ناشناس

باسلام لطفا مرا راهنمایی کنید. ما حدود 7 سال پیش ازدواج...

باسلام لطفا مرا راهنمایی کنید. ما حدود 7 سال پیش ازدواج کردیم و یک پسر داریم. همسرم 36 سال دارد و من 29 سال .پارسال من و همسرم همزمان باهم فوق لیسانس قبول شدیم. و هردو وارد دانشگاه شدیم.دانشگاههای مختلف و رشته های مختلف. درگیری با درس ، کمی از کمیت باهم بودنمان کم کرد ولی از کیفیتش لااقل من فکر میکردم نه. تا اینکه الان که در ترم 3 هستیم. یکی از همکلاسیهای (خانم مجرد) شوهرم مدام با او تماس میگیرد به طرق مختلف تلفن، پیام، ایمیل و دیدار حضوری و از او برای درسهایش کمک میگیرد .من سعی میکردم با این قضیه منطقی برخورد کنم و حساس نشوم.و البته همسرم هم در حضور من پاسخ او را میدهد.و بیشتر مباحثی که میانشان رد و بدل میشود مربوط به دانشگاه است. اما گاهی یک ساعت باهم صحبت میکنند و متوجه میشوم که ان خانم راجع به مسائل شخصی و خانوادگی همسرم هم از او سوال میپرسد و از همسرم خواسته بود که عکس پسرمان را برایش ارسال کند و همسرم با کمال میل اطلاعات در اختیارش میگذارد و عکس را برایش فرستاد و اکنون همسرم علاقمند است مرا به دانشگاهشان ببرد و به همکلاسیهایش معرفی کند.در حالیکه قبلا اصلا حاضر نبود به دانشگاهشان حتی برای کارهای ضروریم بروم.و در دانشگاهشان باهم سلام واحوالپرسی کنیم و باهم باشیم. راستش کمی برایم سخت شد وقتی میدیدم از همسرم درخواست انجام پروژه هایش را کرد و همسرم با وجود اینکه در ایام امتحانات بود و حتی برای خانواده اش وقت نداشت، پذیرفت و برایش انجام داد. همسرم از من میپرسید چرا این خانم اینقدر با من تماس میگیرد؟ نمیدانستم چطور باید جواب دهم. گفتم حتما کار دارد. متاسفانه من مخفیانه پیامها و ایمیل های رد و بدل شده بینشان را چک کردم. ان خانم در این پیامها و ایمیلهایش خیلی عاطفی برخورد کرده بودند زیرکانه ناز و عشوه زنانه خود را ابراز کرده بودند. و البته همسر من هم به گونه ای اصطلاحا" لی لی به لالاش" گذاشته بود. فردا هم قرار حضوری دارند تا همسرم پروژه انجام شده خانم را بهشان تحویل دهد. ان خانم هم سن من فوقش یکی دوسال بزرگتر است.در ضمن من ایشان را ندیده ام میترسم ان خانم برای همسرم مهم شده باشد. من تابحال سکوت کرده ام و به روی خودم نیاورده ام اما کم کم تحمل این وضعیت برایم سخت شده.شما میفرمایید چه کنم؟ متشکرم
پنجشنبه، 26 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

باسلام لطفا مرا راهنمایی کنید. ما حدود 7 سال پیش ازدواج...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 29 ساله )

باسلام لطفا مرا راهنمایی کنید. ما حدود 7 سال پیش ازدواج کردیم و یک پسر داریم. همسرم 36 سال دارد و من 29 سال .پارسال من و همسرم همزمان باهم فوق لیسانس قبول شدیم. و هردو وارد دانشگاه شدیم.دانشگاههای مختلف و رشته های مختلف.
درگیری با درس ، کمی از کمیت باهم بودنمان کم کرد ولی از کیفیتش لااقل من فکر میکردم نه.
تا اینکه الان که در ترم 3 هستیم. یکی از همکلاسیهای (خانم مجرد) شوهرم مدام با او تماس میگیرد به طرق مختلف تلفن، پیام، ایمیل و دیدار حضوری و از او برای درسهایش کمک میگیرد .من سعی میکردم با این قضیه منطقی برخورد کنم و حساس نشوم.و البته همسرم هم در حضور من پاسخ او را میدهد.و بیشتر مباحثی که میانشان رد و بدل میشود مربوط به دانشگاه است. اما گاهی یک ساعت باهم صحبت میکنند و متوجه میشوم که ان خانم راجع به مسائل شخصی و خانوادگی همسرم هم از او سوال میپرسد و از همسرم خواسته بود که عکس پسرمان را برایش ارسال کند و همسرم با کمال میل اطلاعات در اختیارش میگذارد و عکس را برایش فرستاد و اکنون همسرم علاقمند است مرا به دانشگاهشان ببرد و به همکلاسیهایش معرفی کند.در حالیکه قبلا اصلا حاضر نبود به دانشگاهشان حتی برای کارهای ضروریم بروم.و در دانشگاهشان باهم سلام واحوالپرسی کنیم و باهم باشیم.
راستش کمی برایم سخت شد وقتی میدیدم از همسرم درخواست انجام پروژه هایش را کرد و همسرم با وجود اینکه در ایام امتحانات بود و حتی برای خانواده اش وقت نداشت، پذیرفت و برایش انجام داد.
همسرم از من میپرسید چرا این خانم اینقدر با من تماس میگیرد؟ نمیدانستم چطور باید جواب دهم. گفتم حتما کار دارد.
متاسفانه من مخفیانه پیامها و ایمیل های رد و بدل شده بینشان را چک کردم. ان خانم در این پیامها و ایمیلهایش خیلی عاطفی برخورد کرده بودند زیرکانه ناز و عشوه زنانه خود را ابراز کرده بودند. و البته همسر من هم به گونه ای اصطلاحا" لی لی به لالاش" گذاشته بود.
فردا هم قرار حضوری دارند تا همسرم پروژه انجام شده خانم را بهشان تحویل دهد.
ان خانم هم سن من فوقش یکی دوسال بزرگتر است.در ضمن من ایشان را ندیده ام
میترسم ان خانم برای همسرم مهم شده باشد.
من تابحال سکوت کرده ام و به روی خودم نیاورده ام اما کم کم تحمل این وضعیت برایم سخت شده.شما میفرمایید چه کنم؟

متشکرم


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام خواهر عزیزم توصیه ی من این است که سعی کنید با همسرتان در مورد مباحثی که ناراحتتان می کند و مانعی در قبال تملک شما نسبت به ایشان می شود صحبت کنید، می توانستید زودتر از اینها حساسیتتان را نسبت به ارتباط نزدیک اعلام کنید تا نه تنها همسرتان بلکه همکلاسی اش نیز متوجه شوند که نمی توانند پا را از حریم خود فراتر گذارند ولی وقتی فضا فراهم شد ممکن است ابتدا با مباحثی همچون درس و کار زمینه مهیا شود و سپس به مطرح کردن مسائل خصوصی و همدردی پرداخته شود و در نهایت دلبستگی عاطفی پدید آید، که متاسفانه این شرایط برای هیچ خانمی خوشایند نیست. پس هر چه زودتر ناراحتی خود را به همسرتان اعلام کنید، بگویید او را بسیار دوست دارید و به او اعتماد دارید ولی از تماس های مکرر همکلاسی اش احساس خوبی ندارید، دلتان نمی خواهد وقت محدودی که می توانید در کمال آرامش با هم و فرزندتان سپری کنید صرف صحبت کردن و رسیدگی به کارهای همکلاسی اش می شود، اگر هم همسرتان گفت که خودش تماس نمی گیرد و این همکلاسی اش است که اینکار را انجام می دهد ، لازم است که همسرتان از پاسخ های کاملا کوتاه در و صرفا در حد نیاز استفاده کند و لازم نیست پاسخ تلفن ها یا پیام های دیگری همچون مشاوره ی شخصی و تبریکات مناسبتی را بدهد و اگر بازهم آن خانم با وجود این رفتار همسرتان به رفتارشان ادامه دادند لازم است همسرتان به طور صریح به ایشان تذکر دهند که دوست ندارند تماس بگیرد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما