پرسش :

با توجه به عصمت پيامبر(صلی الله علیه وآله) چرا خداوند متعال در آيه دوم از سوره فتح مي گويد:« لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ »؛ تا خداوند گناه گذشته و آينده تو را ببخشد؟


پاسخ :
در تفسير اين آيه مرحوم طبرسي اقوالي را ذكر كرده و متذكّر شده كه اين اقوال با عقيده شيعيان اماميه در مورد عصمت انبياء موافقت ندارد. از جمله از اهل سنت نقل كرده است كه گفته اند: گناهاني را كه قبل از نبوّت و بعد از آن انجام داده اي، بيامرزد. و يا اينكه، خداوند وعده داده است كه گناهاني را كه از پيامبر سر زده يا خواهد زد، در صورتي كه اتفاق افتد، خواهد بخشيد.[1]
علامه طباطبايي ـ رحمة الله عليه ـ نيز اين اقوال را رد مي نمايد و مي فرمايد: اين اشتباه از اينجا ناشي شده كه اينان خيال كرده اند كه ذنب به معناي معصيّت و نافرماني است و حال آنكه چنين نيست، بلكه ذنب عبارت است از هر عملي كه به دنبالش ضرر و يا از بين رفتن نفعي و يا مصلحتي باشد، ونيز مراد از مغفرت، معناي معروفش كه عبارت است از ترك عذاب در مقابل مخالفت با اوامر و نواهي نيست، زيرا مغفرت در لغت عبارت است از پرده افكندن بر روي هر چيز.
پس ذنب عبارت است از هر عملي كه آثار بدي به همراه داشته باشد و مغفرت هم به معناي پوشاندن هر چيز است. حال با روشن شدن معناي اين دو واژه، مي گوئيم كه قيام رسول خدا عليه كفر و شرك كه گاهي به وسيلة جنگ و جهاد صورت مي گرفت. انتقام مشركين را در برداشت، به طوري كه از هيچ توطئه ايي، براي براندازي حكومت الهي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ دريغ نمي كردند. امّا خداي سبحان به وسيلة صلح حديبيه كه به فتح مكّه انجاميد، شوكت و قدرت مشركين را گرفت، و به اين وسيله پيامبرش را محفوظ داشت تا رسالتش را به اتمام برساند. روايت مناظرة مأمون عبّاسي با امام رضا ـ عليه السلام ـ نيز مؤيّد همين مطلب است كه ذكر آن خالي از لطف نمي باشد. ابن جهم راوي اين حكايت مي گويد: روزي در مجلس مأمون حاضر شدم، ديدم حضرت رضا نزد اوست، مأمون از آن حضرت پرسيد: يابن رسول الله! آيا مگر به نظر شما انبياء معصوم نيستند؟ فرمودند: بله! مأمون: پس بفرمائيد معناي اين كلام خداي عزّوجل كه فرموده: « لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ چيست؟
حضرت فرمود: در نظر مشركين عرب هيچ كس گناهكارتر از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نبود. براي اينكه آنها 360 خدا داشتند و حضرت رسول، با بعثتش، آنها را از خدايي انداخت و مردم را به اخلاص و وحدانيّت خداي تعالي دعوت نمود بزرگان قريش، براي انتقام جويي، به تحريك مردم پرداختند. اينجاست كه وقتي خداي تعالي مكّه را براي پيامبرش فتح مي كند، مي فرمايد: ما اين فتح را براي تو آشكار ساختيم، تا تبعات و آثار سويي را كه دعوت گذشته و آينده ات در نظر مشركين دارد، از بين ببريم تا ديگر درصدد آزارت برنيايند و همينطور هم شد، بعد از فتح مكّه، عدّه اي مسلمان شدند و بعضي از مكّه فرار كردند، آنهايي هم كه ماندند، دعوت آن حضرت را مي پذيرفتند. پس با فتح مكه گناهاني را كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ، در نزد مشركين داشت، آمرزيده شد، يعني ديگر نتوانستند درصدد انتقام برآيند. و يا به عبارتي دست از پا خطا كنند.[2]
بنابراين منظور از گناه در آية كريمه گناه اصطلاحي نيست بلكه مراد مجرم بودن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از نظر مشركان است (گناه سياسي)، نيز مراد از آمرزش آن گناه، خنثي سازي توطئه هاي مشركان در مورد آن حضرت است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، تهران، دارالكتاب اسلاميه، ج22، ص18.
2. تنزيه الانبياء، سيد مرتضي علم الهدي، قم، شريف رضي، بي تا.
3. نهج الحق و كشف الصدق، حسن بن يوسف (علامه حلي)، قم، دارالهجره، اول، 1407ه‍ ق، مساله رابعه، ص139.

پی نوشتها:
[1] . طبرسي، مجمع البيان، ترجمه گروهي از مترجمان، انتشارات دارالكتب اسلاميه، ج23، ص101.
[2]. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، مترجم محمد باقر موسوي، قم، انتشارات اسلامي، 1363ه‍ ش، ج18، ص377.
منبع: اندیشه قم
نسخه چاپی