پرسش :

منظور از سريه منذر بن عمرو ساعدي چیست؟


پاسخ :
سريه: به مأموريت هاي نظامي گفته مي شود که فرماندهي نيروها با پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نبوده بلکه دسته اي از طرف پيامبر مأمور مي شدند که از اوضاع تجاري و نظامي مشرکين مطلع شوند. يکي از سريه هاي مهم صدر اسلام سريه منذر بن عمرو ساعدي است که بنا بر رسم مورخان که حادثه را به نام محل روي دادن آن و يا اشخاص مهم دخيل در آن مي ناميدند، به سريه بئر معونه (چاهي متعلق به طائفه بني سليم) و در برخي منابع به سريه منذر بن عمرو ساعدي شهرت يافت. ابو براء عامر بن مالک بن جعفر که بزرگ قبيله بني عامر بود[1] نزد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمد و هديه اي به حضرت تقديم کرد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هديه را نپذيرفت و فرمود: «من هديه مشرک را نمي پذيريم، و اسلام را بر او عرضه داشت. او قبول نکرد ولي گفت که يا محمد من آيين تو را کاري پسنديده و گرامي مي بينم، خويشان من مطيع من هستند اگر مبلغيني را با من همراه نمايي اميد است که قومم مسلمان شده و دينت تقويت شود. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نگراني خويش را از مردم نجد و دشمني ايشان ابراز فرمود ولي ابو براء اطمينان داد که ايشان در پناه اويند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ چهل نفر و به قولي هفتاد نفر[2] را که جمله ايشان شب ها را به عبادت و روزها را به خدمت به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي گذارندند به فرماندهي منذر بن عمرو ساعدي بزرگ بني ساعده و کسي که در زمان جاهليت نوشتن مي دانست[3] همراه با نامه اي به سوي ايشان گسيل داشت. منذر در بئر معونه اردو زد. حرام بن ملحان را با نامه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نزد عامر بن طفيل از بزرگان بني عامر فرستاد و دو نفر بنام هاي حارث بن صمّة و عمرو بن اميه را مأمور چراي چارپايان کرد. عامر نامه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را نخواند و قاصد را به شهادت رساند و از بني عامر براي جنگ کمک خواست ولي آنها به احترام پناه ابو براء از ياري او امتناع کردند.
او سراغ قبايل عصيّه و رعل از بني سليم رفت و آنها را با خود همراه ساخت و به اردوگاه مبلغين حمله برد. در نبردي سخت همه مبلغين جز منذر شهيد شدند به منذر پيشنهاد امان داده شد ولي منذر با رشادت از ايشان خواست که او را به محل شهادت حرام ببرند و امان از وي بردارند چنين کردند جنگ نماياني نمود و شهيد شد و به اين علت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در موردش فرمود: «در برابر مرگ گردن فرازي کرد».[4] دو مأمور چرا، در مسير بازگشت از پرواز پرندگان بر فراز اردوگاه به شک افتاده و به ماجرا پي بردند. پس از مشورت با يکديگر به صف مشرکان حمله بردند و حارث دو تن از مشرکان را کشت هر دو اسير شدند. مشرکان به حارث گفتند قصد کشتن تو را را نداريم چه مي گوئي؟ و او نيز با صلابت خواستار رفتن به محل شهادت منذر و ابن ملحان و جنگ در آنجا شد و دلاورانه جنگيد و پس از کشتن دو مشرک ديگر شهيد شد. عمرو بن اميه پس از تراشيده شدن قسمت جلوي موي سر که علامت آزادي بردگان بود آزاد شد. او چهار روز با پاي پياده در راه بود در مسير بازگشت به دو تن از طائفه بني کلاب خورد و بدون اين که بداند ايشان در پناه پيامبرند آن دو را به انتقام به قتل رسانيد و به محضر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمد و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را از واقعه بئر معونه آگاه ساخت و نيز جريان قتل دو نفر را نيز به عرض رسانيد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ديه آن دو نفر را پرداخت و از جريان بئر معونه به شدت محزون و ناراحت شد. انس بن مالک مي گويد: «پيامبر بر شهداي بئر معونه بيشتر از ديگر شهداء ابراز اندوه و دلتنگي مي فرمود».[5]
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «مسبب اين واقعه ابو براء است و من از همان ابتداء به اين کار بي ميل و از آن بيمناک بودم».
و گفته شده پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تا چهل روز مشرکان را نفرين مي کرد تا اين که آيه لَيْسَ لَک مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[6]. نازل شد پيمان شکني عامر بن طفيل بر ابو براء نيز گران آمد ولي به علت کهولت سن کاري از پيش نبرد و عامر از ترور پسر ابو براء ربيعه نيز جان سالم به در برد.[7]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی..
2ـ سيره رسول خدا، رسول جعفريان.
3- تاریخ تحقیقی اسلام ،یوسفی غروی.

پی نوشتها:
[1]. ابن اثير، اسد الغابه في معرفة الصحابة، بيروت، دارالفکر، 1409ق، 1989م، ج3، ص140، رقم 2731.
[2]. واقدي، محمد بن سعد، المغازي، تحقيق مارسدس جونز، بيروت، موسسه الاعلمي، چاپ سوم، 1409ق، 1989م، ج1، ص346.
[3]. ابن اثير، همان، ج4، ص493، رقم 5107.
[4]. ابن هشام، السيرة النبويه، تحقيق مصطفي السقاء و ابراهيم الابياري وشلبي، بيروت، النهايه، ج3، ص133، بيروت، دارالمعرفه، بي تا، ج2، ص179؛ واقدي، همان، ج1، ص148.
[5]. واقدي، همان، ج1، ص346.
[6]. آل عمران / 128.
[7]. واقدي، همان، ج1، ص351.
منبع: اندیشه قم
نسخه چاپی