ناشناس

روانشناسی: بخاطر نیاز جنسی و عاطفی شدیدی که دارم، نیاز دارم ازدواج کنم ولی شرایطش نیست، چیکار کنم؟

سلام دختری بیست و یک ساله هستم دانشجوام خیلی دلم میخواد ازدواج کنم چون نیازجنسی و نیازعاطفی شدیدی به جنس مخالفم دارم خوش هیکل و خوش قیافه ام هستم خواستگارم داشتم ولی ازهیچ کدوم خوشم نیومده یا قدشون بهم نمیخورده کوتاه بودن یا خیلی چاق بودن یا اینقدرلاغربودن که دنده هاشون مشخص بود و هیچ کدوم اصلا حتی یه ذره ام قابل تحمل نبودن تازه خیلیم حسودیم میشه به دوستام یااقواممون که باکسی دوس میشن بعد یه مدتم باهاش ازدواج میکنن منم خیلی دوس دارم باکسی اشنا بشم دل ببندم و بعد ازدواج کنم ولی نمیدونم چرا کسی نمیاد طرفم و شرایطش پیش نمیاد یه بارتو مجازی باکسی اشنا شدم همون اولش فهمیدم میخواد ازم سواستفاده جنسی کنه باهاش قطع رابطه کردم اخه واقعا بعضیا چه شانسایی دارن و با اونی که واقعا طبق سلیقه اشونه ازدواج میکنن که ما نداریم،احساس افسرگی میکنم که کسی بم توجه نمیکنه اصلادلم دیگه نمیخواد زندگی کنم هرروز باارزوی مرگ خودم از خواب بیدارمیشم چندبارم خواستم خودکشی کنم ولی یاد مامان و بابام افتادم گفتم اونا چه گناهی دارن که باید غصه دارشون کنم الان زندگیم شده مثله یه مرده ی متحرک تموم کارایی که میکنم بی میل و رغبت هیچ چیز دیگه برام مهم نیس من باید چیکارکنم (درضمن به خاطر عدم ارضای نیازجنسیم دچارخفگی رحم شدم البته خواندم اطلاعی ازاین موضوع ندارن)
يکشنبه، 2 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

روانشناسی: بخاطر نیاز جنسی و عاطفی شدیدی که دارم، نیاز دارم ازدواج کنم ولی شرایطش نیست، چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام دختری بیست و یک ساله هستم دانشجوام خیلی دلم میخواد ازدواج کنم چون نیازجنسی و نیازعاطفی شدیدی به جنس مخالفم دارم خوش هیکل و خوش قیافه ام هستم خواستگارم داشتم ولی ازهیچ کدوم خوشم نیومده یا قدشون بهم نمیخورده کوتاه بودن یا خیلی چاق بودن یا اینقدرلاغربودن که دنده هاشون مشخص بود و هیچ کدوم اصلا حتی یه ذره ام قابل تحمل نبودن تازه خیلیم حسودیم میشه به دوستام یااقواممون که باکسی دوس میشن بعد یه مدتم باهاش ازدواج میکنن منم خیلی دوس دارم باکسی اشنا بشم دل ببندم و بعد ازدواج کنم ولی نمیدونم چرا کسی نمیاد طرفم و شرایطش پیش نمیاد یه بارتو مجازی باکسی اشنا شدم همون اولش فهمیدم میخواد ازم سواستفاده جنسی کنه باهاش قطع رابطه کردم اخه واقعا بعضیا چه شانسایی دارن و با اونی که واقعا طبق سلیقه اشونه ازدواج میکنن که ما نداریم،احساس افسرگی میکنم که کسی بم توجه نمیکنه اصلادلم دیگه نمیخواد زندگی کنم هرروز باارزوی مرگ خودم از خواب بیدارمیشم چندبارم خواستم خودکشی کنم ولی یاد مامان و بابام افتادم گفتم اونا چه گناهی دارن که باید غصه دارشون کنم الان زندگیم شده مثله یه مرده ی متحرک تموم کارایی که میکنم بی میل و رغبت هیچ چیز دیگه برام مهم نیس من باید چیکارکنم (درضمن به خاطر عدم ارضای نیازجنسیم دچارخفگی رحم شدم البته خواندم اطلاعی ازاین موضوع ندارن)


مشاور: احسان فدایی

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم. در پاسخ به مسئله ‏اى که تحت عنوان مشکل ازدواج مطرح فرمودید، توجه به نکات زیر لازم و ضرورى است که مطالعه و دقت در مطالب آن، مى‏تواند بخش زیادى از دغدغه‏ هاى ذهنى‏تان را بکاهد.
الف) هر چند دختران جوان و دم‏بخت و نیز والدین آنها علاقه ‏مندند تا هر چه زودتر ازدواج کرده، زندگى آینده‏ شان را روشن کنند و به اصطلاح از بلاتکلیفى بیرون آیند و...؛ ولى چه خوب است به شرایط و موقعیت‏هاى اجتماعى، فرهنگى، خانوادگى و... جامعه و فرد توجه کافى شود. با توجه به عوامل مختلفى که در سطح کلان جامعه مطرح است، سن ازدواج دختران و پسران بالا رفته است. بنابر این دختر خانمى همچون شما زمان ازدواجش دیر نشده است؛ گرچه باور بر این است که سن ازدواج باید پایین‏تر از سن کنونى باشد. پس دغدغه خاطرتان که چرا هنوز در جریان خواستگارى‏ ها، توافقى حاصل نشده است. چندان جایگاهى ندارد. بله، اگر شما در جامعه و فرهنگى زندگى مى‏ کردید که سن ازدواج کمتر از 20 سالگى بود، جاى نگرانى براى دیر شدن ازدواج وجود داشت.
ب) نداشتن خواستگارهاى متعدد و زیاد و یا به توافق نرسیدن خانواده ‏ها یا دختر و پسر و به عبارت دیگر جور نشدن آن، یک امر طبیعى است و هرگز نشانه بخت بد یا بسته‏ شدن بخت فرد نیست و همان‏طور که براى شما به عنوان یک دختر، این مشکل وجود دارد و هنوز نتوانسته ‏اید با فرد مناسب و دلخواه خود ازدواج کنید، براى پسرها نیز این مشکل وجود دارد. علاوه بر این، شما بین دختران تنها فردى نیستید که دچار این مشکل هستید و دختران زیاد دیگرى نیز هستند که مدت‏ها و گاهى سال‏ها با این مسئله روبه ‏رو هستند؛ امّا سرانجام همسر مناسب و متناسب با روحیات خود را پیدا مى‏ کنند؛ ولى با اندکى تأخیر از نظر زمانى. پس زود ازدواج ‏کردن آن هم با اوّلین یا دومین خواستگار، نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مى‏توانید مشاهده کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت است و نیازمند زمان و دقت کافى است و چه بسا همین تجربه ها و به تأخیر افتادن‏ها، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق ‏تر کند و موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح شما خواهد بود.
ج) در فرآیند خواستگارى، همان‏طور که خانواده دختر از ویژگى‏ هاى خانوادگى، اخلاقى و...پسر تحقیق مى‏ کنند تا با شناخت کامل و دقیقى کار انجام گیرد، خانواده پسر نیز در مراحل خواستگارى و پس از آن از خانواده دختر و خصوصیات اخلاقى و رفتارى دختر تحقیق و تفحص مى‏ کنند و این امرى لازم و ضرورى است و چه بسا خانواده پسر پس از خواستگارى، در تحقیقاتشان به نقطه ‏ضعف‏هایى در وجود شما یا خانواده محترمتان رسیده‏اند و متناسب با وضعیت خانوادگى خود نیافته‏اند و در نتیجه، امر را پى‏گیرى نکرده ‏اند.
بنابراین حل نشدن مشکل ازدواج مى ‏تواند ریشه در عوامل و علل فوق داشته باشد. خواهر محترم! درست است که تاکنون خواستگار مناسبی نداشته اید ولی نباید ناامید شوید و اجازه دهید افکار مأیوس کننده بر شما غلبه کند. خیلی از افراد در شرایط شما هستند. خدا را شاکر باشید بعضاً خواستگارهایی دارید ولی خیلی از افراد همین خواستگارهای ساده را هم ندارند. به هر حال در آیندة نزدیک ازدواج خواهید کرد و به آرامش می رسید.
مسئلة دیگر در مورد زیبایی است که به نظر می رسد زیاد روی آن حساسیت دارید. زیبایی و حسن ظاهر، اگر چه یکی از صفات کاملا لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست. چرا که فلسفه ازدواج رسیدن به آرامش روانی، کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر و تولید نسل سالم و صالح برای اجتماع است. اگر ملاک تصمیم گیری و انتخاب، فقط زیبایی ظاهری بدون توجه به دیگر معیارها باشد، نمی توان تضمینی برای ادامه زندگی مشترک داشت. زیرا در انسان ها پس از مدتی معمولا آن طراوت و جاذبه های ظاهری افت کرده، شور و شهوت اولیه نیز فروکش می کند و آن تنها امتیازی که به خاطر آن (زیبایی) ازدواج صورت گرفته بود، کمرنگ می شود آن گاه دلسردی ها و ناگواری ها، بهانه ها و ... شروع می شود. و چون از دیگر معیارهای اساسی مثل تدین و ایمان، اخلاق و ارزش های اخلاقی و ... خبری نیست زیربنای زندگی مشترک متزلزل می شود و آن دلگرمی و انگیزه کافی برای زندگی سالم و با نشاط از بین می رود. بنابراین توصیه می کنیم معیارهای فرد مقابلتان را به صورت مجموعی در نظر بگیرید و روی یک معیار متمرکز نشوید. همچنین در مورد مسئلة رابطه دوست پسر مطلبی را مطرح فرمودید. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته‏ ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه‏ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت ؛زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندی ها، عشق‏ ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند. در حالی که تصمیم ‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. چنین علاقه مندی هایی راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. خواهرم نباید به ظاهر زندگی آنها و ازدواج زودهنگامشان نگاه کنید بلکه ببینید آیا این زندگی تداوم لازم را دارد یا خیر؟ این مهم است. در یک جمع بندی اینگونه ازدواج ها باید از ماهیت دوستی به ماهیت زن و شوهری تبدیل شود و این باور برای خود دختر و پسر مشکل است و برای همین به اختلاف برخورد کرده و زندگی را می بازند...پس شما نیز سعی کنید گرد چنین روابطی نگردید و از خداوند متعال طلب همسر خوب و شایسته کنید. خواندن دعاهای وارد شده در این زمینه از مفاتیح الجنان بسیار مؤثر است.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

مهارت‌های زندگی؛ زنان و خودباوری (بخش اول)



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.