگار منو نمیبینه بهم ابراز علاقه نمیکنه فقط موقع رابطه همچی درسته بهش میگم من زنم نیاز دارم به اینکه بهم بگی دوسم داری بهم ابراز علاقه کنی ولی میگه م نمیتونم تو خانواده ای بزرگ شدم که یاد نگرفتم ابراز علاقه کنم من عملی بهت میگم دوست دارم ولی همیشه به دخترم ابراز علاقه میکنه قربون صدقش میره کلا عشق نسبت بچه اش رو میشه تو چشماش دید وقتی بهش میگم به دخترمون میتونی ابراز علاقه کنی ولی به من نه. میگه اون کوچیکه خیلی ناراحت میشم احساس میکنم دوسم نداره همش بهم میگه سطح فکریت پایینه، همیشه منفی نگری، هنوز بچه ای یه خورده بزرگ شو همش نصیحتم میکنه ولی هر چی با خودم فکر میکنم من ایقد بد نیستم مگه میشه همیشه یه نفر مقصر باشه حتی اگه دخترم هم خرابکاری کنه یا هر چی بازم منو مقصر میدونه و سرم داد میکشه وقتی عصبانی میشه خیلی بد دهن میشه ولی من سکوت میکنم دیگه خسته شدم از این وضعیت من زندگیمو دوس دارم برای نگه داشتن زندگیم هم خیلی تلاش کردم حتی واسه ازدواجون هم تو روی خانواده ام ایستادم الان روم نمیشه از مشکلاتم بهشون بگم همه اطرافیانمون فک میکنن چقد خوشبختیم ولی همیشه همه مشکلاتمو تو خودم ریختم به هیچکی نگفتم دیگه داغونم اصلا نمیتونم به طلاق فک کنم ولی همیشه به فکر خودکشی هستم اما بازم جراتش رو ندارم همش میگم بعد من چی به سر دخترم و پدر و مادرم میاد نمیگم منم اشتباه ندارم منم یه وقتایی مقصرم ولی نه همیشه لطفا راهنمایییم کنین چکار کنم واسه بهتر شدن زندگیم
دوشنبه، 13 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

بی توجهی

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 23 ساله )

سلام من یه خانم ۲۳ ساله هستم و یه دختر سه ساله دارم همسرم لیسانس و من دیپلم الان ۵ ساله ازدواج کردیم و کلا ۹ هست که با هم در ارتباط بودیم از همون اوایل عقدمون اختلافتمون شروع شد سر هر چیز کوچکی دعوامون میشد ولی باید همیشه من کوتاه میومدم حتی اگه مقصر نبودم الان هم همینه همسرم رو خیلی دوست دارم ولی بیتوجهیش خیلی عذابم میده سر یه چیز کوچک قهر میکنه و من باید منت کشی کنم اگه سمتش نرم اون اصلا سمتم نمیاد طوری رفتار میکنه انگار منو نمیبینه بهم ابراز علاقه نمیکنه فقط موقع رابطه همچی درسته بهش میگم من زنم نیاز دارم به اینکه بهم بگی دوسم داری بهم ابراز علاقه کنی ولی میگه م نمیتونم تو خانواده ای بزرگ شدم که یاد نگرفتم ابراز علاقه کنم من عملی بهت میگم دوست دارم ولی همیشه به دخترم ابراز علاقه میکنه قربون صدقش میره کلا عشق نسبت بچه اش رو میشه تو چشماش دید وقتی بهش میگم به دخترمون میتونی ابراز علاقه کنی ولی به من نه. میگه اون کوچیکه خیلی ناراحت میشم احساس میکنم دوسم نداره همش بهم میگه سطح فکریت پایینه، همیشه منفی نگری، هنوز بچه ای یه خورده بزرگ شو همش نصیحتم میکنه ولی هر چی با خودم فکر میکنم من ایقد بد نیستم مگه میشه همیشه یه نفر مقصر باشه حتی اگه دخترم هم خرابکاری کنه یا هر چی بازم منو مقصر میدونه و سرم داد میکشه وقتی عصبانی میشه خیلی بد دهن میشه ولی من سکوت میکنم دیگه خسته شدم از این وضعیت من زندگیمو دوس دارم برای نگه داشتن زندگیم هم خیلی تلاش کردم حتی واسه ازدواجون هم تو روی خانواده ام ایستادم الان روم نمیشه از مشکلاتم بهشون بگم همه اطرافیانمون فک میکنن چقد خوشبختیم ولی همیشه همه مشکلاتمو تو خودم ریختم به هیچکی نگفتم دیگه داغونم اصلا نمیتونم به طلاق فک کنم ولی همیشه به فکر خودکشی هستم اما بازم جراتش رو ندارم همش میگم بعد من چی به سر دخترم و پدر و مادرم میاد نمیگم منم اشتباه ندارم منم یه وقتایی مقصرم ولی نه همیشه لطفا راهنمایییم کنین چکار کنم واسه بهتر شدن زندگیم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن از آن دسته احساساتی است که هیچ کسی از داشتن و خواستن آن دست نمی‌کشد و اینکه شما از همسرتان انتظار دارید به شما ابراز محبت کند امری کاملا طبیعی است. با این حال به یاد داشته باشید هر چند ماهیت ارتباطات ما در آینده تحت تاثیر رفتار خانواده با ما در دوران کودکی قرار می‌گیرد، اما نیاز‌ها و خواسته‌های فرد از پدر و همسر متفاوت است. از همسرتان نخواهید نقش پدر را برایتان ایفا کند چرا که با این کار نقش همسری هر دوی شما با تناقضات جدی روبرو خواهد شد.گاه افراد در طول زندگی متحمل زخم‌هایی می‌شوند که نه تنها توانایی کنترل آن‌ها را نداشته‌اند، بلکه تغییر آن‌ها نیز ناممکن بوده است. با این حال برای درمان این گونه زخم‌ها و آسیب‌ها که همه ما به نوعی با آن آشنایی داریم باید بتوانیم با عبور از آن‌ها و شناسایی موقعیت‌های کنونی که توان دستکاری و اعمال نظر روی آن داریم احساس بهتری را تجربه کنیم. با مرور خاطرات تلخ و آسیب‌هایی که در گذشته متحمل شده‌ایم، نه تنها حالمان بهتر نخواهد شد که باعث می‌شود از نظر فکری و احساسی بیشتر در آن غوطه ور شویم. هم اکنون نیز شما فرصت‌های بیشماری در اختیار دارید تا بتوانید عشق بورزید، دوست داشته شوید، قابلیت‌های خود را نشان دهید و از موفقیت‌هایتان لذت ببرید.نکته اساسی اینکه برای دریافت عشق متقابل، حمایت متقابل و احساساتی از این قبیل از همسرتان، باید نقش همسری را ایفا کنید. تا زمانی که شما وظایف خود را در حمایت بی‌حد و حصر از همسرتان بدانید، با فراهم کردن خدمات و مراقبت از او در واقع نقش مادر دوم را برای او ایفا کنید، همسرتان نیز نقش مقابل شما یعنی فرزند را ایفا خواهد کرد: «دریافت محبت و عدم احساس نیاز به ابراز آن به طور متقابل»؛ چرا که عشق بی‌اندازه شما در هر صورت پایانی ندارد.بار دیگر درباره نیاز‌ها و توقعات خود با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید شرایط را بررسی و تغییر دهد. هرچند فعالیت و تلاش بی‌شائبه مرد بیرون از خانه برای تامین معاش، خستگی مفرطی به همراه دارد، شما می‌توانید با ارج نهادن به این تلاش‌ها، اختصاص دادن زمان‌هایی برای گفت‌و‌گوی دونفره به دور از دغدغه فرزند و وظایف روزمره و... احساسات جدیدی را با همسرتان تجربه کنید. یکی از مهم‌ترین نکات درباره ابراز محبت و دریافت آن، تفاوتهای زوجین است. در بسیاری از موارد یکی از زوجین به شیوه و روشی محبت می‌کند که خودش دوست دارد به آن شیوه دریافت کند. مثلا مردی بیشتر کار کردن را اقدامی محبت آمیز به همسرش می‌داند اما همسر وی نیازمند گفت‌و‌گوی محبت آمیز و یا دریافت دیگر انواع محبت از جانب اوست و یا مردی انجام وظایف خانه داری زن را نشانه محبت زن به خودش میداند و...قدم اول برای رفع چنین نقیصه‌ای این است که زوجین راه دریافت محبت خود را مشخص کنند؛ یعنی زوجین به صراحت و بدون پرده پوشی بیان کنند که به کدام نوع توجه و دریافت محبت نیاز دارند و ترجیح می‌دهند چگونه نیاز به محبتشان برآورده شود که البته لازمه آن خودآگاهی زوجین است. اما اشتباه رایج این فکر است که «چون همسرم مرا دوست دارد پس باید بداند دوست دارم که الان به من توجه کند» یا «همسرم بدون اینکه من به او بگویم باید بداند که چه زمانی به محبت نیاز دارم».در صورتی که بسیاری از زوجینی که یکدیگر را دوست دارند در مواقع زیادی از نیاز هم بی‌خبر هستند. در صورتی که طبیعی است که همسر شما نتواند ذهن خوانی کند و نیت ضمنی این رفتار را دریابد. در این موقعیت بیان شفاف این نیاز مفید‌تر است. اشتباه ذهنی ما این است که گمان می‌بریم اگر این نیاز خویش را بیان کنیم بی‌ارزش می‌شویم. قدم دوم مشخص کردن میزان مهرطلبی زوجین است. میزان مهرطلبی و نوازش جویی افراد متفاوت و بسیار محتمل است که زوجین به یک میزان مهرطلب نباشند. افراد مهرطلب معمولا در صورت دریافت نکردن محبت مورد نیاز، احساس ناامنی می‌کنند و در برخی موارد دچار سوءظن و بدگمانی می‌شوند. چاره این مسئله نیز‌‌ همان بیان و شفاف سازی است. قدم سوم استفاده از روش‌های متنوع در ابراز محبت است؛ توصیه می‌شود زوجین خلاقیت به خرج دهند و ابراز محبت را به شکل‌های متنوعی انجام دهند، روش‌هایی همچون نوشتن نامه، ارسال پیامک، یادداشت گذاشتن روی اشیای منزل و اتاق خواب، ارسال ایمیل و... می‌تواند نیاز به دریافت محبت را بیشتر ارضا کند.ضمنا افرادی که مانند شما مخاطب محترم احساس بی‌مهری و کم توجهی بیشتری می‌کنند می‌توانند انتظارات و نیازهای خود را به صورت مکتوب به همسرنیز بیان کنند. قدم چهارم قدردانی و تشکر از محبت و توجه همسر است. یکی از راه‌های شکل دادن رفتار اطرافیانمان قدردانی و تشکر از رفتارهای مثبت آن‌ها (هرچند که مقدار آن کم باشد) است. با این روش همسر شما کم کم متوجه می‌شود کدام یک از رفتار‌هایش چنین پاسخ مثبتی ایجاد می‌کند و آن رفتار را افزایش خواهد داد. قدم پنجم که مکمل قدم قبل است خودداری از مهرورزی یک جانبه و یک سویه (آن چنان که در پرسش شما دیدیم) است. معمولا این تصور اشتباه وجود دارد که «من محبت می‌کنم تا همسرم تغییر کند» یا «عشق من بالاخره او را عوض می‌کند». این باور نادرست است. محبت یکسویه و همیشگی کم کم نادیده گرفته می‌شود چرا که خاصیت سیستم روانی انسان این است که محرک‌های یکنواخت و تکراری را نادیده می‌گیرد. مشکل بی توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر از دو اصل اساسی ذیل ناشی می شود:تربیت نادرست زن یا مرد و عکس العمل و تقابل به مثل نسبت به رفتار زن یا مرد . خواهر عزیزم ، رجوع و بازنگری رفتار و نوع ارتباط خود با همسرتان را، در اولین اولویت اصلاح رابطه تان قرار دهید. بدون سوگیری و پیشداوری، به عبارتی به صورت عادلانه و منصفانه، خود و رابطه تان را با پرسش و پاسخ های از قبیل: " آیا رفتار من سبب بی توجهی همسرم شده است؟!، کدام رفتار من باعث آن شده است؟ چه موقع و در چه شرایطی آن رفتار را انجام دادم؟ عکس العمل همسرم چه بود؟ و ..." محک بزنید و نقاط ضعف و قوت خود و همسرتان را بیابید. هرگز در بیان ایرادات و اشتباهات همدیگر، از ضمیر تو استفاده نکنید. شما بهترین ضمیر خطاب در چنین مواقعی است و قدرت اثر پذیری و نفوذ کلام شما را صد برابر می کند، چرا که شما با بیان این واژه سحر آمیز، حس انتقاد و تخطئه کردن را در طرف مقابلتان ایجاد نمی کنید. هرگز از عباراتی استفاده نکنید که منزلت و شان شخصیتی و خانوادگی یکدیگر را زیر سوال ببرد.جدا از سرزنش، از مقایسه منفی و تهدید بپرهیزید.دلخوری‌ها، دل‌مشغولی های ذهنی، نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید اما از عبارات داوری کننده، انتقاد آمیز اجتناب کنید.هیچ وقت او را محکوم نکنید و مسبب بی توجهی خود قلمداد نکنید. از همسرتان بخواهید به شما بگوید: از نظر او کدام رفتار شما بی توجهی قلمداد می گردد و چه رفتاری انجام دهید برای او به منزله توجه و ارادت است. در نهایت باید یاد آور شوم تغییر کاری است بسیار صعب و دشوار، اما اگر شما و همسرتان بخواهید پیمودن این مسیر بسیار سهل و آسان است؛ البته به دوشرط، یکی آنکه همراه و پشتیبان یکدیگر باشید، دیگر آنکه صبور و بردبار. با اجرای این دو شرط، خواهید دید که سرانجام به سود شماست و همسرتان نیز از تغییر رفتار شما استقبال خواهد کرد و آرام آرام عکس العمل منفی خود را درست خواهد نمود.در ضمن باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که زندگی خود را تک بعدی نسازید و به ابعاد دیگر زندگی خود نیز توجه داشته باشید به فعالیت های ورزشی و هنری خود و ادامه تحصیل خود اهمیت بدهید و حتما با برنامه ریزی خود به صورت روزانه و سالانه به اهداف دیگر خود در ابعاد دیگر زندگی توجه کنید ، نگذارید تنها به صورت یک بعدی به زندگی خود نگاه کنید درعین مسئولیت مادری و همسری خود شما باید به تمایلات و شکوفا کردن استعدادهای خودتان نیز اهمیت بدهید ، به مطالعه و شرکت در جلسات آموزشی اهمیت دهید و همچنین به اتفاق دخترتان میتوانید تجربیات زیبایی خلق کنید تا روحتان از تک بعدی بودن و نیازهای افراطی و گاهی نیازهای کاذب در امان بماند . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما در کنار همسر و فرزند دلبندتان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.