پرسش :

در مورد غزوه بواط وعشيره توضيح دهيد؟


پاسخ :
در اصطلاح سيره نويسان، دو لفظ بيش از همه رواج دارد که عبارتند از:
«غزوه» و «سريّه» رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مواردي،گروهي را به فرماندهي شخصي از صحابه جهت تبليغ و دعوت ديني و يا جنگ و درگيري مي فرستاد که اين ها «سريّه» نام مي گرفت،[1]
در مواردي نيز خود آن حضرت در صحنه جنگ و درگيري حاضر مي شدند و آن را رهبري مي کردند که اين گونه درگيريها و نبردها «غزوه» ناميده مي شد.[2]
در سال دوّم هجرت، چند غزوه پيش از جنگ «بدر» براي حمله به کاروان هاي قريش صورت گرفت که دو غزوه «بواط»،[3] و «عشيره» از جمله آن ها مي باشند. اينک برآنيم تا به اين دو بپردازيم:
1. غزوي بواط: رسول مکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در ماه ربيع الاول (سال دوّم هجرت)، سائب بن عثمان» يا «سعد معاذ» را در شهر مدينه جانشين خود قرار داد و با دويست نفر براي حمله به کاروان قريش، تا «بواط» آمد، امّا به کارواني که «اميّة بن خلف» با صد نفر آن را سرپرستي مي کرد، دست نيافت و به سوي مدينه بازگشت.
2. غزوه «عشيرة» در نيمه جمادي الاولي «سال دوّم هجرت» گزارش رسيد که کاروان قريش به سرپرستي «ابوسفيان از مکّه به شام مي رود. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ «ابو سلمه» را جانشين خود قرار داد و با دسته اي دويست نفري تا نقطه اي به نام «عشيره» (منطقه اي در نزديکي ينبع) و تا اوائل ماه جمادي الاخره (جمادي الثاني) در آن جا در انتظار کاروان مشرکان مکّه توقف کرد، ولي به کاروان دست نيافت. در اثناء اين اقامت، آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با قبيله «بني مدلج» پيماني بست که صورت پيمان در کتاب هاي تاريخ موجود است.[4]
مورخ معروف، ابن اثير مي گويد: در اين نقطه اي که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ياران او فرود آمده بودند، روزي آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر بالين علي ـ عليه السلام ـ و عمار ياسر آمد، در حالي که آن ها خوابيده بودند. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آنان را از خواب بيدار کرد، در اين لحظه مشاهده کرد که خاک هاي نرمي بر سر و صورت علي ـ عليه السلام ـ نشسته است. روي به وي کرد و فرمود: «ما لک يا ابا تراب»! چه شده به تو اي آغشته به خاک. از آن روز، علي ـ عليه السلام ـ در ميان مسلمانان به «ابو تراب» معروف شد. سپس رو به هر دو (علي و عمار) کرد و فرمود: آيا مي خواهيد شقي ترين مردم روي زمين را معرّفي کنم؟
عرض کردند: بلي يا رسول الله.
فرمود: شقي ترين مردم روي زمين دو نفرند: يکي کسي که ناقه صالح را پي کرد و کشت، دوم، کسي که شمشير بر فرق تو علي ـ عليه السلام ـ مي زند و محاسن تو را با خون سرت رنگين مي نمايد.[5]
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يارانش پس از آن که از کاروان قريش مأيوس شدند و نتوانستند به آن دسترسي پيدا کنند، به مدينه بازگشتند.[6]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحاني، ج1 و 2.
2ـ سيره رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، رسول جعفريان.

پی نوشتها:
[1]. عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ هفتم، 1369ش، ج2، ص1205.
[2]. همان، ص1480.
[3]. بواط، کوهي است در ناحيه «رضوي» (در نزدکي ينبع) و با مدينه حدود 90 کيلومتر فاصله دارد. سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ شانزدهم، 1378ش، ج1، ص474.
[4]. همان، ص474 به نقل از: کتاب تاريخ الخميس، ج1، ص363.
[5]. فروغ ابديت، ص474 و 475 به نقل از الکامل، ج3، ص78؛ دياربکري، حسين بن محمد، تاريخ الخميس، بي جا، ج1، ص364؛ هم چنين براي اطلاع بيشتر رجوع شود به: عاملي، جعفر مرتضي، الصريح من سيرة النبي الاعظم، قم، دارالحديث للطباعة و النشر، چاپ دوم، 1386ش، ج5، ص229 و 230؛ و نيز مراجعه شود به: جعفريان، رسول، سيره رسول خدا(ص).
[6]. فروغ ابديت، ص475؛ جعفريان، رسول، سيره رسول خدا(ص)، ص464 و 465.
منبع: اندیشه قم
نسخه چاپی