پرسش :

نماز خواندن از روی عادت به چه معناست؟ آيا ارزش نماز را كاهش می دهد؟


پاسخ :
يكی از موانعِ حضور قلب و اسباب غفلت در نماز، عادت و شرطي شدن در عبادت است. (در روان شناسي، شرطي شدن به معناي بروز رفتاري مشخص در واكنش به محرك هاي محيطي است، به صورتي كه با تكرار آن شرايط، شخص مورد نظر به انجام آن عمل مي شتابد، بي آنكه به نيازهاي دروني خود بينديشد.) به اين معنا كه انسان، اصل نماز و ذكرهاي آن را به صورت فيزيكي و از روي عادت به جا آورد، به گونه اي كه به حقيقت و روح نماز، توجه قلبي نداشته باشد. براي توضيح بيشتر چند مقدمه مي آوريم:
عادت يعني خو گرفتن به عملي يا چيزي، به گونه اي كه آدمي به راحتي و بدون تفكر و به صورت خودكار، آن عمل را انجام دهد.
عادت در دو قسم عمده طبقه بندي مي شود: نخست «عادت فعلي» كه كنش فعال شخص است و به واقع اختيار مي شود.
در اين نوع عادت، انسان تحت تأثير يك عامل خارج قرار نمي گيرد، بلكه كاري را بر اثر تكرار، بهتر انجام مي دهد. هنرها و فنون مثل نوشتن و خواندن، عادت هستند كه بر اثر تمرين به آنها عادت مي كنيم. بسياري از ملكات نفساني مثل شجاعت، سخاوت و عفت، عادت فعلي است.
بنابراين، ويژگي اين عادت ها آن است كه انسان تا وقتي عادت نكرده، اراده اش در مقابل محركات خلاف، ضعيف است و وقتي عادت كرد، قدرت مقاومت پيدا مي كند. همان گونه كه درباره تقوا و عدالت چنين است و در اين حالت، انسان اسير آن نمي شود. افزون بر اين عادت، كاري را كه بر حسب طبيعت براي انسان دشوار است، آسان مي كند و اين نه تنها ناپسند نيست، پسنديده و نيكوست.
در وصيت نامه معروف امير مؤمنان علي عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام مي خوانيم: «ان الخير عاده؛ نيكي عادت است!»(1)
همين مضمون در كنزالعمال از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «الخير عاده و الشر لجاجه؛ نيكي عادت است و شر، لجاجت است!»(2)
نوع دوم عادت، «عادت انفعالي»(3) است كه در روايات از آن نهي شده و به معناي عادتي است كه انسان، تحت تأثير يك عامل خارجي انجام مي دهد كه به تعبير ديگر، همان شرطي شدن در قبال محرك هاي محيطي است.
عادت انفعالي ويژگي هايي دارد كه عبارتند از:
1. عادت انفعالي سبب وابستگي انسان به عمل يا چيزي مي شود، به گونه اي كه اختيار، اراده و آزادي را از او سلب مي كند و در حقيقت عمل به صورت ناخودآگاه و از روي عادت انجام مي شود.
2. عادت انفعالي، ارزش و آثار سازنده يك عمل را خنثا مي كند. حتي اگر يك عمل اخلاقي به صورت عادت درآيد، ارزش خود را در وجوهي از دست مي دهد؛ زيرا بخش مهمي از ارزش يك عمل به آگاهانه و ارادي بودن آن است. در حالي كه عملِ مبتني بر عادت از ناخودآگاه انسان فرمان مي گيرد و در نتيجه، از محتواي حقيقي خود خالي مي شود.
حضور قلب در نماز به ميزان آگاهي و توجه قلبي نمازگزار بستگي دارد. از اين رو، اگر نماز به صورت يك عادت انفعالي درآيد، موجب غفلت و نداشتن حضور قلب در نماز مي شود، به گونه اي كه موجب مي شود گاهي انسان تمام كارها و ذكرهاي نماز را از روي عادت انجام دهد، بدون اينكه در پايان، چيزي از آن عمل را به خاطر داشته باشد.
در روايات آمده است، گاهي حتي طولاني كردن نماز به صورت عادت درمي آيد و معناي حقيقي و روح خود را از دست مي دهد. امام صادق عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:
به طولاني كردن ركوع و سجود كسي نگاه نكنيد؛ زيرا شايد اين چيزي باشد كه به آن عادت كرده است كه اگر تركش كند وحشت مي كند، ولي راستي در گفتار و اداي امانتش را در نظر بگيريد.(4)
بنابراين، روشن شد كه حتي باارزش ترين اعمال انساني و عبادي، اگر به شكل عادت درآيد، روح خود را از دست مي دهد و در نتيجه تا حدود زيادي اثر حيات بخش آن خنثا خواهد شد، و حتي اين خطر وجود دارد كه شخص به نَفْس عمل خود ترديد كند و آن را كار بيهوده اي بپندارد.
به عبارت ديگر، نمازي كه ماشين وار و بدون توجه به هدف اصلي آن برپا مي شود، همچون عادت هاي روزمره در خطر نابودي است. اين عادت ها گاهي روح آدمي را به تسخير خود درمي آورند، سپس از ميان مي روند، مانند بسياري از نمازگزاراني كه اين عبادت را ترك گفتند. انجام اين عمل ناخودآگاه در بلندمدت ممكن است به يك احساس پوچي منجر شود و آدمي در برابر اين پرسش قرار بگيرد كه چه فايده اي از اين عمل تكراري نصيب او مي شود؟
البته اينكه گفته شد هرگاه عبادت به صورت عادت درآمد، مذموم است، به اين معنا نيست كه ضرورت استمرار و مداومت در عبادت را نفي كنيم، بلكه منظور آن است كه كثرت ظاهري اعمالِ عبادي به تنهايي ملاك ارزش گذاري نيست، بلكه مقدار وجه و آگاهي در عبادت، نقش تعيين كننده اي دارد. اگر خواهان حضور قلب در نماز هستيم، بايد مراقب باشيم تا اعمال را از سر عادت انجام ندهيم و هر نمازي را باب جديدي در گفت وگو با خداوند ببينيم. از همين رو، مردان الهي، در عين كثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي افزايند و در نتيجه، به بهترين و برترين شكل، از عبادت بهره مي برند.
براي پرهيز از يك نواختي عادت گونه در نماز مي توان به چند روش عمل كرد:
1. هر كس با توجه به روحيات و شرايط خودش در نماز تنوع ايجاد كند. براي مثال، در زمان و مكان گوناگون نماز بخواند و حتي در ركعت هاي اول و دوم بعد از قرائت سوره حمد، تنها به خواندن سوره اخلاص بسنده نكند و هر بار سوره هاي جديدي را قرائت كند.
2. آگاهي از فلسفه و اسرار نماز؛ كه بدون شك، به مطالعه جدي نمازگزار نياز دارد.
3. احساس نياز به نماز و اينكه خود را محتاج گفت وگو با خداوند ببينيم.
4. الگوپذيري از نمازهاي ائمه عليهم السلام ، علما و عارفان، با دقت در روش ها و شيوه هايي كه آن بزرگان به كار مي بستند.
5. تصميم به حضور قلب و عبادت آگاهانه كه بي ترديد، اصلي ترين مدخل ورود به واديِ حضور قلب است.

پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 74، ص 232.
2. کنز العمال، ح 28722.
3. نک: مرتضي مطهري، تعليم و تربيت، بحث عادت.
4. اصول کافي، ج 3، کتاب الايمان و الکفر، باب راستگويي و اداي امانت، ص 162، ح 2.

منبع: پرسمان نماز، محسن محمدی، نشر: قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما (1389)
نسخه چاپی