ا
با سلام و خدا قوت. 5ماهی میشه که با پسری27 ساله ای...
با سلام و خدا قوت. 5ماهی میشه که با پسری27 ساله ای آشنا شدم برای ازدواج پسر با ایمان و خوش اخلاقو خوبیه اما اون پسر 8ماهی میشه که برادر خودشو از دست داده و به رحمت خدا رفته و دیگه برادر یا خواهری نداره به همین خاطر میگه که از لحاظ شرایط روحی خانوادم در شرایط خوبی نیستن که مسئله ازدواج را با آنها در میان بزارم برای همین کمی طول میکشدمثلا تا سال برادرش یا تا 1 سال ... در کنار این موضوع میگه اگه ازدواج کنیم نمیتونم دیگه مستقل باشم باید با پدر مادرم زندگی کنم نمیتونم اونارو تووی این شرایط تنها بزارم مخصوصا مادرش را
من میگم مگه هرکی تک فرزنده باید کنار مادرش زندگی کند
من هم پدرم مرا دوست دارد پس بگویم چون پدرم به من وابسته است پس من نمیتونم پدرمو تنها بزارمو ازدواج کنم(!!!) ؟
من دوست دارم مستقل زندگی کنم به نظر شما چطور اون رو متقاعد کنم که نظرش عوض شود
ممنونم که مرا راهنمایی میکنید با تشکر.
مشاور: اکرم اکبری
با سلام.شما وقتی با ایشان اشنا شده اید که شرایط روحی مناسبی نداشتند بهتر است اجازه بدهید مدتی بگذرد بعد در شرایط عادی در مورد ادامه ارتباط و ازدواجتان صحبت کنید،شاید بسیاری از موارد با تغییر شرایط روحی ایشان تغییر کند. همه ما وقتی عزیزی از دست می دهیم به بقیه افراد خانواده شاید بیش از حد طبیعی توجه و محبت میکنیم،ایشان فقط 8ماه است که برادر خود را از دست داده اند،در چنین شرایطی احساس مسئولیت بیشتری نسبت به خانواده خود دارند،بعداز گذشت چند وقت متوجه می شوند که پدر و مادرشان بدون ایشان نیز احساس ارامش و زندگی راحتی خواهند داشت در نتیجه روال عادی زندگی خود را در پیش خواهند گرفت،پس به جای نگرانی کمک کنید که ایشان هر چه بهتر و سریعتر این بحران روحی را پشت سر بگذارند.