امیلی
با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 23ساله هستم که سال اخر دانشگاه هستم با یکی از هم کلاسی هایم اشنا شدم.پسر...
با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 23ساله هستم که سال اخر دانشگاه هستم با یکی از هم کلاسی هایم اشنا شدم.پسر خیلی خوب و پاکی هست.چند وقت بعد از این که وارد دانشگاه شدم شروع به ابراز علاقه کرد خانواده ایشون هم مذهبی هستن بعد از کلی مقاومت بالاخره بعد از شش ماه کوتاه اومدم البته این رو بگم محیط دانشگاه ما کاملا صمیمی هست وحتی همه هم دیگه رو به اسم کو چک صدا میکننوهمه شماره هم دیگه رو دارند من کاملا مخالف با دوستی بودم و الان هم هستم ولی به قصد ازدواج واشنایی بیشتر با ایشون در ارتباط شدم از فرودین تا به حالا.
من متن های مشاوره دوستان قبلی رو خوندم اون هفت شرط ازدواج رو کاملا درموردش فکر کردم یکی از مهمترین شرط ها که برای من خیلی مهمه رو ایشون ندارن،اونم مذهب هست البته خانواده ایشون مثل ما هستن حتی از لحاظ مذهب اما من خیلی مقید به نماز و روزه هستم اما ایشون نه، نماز رو هر وقت که بخواد می خونه ،خیلی دوست دارم بهش کمک کنم تا اونم نماز و روزه اش رو کامل بخونه طوری که اونو با اصرار های خودم از اسلام زده نکنم
و مورد دیگه اینکه ایشون به صورت واضح از من خوستگاری نکرده اما گفتن هر وقت پدرتون بخواهن پدرمو می فرستم جلو ولی الان ایشون خیلی به من وابسته شدن نمی دونم چه کاری بکنم؟؟؟
ممنون می شم راهنماییم کنید تا عاقلانه به این رابطه یه سمت تازه بدمخیلی سعی کردم از ایشون جدا بشم اما وابستگی ایشون خیلی زیاده
مشاور: hassan najafi
بهتر اينست كه بطور رسمي با خانواده به خواستگاري بيايند و در اين باره تحقيق و بررسي كنيد . از مشورت هاي خانواده كمك بگيريد . اختلاف در عقايد را اهميت بدهيد . بايد ببينيد كه ايشان در عقايد چه رويكردهايي را دارند . به هر حال عجله نكنيد تا بهترين انتخاب را داشته باشيد . شما نبايد با اين ارتباط صميمي ايشان را وابسته خود مي كرديد تا بتواند با فكر آزاد تصميم بگيريد . موفق باشيد .