بیمارى ژنتیکى خواستگار

پرسش :

من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. این بیمارى نوعى ضعف عضلانى است که البته مى تواند در افراد مبتلا متغییر باشد. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود. با این که خیلى ناامید هستم از ازدواج کردن ولى امسال براى این که تکلیفم را انجام داده باشم به خواستگارى فردى از شهر خودمان رفتم. از آنجا که خانواده ام نیز از موضوع اطلاع ندارند باید ظاهر را حفظ مى کردم. خانواده دختر خانم خیلى راضى بودند بالاخره دامادى خوش قیافه و دکتر نصیبشان مى شد. دختر خانم نیز خانمى با حجاب مؤمن و تحصیل کرده بود. پس از این که توافقات اولیه صورت گرفت و مشکلى براى ازدواج وجود نداشت من تصمیم گرفتم موضوع را با پدر دختر خانم در میان بگذارم و این کار را کردم. نظر خانواده ایشان به کلى تغییر کرد و جواب منفى به من دادند. از شما تقاضا دارم با نظرات ارزشمند خود مرا راهنمایى فرمایید.


پاسخ :
ابتلا به بیمارى ژنتیکى و ارثى، نباید مانع از ازدواج شود. بسیارى از افراد با وجود ابتلا به برخى بیمارى هاى ارثى که گاه خطرناک هستند، ازدواج مى کنند و مشکل جدى هم در ازدواج پیدا نمى کنند. بنابراین بعد از آگاهى توسط پزشک متخصص از روند این بیمارى، اگر این بیمارى در شما خفیف است و مشکلى در زندگى شما به وجود نمى آورد و مى توانید ازدواج کنید بدون این که این مطلب را با خانواده دختر در میان بگذارید.
 
به هر حال، وقتى شما از ابتلاى خود به یک بیمارى ژنیتکى در همان ابتداى ازدواج سخن به میان بیاورید، طبیعى است که خانواده دختر از این وصلت پشیمان شوند. بنابراین، پیشنهاد ما این است که بدون این که از ابتلایتان به این بیمارى سخنى به میان بیاورید، به خواستگارى بروید و ازدواج کنید. بله اگر بیمارىتان از نوع شدید باشد و تأثیرات آن در حال حاضر نمایان است و یا با مشکلات عضلانى و جسمانى شدیدى رو به رو مىشدید به ویژه اگر بیمارى به گونه اى باشد که مانع روابط زناشویى باشد، گفتن و بیان آن به خانواده دختر و یا خود دختر ضرورت پیدا می کند.

امیدواریم در آینده نزدیک با پیشرفت علمى و کشف داروهاى جدید یا با دعاى خیر دیگران و توسلات خود به طور کلى درمان شود.

منبع: خواستگارى، محمدرضا احمدى، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1390.
نسخه چاپی