ناشناس

هرچیزی بشه همسرم میگه طلاقت میدم منو میترسونه"چیکار کنم؟

مشاور عزیز خیلی دلم گرفته انگار دنیارو سرم خراب شده ..شش ماه ازدواج کردم .اول ماه شوهرم خوب بود در رابطه با روابط جنسی همیشه خودم اقدام میکردم بهم مییگفتن اون نمیاد تو برو پیشش بخدا این کارم کردم ..این مدت دوهفته اومد تهران منم بهش زنگ میزدم حالشو میمرسیدم ولی اون دریغ از یه زنگ ...اخرین روز بعد دوهفته وقتی قرار بود برگر ده بازم غرورمو زیر پا گذاشتم بهش زنگ زدم ولی اون با تندی جوابم داد گفت چرا بهم گفتی دوهفته بعم ز نزدی .ما خونمون پاوه س ..خونه مادرم سنندجه ..من خونه بابام بودم اون روز نیومد میشم تا بعد نهار .رفت خونه خالش هربار میاد ..میره خوننه خالش ..خالش بهم زنگ زد گفت بیا اینجا منم دلم شکست گفتم نمیام ...تو دل خودم گفتم چرا بعد دوهفته انتظار داشتم با شوق بیاد پیشم ولی نه ...الان دوهفته س برگشتم پاوه یه کلمه باهم حرف نمیزنه هیچ وقت انقد رابطمون دور نشده بود من باهاش حرف میزدم ولی اون با اس جوابمو میده ..هرچیزی بشه میگه طلاق میدم منو میترسونه ...الان شبا اصلا پیش هم نمیخوابیم ..همه ببهم میگن خونوادم میگن برکرد میگت اون کی مرده ....مرد کی اینجوریه اول ازدواج باید نتونه بدون هم بخوابید ..ولی اون انگار نه انگار ..مشاور عزیز این هفته قرار برگردم واسه همیشه ...خیلی خستم کرده ..میگم این اول زندگی مونه اینکارو مبکنه .ونمیاد پیشم ..بی اهمیته..واسه همه اخلوقش خوبه جز زنش ...مشاور عزیز راهنماییم کن خیلی فکر خودکشیم
يکشنبه، 13 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

هرچیزی بشه همسرم میگه طلاقت میدم منو میترسونه"چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 26 ساله )

مشاور عزیز خیلی دلم گرفته انگار دنیارو سرم خراب شده ..شش ماه ازدواج کردم .اول ماه شوهرم خوب بود در رابطه با روابط جنسی همیشه خودم اقدام میکردم بهم مییگفتن اون نمیاد تو برو پیشش بخدا این کارم کردم ..این مدت دوهفته اومد تهران منم بهش زنگ میزدم حالشو میمرسیدم ولی اون دریغ از یه زنگ ...اخرین روز بعد دوهفته وقتی قرار بود برگر ده بازم غرورمو زیر پا گذاشتم بهش زنگ زدم ولی اون با تندی جوابم داد گفت چرا بهم گفتی دوهفته بعم ز نزدی .ما خونمون پاوه س ..خونه مادرم سنندجه ..من خونه بابام بودم اون روز نیومد میشم تا بعد نهار .رفت خونه خالش هربار میاد ..میره خوننه خالش ..خالش بهم زنگ زد گفت بیا اینجا منم دلم شکست گفتم نمیام ...تو دل خودم گفتم چرا بعد دوهفته انتظار داشتم با شوق بیاد پیشم ولی نه ...الان دوهفته س برگشتم پاوه یه کلمه باهم حرف نمیزنه هیچ وقت انقد رابطمون دور نشده بود من باهاش حرف میزدم ولی اون با اس جوابمو میده ..هرچیزی بشه میگه طلاق میدم منو میترسونه ...الان شبا اصلا پیش هم نمیخوابیم ..همه ببهم میگن خونوادم میگن برکرد میگت اون کی مرده ....مرد کی اینجوریه اول ازدواج باید نتونه بدون هم بخوابید ..ولی اون انگار نه انگار ..مشاور عزیز این هفته قرار برگردم واسه همیشه ...خیلی خستم کرده ..میگم این اول زندگی مونه اینکارو مبکنه .ونمیاد پیشم ..بی اهمیته..واسه همه اخلوقش خوبه جز زنش ...مشاور عزیز راهنماییم کن خیلی فکر خودکشیم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی؛
در پاسخ به سوال شما باید گفت ماه های ابتدایی زندگی ، یکی از بهترین و حساس ترین  دوران ها برای هر زوجی می تواند باشد. در مورد مسئله شما و نامزدتان ؛ چنین رفتارهایی در اول ازدواج معلوم میکند که از چیزی ناراضی است چون کسی که تازه عروسی کرده قاعدتا باید هرچه می‌گذرد جذبه و کشش و وابستگی او به همسرش بیشتر شود و اگر یک طوری است که ولو در بعض حالات اظهار می‌کند که این زندگی را نمی‌خواهد معلوم است که الان به علتی از وضع فعلی ناراضی است. که نکته اول این است که باید علت این نارضایتی را مشخص نمایید. ممکن است بگویید علت آن ؛ شاید تردید در ازدواج  و انتخاب بوده است. در جواب عرض می‌کنم حتی اگر بگوییم واقعا این طور بوده و اولش مردد بوده ولی بالاخره که خودش خواسته البته خواستنی ضعیف؛ ولی باید بگوییم این چندان مهم و مشکل ساز نیست چون علاقه کم یا حتی تردید در انتخاب با روابط بعدی زن و شوهر کاملا قابل جبران است ؛ یعنی در طی دوران عقد و ادامه زندگی این قدر جذابیت هست که می‌تواند حتی اگر علاقه‌ای نباشد آن را ایجاد کند تا چه رسد به اینکه علاقه‌ای هرچند کم، وجود داشته باشد که کاملاً می‌تواند تقویت شود. علتش هم این است که عشق به همسر فقط عشق به ظاهر و صورت و حرفهای قشنگ نیست بلکه عشق به همسر در طول زندگی از زیبایی‌ها و جذابیتهایی که در افکار و رفتارها و گفتارهای او در شرایط مختلف زندگی می‌بیند حاصل می‌شود ، پس علاقه اصلی بعد از ازدواج ایجاد می‌شود نه قبلش، البته قبل از ازدواج،زدگی از همسر نباید باشد که مشکل ساز است ،مهم‌ترین علت به نوع رابطه بین زن و شوهر برمی گردد که اگر در آن نقصی وجود داشته باشد و اصلاح نشود این دیگر جدا می‌تواند مشکل ساز شود. در اینجا به یک مساله مشکل ساز اشاره می‌کنم که شاید مورد شما هم ناشی از آن باشد ،محدودیت هایی در زمینه رابطه بین زن و شوهر هست که ممکن است باعث نارضایتی مرد شود چون زن با رابطه عاطفی می‌تواند راضی شود اما مرد این طور نیست به دلیل اینکه جنبه جنسی و اقتدار طلبی مرد کاملا به یکدیگر مربوط میباشد و از عاطفیش جلو‌تر است و وقتی نمی‌تواند این نیاز را با همسرش داشته باشد به همین خاطر یواش یواش روابط ناقص هم راضیش نمی‌کند و یک نوع نارضایتی از وضع فعلی برای او ایجاد می‌شود به طوری که در بعض اوقات دیده شده که رسما تقاضای جدایی می‌کند. اما اگر شما نیاز به اقتدار مردتان را برآورده کنید بسیاری از مشکلات شما رفع خواهد شد و کشش جنسی و عاطفی بیشتری نسبت به شما پیدا خواهند کرد.اگر می خواهید همسرتان یک همسر ایده آل و آنطوری که شما می خواهید شود از او یک قهرمان بسازید و به او افتخار کنید.جملاتی نظیر من به تو افتخار می کنم ، من افتخار می کنم که شوهری مثل تو  دارم ،به شدت در مرد اثر می گذارد و محبت شما را در وجود همسرتان چند برابر خواهد کرد.مثلاً اگر همسرتان یک لباس برایتان خریده از خریدش تعریف کنید و بگویید چقدر خوش سلیقه ای و ... نه اینکه با جملاتی مثلاین چیه خریدی؟ برو بده خواهرت بپوشه و ... اقتدارش را زیر سوال ببرید.تا به حال به این مسئله اندیشیده اید که چرا مردان از خرید و بازار فراری اند ؟ به خاطر اینکه خانوم ها راه می افتند و مردان هم باید به دنبالشان به این مغازه و آن مغازه بروند ، در حالیکه این رفتار با اقتدار طلبی مرد جور در نمی آید. چند بار خرید را به مرد بسپارید و وقتی خرید کرد از خریدش تعریف کنید ، بعد ببینید چقدر مرد به خرید راغب می شود.خلاصه اگر زنی طالب همسری مهربان و با محبت و یک زندگی شیرین و بی دغدغه می باشد باید تا می تواند از خوبی های همسرش صحبت کرده و صفات خوب همسرش را تحسین کند و در مقابل بدی های همسرش را اصلاً نبیند و به زبان نیاوردخانم ها باید مطمئن باشند وقتی خوبی های همسرشان را تحسین و بدی هایش را ندیدند ، بعد از مدتی بدی های مردشان کم شده و برطرف می گردد.پس طبق چیزی که عرض کردم به نظر من در زندگی شما مشکلی هست که همسر شما را ناراضی می‌کند ،کشش و میل جنسی او را نسبت به شما کم کرده، بعضی از خانوم ها مدام در زندگی غر می زنند و این غر زدن یک پیام برای مرد دارد و آن اینکه مرد احساس می کند همسرش از زندگی راضی نیست. لذا اگر خانومی می خواهد همسرش همواره خوش اخلاق و با محبت باقی بماند و پرخاشگر و بد دهن نشود باید از غر زدن جلوگیری نماید ، انتقال احساس نارضایتی در مرد به شدت از عطش جنسی و عاطفی او میکاهد و عدم انتقال جذابیت به او، از طریق شما او را سرخورده خواهد کرد ، به هر طریق ممکن رفتارهاى مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید، به گونه‏اى که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید. این گونه رفتارهای مرد به دلیل عدم اعتماد به نفسی است که ازهمسرش  میگیرد ، شما با تزریق اعتماد به نفس و حفظ احترام در ایشان ،او را به حفظ و پایداری بیشتر و تعهد بیشتر سوق خواهید داد . یک تکنیک کاربردی برای شما ضرورت دارد :روزانه به مدت 20 دقیقه روبه روی یکدیگر قرار بگیرید و دستان همدیگر را بگیرید و در چشمان یکدیگر خیره شوید و با مهربانی به یکدیگر نگاه کنید و هر روز شما یک ویژگی مثبت همسر را با ذکر مثال در مورد آن خصلت مثلا در فلان روز تو از من پشتیبانی کردی و تو بسیار باهوشی  و یا ... به او بگویید و ایشان نیز متقابلا یک ویژگی مثبت شما را بگوید و همچنین ویژگی  ظاهری هر کدام هر روز یک ویژگی زیبا را به یکدیگر یادآوری کنید مثلا بازوان قوی همسرتان و یا نوع لبخند و یا راه رفتن و یا حالت ابرو وگونه ها و  ....زشت ترین افراد نیز زیبایی های خاصی در چهره و اندام خود دارند که با مطرح کردن آنها قضاوت ها تغییر میکند ، با اجرای این تکنیک حداقل به مدت دو هفته پشت سر هم شاهد بهتر شدن دید خود و روابط خود باشید  و شما با احساسات خفته درون خود بیشتر ارتباط برقرار میکنید و تغییر مشهودی خواهید کرد ، و ایشان نیز ، اعتماد به نفس از دست رفته خود را در رابطه با شما، به دست خواهد آورد.کتاب های معرفی شده را نیز مطالعه فرمایید:
همسرداری؛ ابراهیم امینی
عشق هرگز کافی نیست؛ آرون بک؛ ترجمه مهدی قراچه داغی
با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما
 
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.