ناشناس

درمورد ازدواجم با خانوادم مشکل دارم"لطفا کمکم کنین.

سلام خسته نباشین .خواهش میکنم لطف کنید جواب منو زودتر بدین..من دختری 20 ساله هسم دانشجوی ترم 2 روان شناسی.پدرم کارمند بانک و فوق العاده حساس.من دوسال پیش با پسری 22 ساله اشنا شدم و تامدت کوتاهی باهم حرف میزدیم تا اینکه من عنوان کردم اگه منو واقعا منو میخوان بیان خواسگاری ایشونم خانوادشو فرستاد اما چون سربازی نرفته بودن به علت تحصیل پدرم اجازه نداد و گف که جواب منفیه بدون اینکه نظر منو بپرسن و بعد از چنبار خواسگاری پدرم فهمید که ما باهم درارتباط بودیم و عصبی شدن منو مدتی محدود کردن بعد چند مدت ما بازهم ادامه دادیم تا الان که. اون پسر هم به خاطر خواسته ی پدرم رفتن سربازی و الان یه سال از سربازیشون مونده . من تو این مدت خواستگارایی داشتم که پدرم میخواسن منو شوهر بدن به زور قبول نکردم والان که پسر عمم چتد مدته منو میخوان پدرم پاشو کرده توویه کفش که باید قبول کنم منم نمیتونم چون پسرعمم به دلم نمیشینه و واقعا عاشق اون پسر هسم و منتظرشون هسم سربازیشون تموم شه.و پدرم اعلام کردن که اجازه نمیده من با اونی که دوستش دارم ازدواج کنم باید پدرم خودش همسر منو انتخاب کنه😢خیلی خسته شدم دیگه.هرشب گریه عذاب سختی. 20 سال دارم یه روز خوش نبودم تو زندگیم.خواهش میکنم کمکم کنید که چیکار کنم. پدرم تحصیل کرده هست ولی اصلا به حرفام گوش نمیده. من میخوام ماجرای اون پسرو به داداشم بگم شاید اون بتونه کمکم کنه. شمارت بقران بگید چیکلر کنم.یا خودکشی میکنم یا با اون پسر فرار میکنم
سه‌شنبه، 14 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

درمورد ازدواجم با خانوادم مشکل دارم"لطفا کمکم کنین.

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام خسته نباشین .خواهش میکنم لطف کنید جواب منو زودتر بدین..من دختری 20 ساله هسم دانشجوی ترم 2 روان شناسی.پدرم کارمند بانک و فوق العاده حساس.من دوسال پیش با پسری 22 ساله اشنا شدم و تامدت کوتاهی باهم حرف میزدیم تا اینکه من عنوان کردم اگه منو واقعا منو میخوان بیان خواسگاری ایشونم خانوادشو فرستاد اما چون سربازی نرفته بودن به علت تحصیل پدرم اجازه نداد و گف که جواب منفیه بدون اینکه نظر منو بپرسن و بعد از چنبار خواسگاری پدرم فهمید که ما باهم درارتباط بودیم و عصبی شدن منو مدتی محدود کردن بعد چند مدت ما بازهم ادامه دادیم تا الان که. اون پسر هم به خاطر خواسته ی پدرم رفتن سربازی و الان یه سال از سربازیشون مونده . من تو این مدت خواستگارایی داشتم که پدرم میخواسن منو شوهر بدن به زور قبول نکردم والان که پسر عمم چتد مدته منو میخوان پدرم پاشو کرده توویه کفش که باید قبول کنم منم نمیتونم چون پسرعمم به دلم نمیشینه و واقعا عاشق اون پسر هسم و منتظرشون هسم سربازیشون تموم شه.و پدرم اعلام کردن که اجازه نمیده من با اونی که دوستش دارم ازدواج کنم باید پدرم خودش همسر منو انتخاب کنه😢خیلی خسته شدم دیگه.هرشب گریه عذاب سختی. 20 سال دارم یه روز خوش نبودم تو زندگیم.خواهش میکنم کمکم کنید که چیکار کنم. پدرم تحصیل کرده هست ولی اصلا به حرفام گوش نمیده. من میخوام ماجرای اون پسرو به داداشم بگم شاید اون بتونه کمکم کنه. شمارت بقران بگید چیکلر کنم.یا خودکشی میکنم یا با اون پسر فرار میکنم


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
خواهر گرامی! در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته ‏ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه‏ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت ؛زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندی ها، عشق‏ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند. در حالی که تصمیم‏ گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. چنین علاقه مندی هایی راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود.ما نمی دانیم چه خصلت خوبی در فرد مورد علاقه تان دیده اید که تا این حد اصرار بر انتخاب او دارید ولی این را می دانیم که پدرتان حق اصرار در ازدواج شما را ندارد و شما نیز نباید به فکر فرار یا خودکشی باشید.
خواهر گرامی!
همانطور که می دانید ازدواج یکی از مهمترین حوادث و رویدادها ی زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت و سعادت و خوشبختی انسان دارد ، مضافاٌ بر اینکه اگر به نحو صحیح انجام پذیرد بسیاری از نیازهای انسان را اعم از نیازهای عاطفی و جنسی را تاْمین و باعث آرامش روحی انسان می شود بنابراین در عین حال که نباید در انتخاب همسر خیلی وسواس گونه عمل کرد اما دقت ،شناخت و اتخاذ تصمیم حساب شده و بالاخره انتخاب صحیح از شرایط ضروری یک ازدواج موفق است.
مهمترین مسئله در ازدواج و انتخاب همسر رعایت ملاک‌های اصلی ازدواج است که در روایات نیز بر آن تأکید فراوان شده است. رعایت این معیارها ضامن اصلی سعادت و خوشبختی در ازدواج است و عدم رعایت آن عواقب سنگینی برای زوجین در پی خواهد داشت. از همین لحظه دقت کنید که عاقلاه بیندیشید اگر این پسر معیارهای کافی را ندارد او را برای همیشه فراموش کنید ولی اگر واقعا معیارها را دارد و شرایط را ندارد یا وانعی مثل کار و سربازی بر سر راه است به خاطر او صبر کنید و بر پدرتان اصرار نمایید.
این معیارها را می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد
الف) معیارهای اساسی: ملاک‌هایی که حتماً آن‌ها را باید در نظر داشته باشیم تا زندگیمان توأم با سعادت باشد. در نظر نگرفتن این معیارها موجب بروز مشکلاتی در زندگی ما خواهد شد. مانند:‌ دین داری، اخلاق نیکو، شرافت خانوادگی (نجابت و پاکی)، عقل.
ب) معیارهایی که موجب کاملتر شدن زندگی ما می‌شود. این معیارها اگر رعایت شوند زندگی ما بهتر و کاملتر خواهد شد. البته این معیارها به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد و در افراد مختلف، متفاوت می‌باشد. از جمله این ملاک‌ها می‌توان سلامت جسم و روح، زیبایی، علم و سواد و کفو همدیگر بودن را نام برد؛ در نتیجه معیارهای دینی اسلام فقط ایمان و اخلاق نیست و موارد دیگر را نیز شامل می‌شود.
پس ببینید که آیا این پسر به چه میزان این معیاها را دارا است؟ چه مقدار ارزش این همه تلاش و مقاومت را دارد. او را با خواستگاران دیگرتان بر اساس این معیارها مقایسه کنید و نمره دهید.
 اما راهکارها:
1. در اولین گام از افراد آشنا و داردی نفوذ کلام و مورد اعتماد به عنوان واسطه کمک بگیرید تا از کانال ایشان رضایت والدینتان فراهم گردد.
2. در گام بعدی در صورتی که استفاده از واسطه کار ساز نبود بهترین راه این است که همراه با پدرتان، به مشاورة ازدواج مراجعه نموده و از این طریق پدرتان را قانع کنید.
3. در این مدت خودتان با والدینتان چک و چونه نزنید و با تمام ارادت قلبی به آنها احترام بگذارید و کار را به واسطه ها واگذار نمایید تا آنها به شکلی قطعی و یا مشروط رضایت آنها را بدست آورند.
4. قبل از تمام این امور از وجود شرایط همسر ایده ال در انتخاب همسر مورد نظرتان اطمینان پیدا کنید و بعد اصرار کنید.
5. به هر حال برای این کار شخصی چون عمو، دایی و یا هر کس که بزرگ فامیل است را واسطه کنید تا با والدینتان صحبت کنند و آنها را راضی کنند تا امکان ازدواج شما را فراهم نمایند.
6. از دعا و توسل مأیوس نشوید و از خداوند بخواهید شما را یاری کند. بهتر است دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز، آن چهارده معصوم(ع) را واسطه قرار دهید و با خدا این طور راز و نیاز کنید: «خدایا! تو از وضع من خبر داری و می دانی که من توان ازدواج ندارم و می خواهم با این کار خود را از گناه حفظ کنم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم می دهم که کمکم کنی و حاجتم را برآورده گردانی زیرا تو آفریدگار منی و من غیر از تو پناهی ندارم». مطمئن باش اگر با اخلاص به در خانه خدا بروی، مشکلت حل خواهد شد.
7. در هر حال آرامش خود را حفظ کرد ه وامیدوار به راه خود ادامه دهید و همواره پدرتان را خیر خواه خود بدانید.
8. سعی کنید علت اصلی مخالفت پدرتان را به دست آورده و روی آن برنامه ریزی کنید. مثلا اگر بحث سربازی و شغل است خواستگارتان باید هر دو را فراهم کند.
9. ازدواج قسمتی از زندگی شما محسوب می شود پس نباید به خاطر آن همه ی ابعاد زندگی تحت الشعاع قرار گرفته وذهن خود را آشفته کنید.

موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

دختر خانم ها مراقب ملاک انتخاب همسر باشند!



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.