سلام ممنون از راهنماییهای به موقع وخوبتون قبلا سوال پرسیدم که خواستگارم از شهرکرده و ما ساکن اصفهان حالا...

سلام ممنون از راهنماییهای به موقع وخوبتون قبلا سوال پرسیدم که خواستگارم از شهرکرده و ما ساکن اصفهان حالا پدرم بخاطر همین که از ئو شهر متفاوتیم اجازه نمیدن خانوادش بیان خواستگاری یعنی کلا هر خواستگاری که از جایی دیگه باشه اصلا بدون اینکه بپرسن کی هست وچه شخصیتی داره اجازه نمیدن بیاد خواستگاری دلیلشونم اینه که چون از یه شهر دیگس ما نمیتونیم بشناسیم خودش و خانوادش و اینکه من نمیتونم راه دور زندگی کنم حتی اگه از اون خواستگار خوشم اومده باشه ولی اگه همشهری خودمون باشه و بشناستشون دیگه مشکلی برای اومدن به خواستگاری نیست حتی مهم نیست که من از قیافش طرز برخوردش وخیلی چیزای دیگه خوشم میاد یا نه فقط اشنا بودنشون که میشه همه چیزو در موردشون راحت فهمید طرز فکر پدر من درسته من باید چیکار کنم به همین خاطر به خواستگارم بگم نه فقط به همین دلیل؟تشکر از لطفتون
يکشنبه، 23 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

سلام ممنون از راهنماییهای به موقع وخوبتون قبلا سوال پرسیدم که خواستگارم از شهرکرده و ما ساکن اصفهان حالا...

( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

سلام ممنون از راهنماییهای به موقع وخوبتون قبلا سوال پرسیدم که خواستگارم از شهرکرده و ما ساکن اصفهان حالا پدرم بخاطر همین که از ئو شهر متفاوتیم اجازه نمیدن خانوادش بیان خواستگاری یعنی کلا هر خواستگاری که از جایی دیگه باشه اصلا بدون اینکه بپرسن کی هست وچه شخصیتی داره اجازه نمیدن بیاد خواستگاری دلیلشونم اینه که چون از یه شهر دیگس ما نمیتونیم بشناسیم خودش و خانوادش و اینکه من نمیتونم راه دور زندگی کنم حتی اگه از اون خواستگار خوشم اومده باشه ولی اگه همشهری خودمون باشه و بشناستشون دیگه مشکلی برای اومدن به خواستگاری نیست حتی مهم نیست که من از قیافش طرز برخوردش وخیلی چیزای دیگه خوشم میاد یا نه فقط اشنا بودنشون که میشه همه چیزو در موردشون راحت فهمید طرز فکر پدر من درسته من باید چیکار کنم به همین خاطر به خواستگارم بگم نه فقط به همین دلیل؟تشکر از لطفتون


مشاور: hassan najafi

ببین خواهرم این حساسیت خانواده و مخصوصا پدرت از سر محبت و دلسوزی است چرا که سخت است به کسی که اصلا نمی شناسی پاره تن خودتو بدی . تجربه ها و نمونه های فراون از ناکامی در اینگونه موارد شاید دلیل دیگری باشد که پدر شما به عنوان یک انسان باتجربه مانع از این کار میشود . البته شاید دو شهر در کنار هم باشند اما فرهنگ و آداب رسوم آنها متفاوت باشد که این خود منجر به اختلافهایی میشود . و ..... همه و همه باعث میشود که والدین از روی دلسوزی مانع شوند . شاید این دید آنها را مثبت و مطلوب بدان اما این هم کلیت ندارد یعنی هر کسی را که نمی شناسیم دلیل نمیشود که خوب نباشند . سعی کن با آرامی و نرمی با آنها صحبت کن که مثلا تحقیق کنند یا کسی را بفرستند برای تحقیق و .... شما مجبور نیستی به هر کسی که علاقه نداری جواب مثبت بدهی اما حق بده که والدین دلسوزی کنند . گاهی مواقع وابستگی والدین باعث این رفتارها میشود که البته صحیح نیست اما خب ان شاء الله خیر محقق میشود .در هر موردی که بعنوان خواستگار مطرح شد با فکر و بررسی تفاهمات خویش را ارزیابی کنید ممکن است شما با ايشان در اموری مشترک باشید اما اگر نمی توانید او را به عنوان همسر بپذیرید نباید تن به این ازدواج بدهید. به هرحال شما باید احساس خوشایندی نسبت به ایشان داشته باشید. شما فعلا صبور باش و امیدوار از خدا طلب خیر کن ان شاء الله آنچه خیر است محقق میشود .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.