فاطمه

من تصمیم به طلاق دارم

من تصمیم به طلاق دارم ویه دختر۶ساله ام دارم دلیل طلاقم ناراحتی اعصاب وروان شوهرمه،که تحت نڟر پزشک هستندیگه نمیتونم ادامه بدم ونمیدونم تصمیم درستی گرفتم یانه لطفا کمکم کنید
شنبه، 2 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

فاطمه

من تصمیم به طلاق دارم

فاطمه ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 30 ساله )

من تصمیم به طلاق دارم ویه دختر۶ساله ام دارم دلیل طلاقم ناراحتی اعصاب وروان شوهرمه،که تحت نڟر پزشک هستندیگه نمیتونم ادامه بدم ونمیدونم تصمیم درستی گرفتم یانه لطفا کمکم کنید


مشاور: دکتر طیبه قاسمی

پاسخ : با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی ؛ خواهر عزیزم ، هرچند که زندگی با فردی که دارای اختلال روانی در هر سطحی چه در سطح توهم و هذیان وسایکوز چه در سطح های دیگر و در حالت نوروز، بسیار دشوار خواهد بود . این را هم باید بدانیم زمانی که دو نفر با هم پیمان زناشویی می‌بندند در حقیقت به این معناست که تصمیم می‌گیرند در برابر تمام مشکلات و سختی‌ها و همچنین در شرایط آرام و لذت‌بخش همراه هم باشند. خواهر عزیم ،در مواردی دیده شده که آنچه زن را ترسانده است بحرانی زودگذر بیش نبوده و با مشکلات شغلی و اجتماعی شوهر ارتباط داشته و مرد پس از چند سال درمان تعادل روانی خود را بازیافته است .اما در صورتی که این قبیل تدابیر سودمند واقع نشد و مرد از مراجعه به متخصص خودداری کرد یا از مصرف داروهای تجویزی پزشک امتناع کرد ،آنگاه زن ناگزیر از احقاق حق ،برپایه شرط چهارم صیغه نامه است زیرا نوعی از عدم تعادل روانی ،احتمال دارد برای سلامت جسمی و روانی زن و حتی فرزند مخاطره آمیز باشد که در اکثر مواقع اینگونه نیست مگر اینکه همراه آن فرد اعتیاد داشته باشد اما اگر پزشکی قانونی مورد را مخاطره آمیز تشخیص ندهد ، خواسته زن رد می شود و اعتراض هم بی فایده است .بنابراین استفاده از این شرط نیز مستلزم آن است که زن پیش از مراجعه به دادگاه ،برای اثبات ادعای خود درباره بیماری روانی و رفتار نابهنجار زوج از نظرات کارشناسی پزشکان متخصص باخبر شود و سپس با هوشیاری در مورد آن اقدام کند چون در غیر این صورت دعوی او محکوم به رد است.در عصر حاضراختلالات روانپزشکی بسیارشایع می باشندکه در صورت تشخیص و درمان به موقع قابل کنترل می باشند.این اختلالات نشانه ضعف اراده یا تنبلی نمی باشد .از دست دادن همسر ، والدین و فقدان حمايت رواني و مالي نقش مهمي در ايجاد و تداوم علائم بیماری دارد.علائم بيماري در افرادی که مبتلا به اختلالات روانپزشکی هستندبسیار گسترده می باشد.توانايي‌هاي خويشاوندان براي كنار آمدن با فرد مبتلا در خانواده‌ تا حد زيادي بستگي به اين دارد كه فرد مبتلا قبل از بيماري چه شخصيتي داشته است. به علاوه سن بروز بيماري نيز در برخورد خانواده با بيمار اثر مي‌گذارد. بيماراني كه قبل از ابتلاء مهارت‌هاي شغلي خوبي داشته‌اند و از مهارت‌هاي اجتماعي مطلوبي برخوردار بوده‌اند در مقايسه با افرادي كه فاقد اينگونه مهارت‌ها بوده‌اند احتمالاً عملكرد بهتري بعد از بيماري خواهند داشت. همه اعضای خانواده باید به صورت یک تیم در مراقبت از بیمار شرکت فعال داشته باشند. آنها باید برای ادامه درمان بیماررا تشویق کنند و از او بخواهند تا موارد بهبودی را به آن ها متذکر شود.روابط اعضای خانواده با هم صریح ، روشن و مستقیم باشد یعنی دو پهلو صحبت نکنند با طعنه حرف نزنند، کلمات ساده و واضح بکار ببرند. اگر به بيمار آموزش مي‌دهید، يا سؤالي مي‌كنيد هر بار يك سؤال بكنيد. زيرا اگر در يك زمان چند سؤال را بپرسيد ممكن است موجب گيجي بيمار گردد.حمایت شما می‌تواند نقش زیادی در موفقیت درمانی او داشته باشد؛ بنابراین به او پیشنهاد دهید در مواردی که می‌خواهد یا نیاز دارد، در روند درمان دخیل باشیدعشق و حمایت شما می‌تواند در درمان و بهبودی وی نقش مهمی داشته باشد.پس در صورت امکان این را از خودتان و زندگیتان و پدر فرزندتان محروم نکنید . شما می‌توانید با آموختن درباره بیماری، امید دادن و تشویق، زیر نظر گرفتن علائم و شراکت در درمان به وی کمک کنید. اما اگر از نیازهای خود غافل شوید، مراقبت از فرد مبتلا به اختلال روانی می‌تواند مشکل‌ساز باشد. بنابراین ضروری است که بین مراقبت از فرد مبتلا و مراقبت از خودتان، تعادل برقرار کنید.درمان‌ها می‌توانند تغییر زیادی برای عزیزتان ایجاد کنند؛ اما از همه علائم و مشکلات به طور کامل جلوگیری نمی‌کنند. برای اجتناب از ناامیدی و رنجش، مهم است که توقعات واقع‌بینانه داشته باشید. توقع بیش از اندازه از فرد مبتلا، به شکست منجر می‌شود. از سوی دیگر توقعات خیلی کم نیز می‌تواند روند بهبودی را کند نماید. پس تلاش کنید بین حمایت از وی و تشویق او به مستقل بودن، تعادل برقرار سازید.عزیزتان را متوجه کنید که اگر نیاز به درددل، تشویق یا کمک در امر درمان داشته باشد، شما در کنار او خواهید بود. به او یادآوری کنید که موضوع برای شما مهم است و هر کاری که بتوانید برای کمک به او انجام می‌دهید.فشار و استرس، اختلالات روانی را بدتر می‌کند. پس سعی کنید راههایی را برای کاهش فشار در زندگی او پیدا کنید. از او بپرسید چگونه می‌توانید به وی کمک کنید و در صورت لزوم داوطلب شوید برخی مسئولیت‌های او را موقتا بر عهده بگیرید. در نظر گرفتن و اعمال یک نظم روزانه با زمان‌های مشخص بیدار شدن، صرف غذا و خوابیدن می‌تواند فشار را در خانواده کاهش دهد.این بیمارنیاز به محبت شما دارند در محبت کردن و ابزار علاقه سعی کنید دوگانه رفتار نکنید برخی خانواده ها گاه به بیمار محبت می کنند گاه از او متنفر می شوند این کار صحیح نیست در موقع محبت کردن سعی کنید ، چهره شما مثل کلامتان با محبت باشد.با تشويق بيمار به خاطر كارهاي مثبت و موفقيت‌هايي كه به دست مي‌آورد (هر چقدر هم كوچك باشد) به وي احساس عزت نفس ببخشيد.از ايجاد سر و صدا و درگيري‌هاي هيجاني و موقعيت‌هاي استرس‌زا و مشاجرات خانوادگی پرهيز كنيد.از سرزنش و بر چسب های منفی در ارتباط با وی استفاده نکنید.رفتارهای بیمار را به عنوان نشانه و علامت بیماری در نظر بگیرید . ارتباط منظم با روانشناس و روانپزشک داشته باشید.در زمان عصبانیت از نزدیک شدن و دست زدن به او خودداری کنید چون خشم او بیشتر می شود.متقاعد كردن بيمار به اينكه باورهايش اشتباه است نه تنها فايده‌اي ندارد بلكه منجر به ايجاد تنش و ناراحتي بيمار مي‌گردد.از تغذیه ی مناسب، خواب کافی و فعالیت بدنی خود و همسرتان و فرزندتان غافل نشوید. می توانید با کمک تکنیک های آرام سازی ( ریلکسیشن) و یا مدیتیشن استرس را تحت کنترل خود قرار دهید.اگر فرد مبتلا به اختلال روانی بیش از توان و ظرفیت شما نیازمند کمک است، از دیگران کمک بخواهید. با دیگر نزدیکان یا دوستان صمیمی تماس بگیرید یا اگر مرکزی برای حمایت از افراد مبتلا به اختلال روانی می شناسید از آنها کمک بخواهید.در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی گاه ، افراد چیزی میگویند و یا کارهایی می‌کنند که آزاردهنده یا خجالت‌آور است. در دوره های شیدایی ، ممکن است بی‌پروا، بی‌رحم، ایرادگیر و یا عصبانی باشند. در هنگام افسردگی نیز ممکن است منزوی، زود خشم و متخاصم شده و تغییرات خلقی متناوب داشته باشند. کنار آمدن با این رفتارها دشوار است. اما تلاش کنید به یاد آورید که اینها عوارض بیماری روحی می‌باشد نه نتیجه خودخواهی و یا ناپختگی فرد.افراد بیمار ذهن خود را با مسايل منفي مشغول مي‌كنند. آنها زمان زيادي را صرف يادآوري موارد منفي زندگي‌شان مي‌كنند و هرگز راههای مقابله ای مناسبی را به کار نمی برند.به همین خاطر لازم است فرد بیمار در رابطه با بعضی از مهارت ها ی زندگی آموزش لازمه را کسب کند .بنابراین شما با یک انتخاب درست در زندگیتان هم عشق و وفاداری را به فرزندتان آموزش میدهید و برای پدر فرزندتان و انتخاب خودتان ارزش قائل شدید و البته این نیازمند پشتکار و انگیزه کافی در شما میباشد ولی بیماری ها قابل کنترل میباشند و البته نیاز به یک درمان تیمی وجود دارد از جمله روانشناس بالینی و روانپزشک و همچنین متخصص طب سنتی و طب سوزنی و هیپنوتراپ ( هیپنوتیزم درمانی )میتوانند در بهبودی همسر شما نقش داشته باشند بنابراین قبل از اقدام به جدایی و پاک کردن صورت مسئله و عدم مسئولیت پذیری در قبال همسر خود ، با متخصصان در این حیطه ها برای درمان و نتیجه گرفتن در ارتباط باشید و بدانید حفظ یک زندگی شاید سختی های زیادی داشته باشد ولی نتیجش شیرین تر از نابودی یک زندگی و تشکیل یک زندگی جدید میباشد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسر و فرزند دلبندتان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.