ناشناس

چگونه رضایت مادر خواستگارم را به ازدواجمان جلب کنم؟

سلام اقای فزایی ،بله بنده متوجه صحبتتون هستم و کاملا قابل قبول هست و متین ،به منتها که مشکل ما اینا نیست،مادر و خانواده ایشون(پسر مورد علاقم)بی منطق میگن نمیخایم ،چون خاهرش زبون درازه،بااینکه مشکل اونا دارن اگه یوقتایی خاهرمم حرفی میزنه،ولی در کل اخلاق منو خاهرم از زمسن،تا اسمون تفاوت داره،بخاطر اینه شوهر خاهرم به هر دری میزنه که من بشم زنداداشش...من و حسن تفاهم داریم باهم یه سری اختلافات ریز داریم باهم ولی در کل در کنار هم احساس امنیت و ارامش داریم.....اخرین حرفش این بود که اگه مامانم اتفاقی براش بیفته خاهرام تورو ول نمیکنن و دوست،ندارن بی حرمت بشید پیش هم و زندگی بدون داستان میخام........اخه چرا خانوادش انقد بی منطقن؟؟؟میخام حسن بفهمه و بیاد سمت من ...بحث من این نیست که چجور بهش بفهمونم ،وقتی ازدواج کردم وحشتناک حالش بد شد حسن،تا وقتی که فهمید طلاق میگیرم ،بعدشم یجور دیگه بهم ریخته ....من نمیدونم چشه فقط میدونم عاشقمه و نمیتونه بخاطر مامانش اقدامی کنه ،میگه خیلی مریضه بیشتر ازونچه فکرشو بکنم....بعد یچیزم،راجبه طلاقم بگم،ازدواج کردم که دیگه بیخیال حسن بشم وزندگیمو بکنم،طرف اسکل ازاب درومد و خیلی خیلی بداخلاق و مث توهمیا بهم بیرحرمتی میکرد و خیلی شکاک بود و با در ودیوار وکمد واینا حرف میزد عشق میورزید .....متنفر شدم،ازش و طلاقمو گرفتم ،پس اون خودش با زندپیش بازی کرد ،طاقم هیچ ربطی به حسن نداره .....و الانم خیلی خداروشکر میکنم از دست اون پسره خلاص شدم و امید دارم که من و حسن به کمک خدا بهم برسیم ....من به رحمت خدا شک ندارم ،مطمعنم کمکم میکنه...پیش خودم گفتم مشاوره وسیله باشه شاید ...همش من نبالشم،و تو فضای مجازی دنبالش میکنم و بهش میفهمونم دوسش دارم و هربارم پس میزنه اما میدونم ینی مطمعنم دوسم داره،زورش به خانوادش نمیرسه ......توروخدا درست،کمک کنید من نمیتونم حسنو ببرم مشاوره پس یه کارایی رو بگید من یا داداشش انجام بدیم که حسن بفهمه خانوادش بی منطق دارن بدبختمون میکنن.خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم داداش😭
شنبه، 13 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چگونه رضایت مادر خواستگارم را به ازدواجمان جلب کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 21 ساله )

سلام اقای فزایی ،بله بنده متوجه صحبتتون هستم و کاملا قابل قبول هست و متین ،به منتها که مشکل ما اینا نیست،مادر و خانواده ایشون(پسر مورد علاقم)بی منطق میگن نمیخایم ،چون خاهرش زبون درازه،بااینکه مشکل اونا دارن اگه یوقتایی خاهرمم حرفی میزنه،ولی در کل اخلاق منو خاهرم از زمسن،تا اسمون تفاوت داره،بخاطر اینه شوهر خاهرم به هر دری میزنه که من بشم زنداداشش...من و حسن تفاهم داریم باهم یه سری اختلافات ریز داریم باهم ولی در کل در کنار هم احساس امنیت و ارامش داریم.....اخرین حرفش این بود که اگه مامانم اتفاقی براش بیفته خاهرام تورو ول نمیکنن و دوست،ندارن بی حرمت بشید پیش هم و زندگی بدون داستان میخام........اخه چرا خانوادش انقد بی منطقن؟؟؟میخام حسن بفهمه و بیاد سمت من ...بحث من این نیست که چجور بهش بفهمونم ،وقتی ازدواج کردم وحشتناک حالش بد شد حسن،تا وقتی که فهمید طلاق میگیرم ،بعدشم یجور دیگه بهم ریخته ....من نمیدونم چشه فقط میدونم عاشقمه و نمیتونه بخاطر مامانش اقدامی کنه ،میگه خیلی مریضه بیشتر ازونچه فکرشو بکنم....بعد یچیزم،راجبه طلاقم بگم،ازدواج کردم که دیگه بیخیال حسن بشم وزندگیمو بکنم،طرف اسکل ازاب درومد و خیلی خیلی بداخلاق و مث توهمیا بهم بیرحرمتی میکرد و خیلی شکاک بود و با در ودیوار وکمد واینا حرف میزد عشق میورزید .....متنفر شدم،ازش و طلاقمو گرفتم ،پس اون خودش با زندپیش بازی کرد ،طاقم هیچ ربطی به حسن نداره .....و الانم خیلی خداروشکر میکنم از دست اون پسره خلاص شدم و امید دارم که من و حسن به کمک خدا بهم برسیم ....من به رحمت خدا شک ندارم ،مطمعنم کمکم میکنه...پیش خودم گفتم مشاوره وسیله باشه شاید ...همش من نبالشم،و تو فضای مجازی دنبالش میکنم و بهش میفهمونم دوسش دارم و هربارم پس میزنه اما میدونم ینی مطمعنم دوسم داره،زورش به خانوادش نمیرسه ......توروخدا درست،کمک کنید من نمیتونم حسنو ببرم مشاوره پس یه کارایی رو بگید من یا داداشش انجام بدیم که حسن بفهمه خانوادش بی منطق دارن بدبختمون میکنن.خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم داداش😭


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از همراهی مجدد شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
خواهر محترم! ازدواج و انتخاب شریک برای زندگی مسأله ای نیست که با افکار و رفتارهای ناشی از احساسات زودگذر پایه ریزی شود. باید برای آن برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای داشت و بدون محاسبه و دوراندیشی اقدام کردن جز پشیمانی و حسرت چیز دیگری به دنبال ندارد. از طرفی انتخاب همسر باید بر اساس ملاک ها و معیارهای صحیح و عقل پسند باشد. کسی که می خواهد ازدواج کند ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه، سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله از اصول اساسی ازدواج است و باید رعایت شود. اگر می بینیم هر روز آمار طلاق در بین زوج های جوان بالاتر می رود به خاطر این است که اصول فوق رعایت نمی شود و بلکه ازدواج بر پایه احساسات زودگذر جوانی بنا می شود. معلوم است که اگر چنین چیزی پایه زندگی شد با سرد شدن آن زندگی نیز سرد می شود. خواهر محترم! شما یک بار طلاق را تجربه نموده اید و می دانید که چه خسارتی دارد پس نباید به هیچ عنوان در انتخاب خود دوباره اشتباه کنید و متضرر شوید. درست است که خانواده ی ایشان بی دلیل با ازدواج شما مخالفت می کنند ولی همه ی حرف ما در این است که در این خواستن و علاقه عزت شما زیر سؤال رفته است. در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود.
پس مجددا توصیه می کنیم که شما هیچ اقدامی نکنید و حتی با پسر هم در ارتباط نباشید و این قطعاً به صلاح خودتان است. صبر کنید تا او اگر واقعا به شما علاقه مند است خودش خانواده را راضی نماید و دلایل غیر منطقی شان را پاسخ دهد. اصرار شما و تلاش شما حتی اگر به نتیجه برسد در آینده بازخورد درستی ندارد و ممکن است همیشه تحت حرف های خانواده ی ایشان قرار گیرید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.