با سلام.من با اینکه تا حالا خواستگاران زیادی داشته ام و از ظاهری درحد خوب برخوردارم نمی دونم چرا موفق نمی شوم ازدواج کنم.بارها اتفاق افتاده که دوطرف همدیگر رو پسندیدیم اما نهایتا بر سر موضوعی که غالبا مهم نیست برهم می خوره .احساس می کنم بختم بسته است ایا این موضوع صحت داره .علاوه بر من خواهر و برادر بزرگتر م هم نمی توانند به همین دلایل ازدواج کنند به اصطلاح هیچ وقت جور نمی شه. من خیلی با خدا راز و نیاز کردم گفتم که کمک کنه تا من بتونم یکی از اونها رو انتخاب کنم اما یا دل من راضی نمی شه یا اینکه اگر من موافق هم هستم بعد از مدتی بهم می خوره .اخرین بار من و پسری از اشنایان بسیار بهم علاقمند شدیم بطوریکه این اقا قصد ازدواج نداشت اما برای اینکه منو از دست نده قبل از محرم خواستگاری غیررسمی کرد تا بعد از محرم و صفر با هم محرم بشیم با اینکه ما نه اختلافی داشتیم و نه مشکل خاصی واین اقا بشدت به من علاقه داشت اما چند روز قبل اعلام کرد نمی تونه با من ازدواج کنه ولی هنوزم منو دوست داره و برای فراموشی من نمی خواد دیگه حتی منو ببینه .من هر شب خواب این اقا رو می بینم بارها تصمیم گرفتم باهاش تماس بگیرم اما غرورم اجازه نداده درضمن بگویم که این اقا اعتقادات قلبی زیادی با خدا داره و باعث عوض شدن دیدگاه منم شده بود بطوریکه منیکه نماز نمی خوندم و کاهل نماز بودم با حرفهای اون کلی اعتقاداتم قوی شد اما نمی دونم چی شد من گاهی بشدت وضعیت روحیم بهم خورده نمیدونم چرا خدا نمی خواد من ازدواج کنم شب و روز دعا میکنم حالا که اون ادمی بود که منو به خدا نزدیکتر میکرد و من قصد داشتم بخاطر اون کلی از مسائل حجابی و اعتقادی خودم رو از صمیم قلب تغییر بدم چرا خدا اونو از من گرفته ضمن اینکه از حال اونم که خبردار هستم می دونم بخاطر این جدایی وضعیت خوبی نداره واینو هم مطمئنم چیزی یا حرفی درمورد من نشنیده یا ندیده یک دوبار از بعضی از کسانی که قصد ازدواج بامن را داشته اند شنیدم که گفتند اصلا انگار چیزی مانع جلو امدنشون میشه بعد از اقدام منصرف میشند من چکارباید بکنم .خوانواده من یک خوانواده معمولی بدون ازار با اعتقادات دینی نسبتا خوبی هستند خواهش میکنم راهنمایی کنید که ایا واقعا مشکل چی میتونه باشه من با خدا خیلی رابطه خوبی دارم و تقریبا هرچیز ممکنی که خواستم از خدا دارم الا این موضوع همیشه خواستم برای اینکه گناه نکنم زودتر مشکل ازدواج منو حل کنه و فقط کسی رو به من برسونه که باهاش خوشبخت بشم و دوسش داشته باشم چون می دونم بخاطرش همه کار میکنم و کسی که منو به خدا نزدیکتر کنه مثل خواستگاری که داشتم الانم فقط توکل به خدا کردم اما این موضع کم کم من داره نگران میکنه و شب و روز منو تحت شعاع قرار داده تا حل شدن این مشکل دست و دلم به کاری نمی ره همش احساس میکنم اون پشیمون می شه و برمیگرده و منتظرم اما تا کی نمی دونم.خواهش میکنم راهنمایی بکنید که این مشکل حل بشه ایا من گناهی کردم یا دل کسی رو شکوندم که این تقاصشه ایا من باید از چیزی که نمی دونم چیه توبه کنم تا خدا این دعای منو قبول کنه در اخر باید بگم من نذرهای زیادی و دعاهای زیادی کردم که تا بحال نتیجه ای نداشته.با تشکر از شما