پرسش :

آيا پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ دربازگشت از طائف و ورود به مکه از حمايت مشرکان برخوردار گردید ؟


پاسخ :
طبق رسوم اجتماعی پذیرفته شده عرب، اگر کسي از ديگري «جوار» مي خواست، يعني از او تقاضا مي کرد که او را پناه دهد و از او حمايت کند، آن ديگري جوار مي داد و تا پاي جان هم از او حمايت مي کرد. براي عرب ننگ بود که کسي جوار بخواهد ـ و لو دشمن ـ و او جوار ندهد، يا پس از پناه دادن از او حمايت نکند.[1] بنابر اگر این امر برای حضرت محقق شده باشد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با استفاده از اين رسم عرب وقدرت و نفوذ «مطعم». جهت هدایت مردم مکه به این شهر وارد شد ؛پیامبر اکرم در بازگشت از طائف درسایه درختی برای استراحت توقف کرددراین حال غلامی بنام «عداس» به حضور حضرت آمد وپس از گفتگو ايمان آورد وازاین سفر خوشحال شد که توانست کسی را هدایت کند اکنون وقت آن رسيده است که به مکّه باز گردد
براساس برخی از گزارشها تصميم گرفت چند روزي در نخله (محلي ميان طائف و مکه) به سر برد، حضرت مي خواست کسي را از آنجا پيش يکي از سران قريش بفرستد، تا براي او اماني بگيرد و در پناه يکي از شخصيت ها وارد مکّه شود، اما چنين شخصي در آنجا پيدا نشد و لذا «نخله» را به عزم «حراء» ترک کرد و در آنجا با يک عرب خزاعي تماس گرفت و از او درخواست کرد که وارد مکه شده و از «مطعم بن عدي» که از شخصيت هاي بزرگ محيط مکّه بود، براي او اماني درخواست کند.
آن مرد خزاعي وارد مکه شد، تقاضاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به «مطعم» گفت. او در عين اين که يک مرد بت پرست بود، سفارش پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را پذيرفت و گفت: محمد يکسره وارد خانه من شود، من و فرزندان جان او را حفظ مي کنيم.
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شبانه وارد مکه شد و يک سره به منزل مطعم رفت و شب را در آن جا به سر برد. آفتاب کمي بالا آمد؛ مطعم عرض کرد: اکنون که شما در پناه من هستيد، بايد اين مطلب را قريش بفهمند و براي اعلام آن لازم است شما تا مسجد الحرام، همراه باشيد.
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رأي او را پسنديده و آماده حرکت شد. مطعم دستور داد که فرزندانش مسلح شوند و همراه پيامبر وارد مسجد گردند. ورود آنان به مسجد الحرام نيز جالب بود، زيرا ابوسفيان که مدت ها در کمين رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود، از ديدن اين منظره، سخت ناراحت شد و از تعرّض به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ منصرف گشت. مطعم و فرزندانش نشستند و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شروع به طواف کرد و پس از پايان طواف به منزل خود رفت.[2]
لذا براساس این گزارش گفته شده پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مواقع گوناگون از مطعم يادآوري مي نمود. حتي در جنگ بدر که قريش با دادن تلفات سنگين و اسيران زياد، شکست خورده، به سوي مکه برگشتند؛ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در اين هنگام به ياد مطعم افتاد و فرمود: اگر مطعم زنده بود و از من تقاضا مي کرد که همه اسيران را آزاد کنم و يا به او ببخشم، من تقاضاي او را ردّ نمي کردم.[3] اما این گزارش ها همه به دلایلی نادرست است ؛ چون گزارش معتبری دراین باره وجود دارد وآن اینکه پیامبر (ص) درپناه هیچ کس به مکه وارد نشد؛ بلکه ورود پیامبر به مکه مصادف با ماه حرام بود ودراین ماه تعرض به دیگران ممنوع بود وورود به حرم ومکه برای همه آزاد بود [4]؛
همچنين پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و بني هاشم و تازه مسلمانان که در شعب ابي طالب در تنگناي شديدي قرار داشتند، از کمک هاي اقتصادي و غذايي برخي از مشرکان مکه از قبيل «حکيم بن حزام» برادرزاده خديجه[5] و «ابوالعاص بن ربيع» و «هشام بن عمر» برخوردار مي شدند، زيرا چاره اي جز قبول کمک هاي آنان نداشتند. خاطر محبت خويشاوندي حمايت هاي دقيق خود را قطع نکردند و از ماه هاي حرام نيز با بيرون آمدن از «شعب» به داد و ستد مختصري با مشرکان مکه مي پرداختند و از اين طريق مقداري از مايحتاج خود را تهيه مي کردند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز با استفاده از اين ماه ها به تبليغ آيين خود مي پرداخت.[6]ودرهمین ماه ها بود که به طائف رفت وبرگشت ونیازی به پناهندگی مشرکان نداشت ؛
براساس همان گزارش که مور پذیرش علمای شیعه نیست ، گفته شده مطعم بن عدي نسبت خويشاوندي با بني هاشم داشت و تلاش هايي نيز براي نجات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يارانش از شعب ابي طالب انجام داده بود.[7]
از سوي ديگر خداوند متعال به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دستور مي دهد که «اگر يکي از مشرکان از تو درخواست جوار و پناهندگي کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود».[8]
نتیجه نهایی با توجه به گزارش معتبر پیامبر هرگز درپناه ویا حمایت مشرکین وارد مکه نشده است چون هنگام ورود به شهر ماه حرا م بود که تعرض به دیگران دراین ماه براساس سنت عرب ممنوع بود ؛اگرچه خداوند به پیامبر اجازه داده بود که از این رسم عربی (جوار) برای هدایت مردم استفاده کند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحاني، ج1.
2- تاریخ پیامبراسلام(ص) دکترآیتی
3- تاریخ تحقیقی اسلام ؛ ترجمه ی موسوعه التاریخ الاسلامی مولف یوسفی غروی مترجم عربی.

پی نوشتها:
[1]. مطهري، مرتضي، داستان راستان، تهران، نشر صدرا، چاپ بيست و هشتم، 1378ش، ج1و2، ص305.
[2]. طبقات ابن سعد، طبقات الکبري، بيروت، داربيروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405ق، ج1، ص212؛ والبداية و النهاية، همان، ج3، ص135.
[3]. همان، ص135 و 136؛ سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، دفتر نشر تبليغات اسلامي، چاپ شانزدهم، 1378ش، ج1، ص398 و 399.
[4] . رک: یوسفی غروی ، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی ج1
[5]. طبري، تاريخ طبري، قاهره، دارالمعارف، چاپ پنجم، بي تا، ج2، ص336؛ سيره ابن هشام، همان، ج1، ص379.
[6]. فروغ ابديت، همان، ج1، ص353ـ354.
[7]. همان، ص355ـ356؛ تاريخ طبري، همان، ج2، ص341 تا 343.
[8]. توبه / 6.
منبع: اندیشه قم
نسخه چاپی