چگونگی انتقال امام هادی علیه السلام به سامرا

پرسش :

امام هادی علیه السلام چگونه به سامرا منتقل شدند؟


پاسخ :
«یحیى بن هرثمه»، که مأموریت داشت امام هادى(علیه السلام) را از مدینه به سامرّاء جلب نماید، ماجراى مأموریت خود را چنین شرح مى دهد:

وارد مدینه شدم، به سراغ منزل «على» (النقى) رفتم. پس از ورود من به خانه او، و آگاه شدن مردم مدینه از جریان جلب او، اضطراب و ناراحتى عجیبى در شهر به وجود آمد و چنان فریاد و شیون برآوردند که تا آن روز مانند آن را ندیده بودم.

ابتداءً با قسم و سوگند تلاش کردم که آنان را آرام سازم، گفتم: هیچ قصد سوئى در کار نیست و من مأمور اذیت و آزار او نیستم. آنگاه مشغول بازدید و جستجوى خانه و اثاثیه آن شدم. در اطاق مخصوص او جز تعدادى قرآن و کتاب دعا چیز دیگرى نیافتم. چند نفر مأمور، او را از منزل خارج کردند و خود خدمتگزارى او را از منزل تا شهر سامرّاء عهده دار گشتم.

پس از ورود به «بغداد» ابتداءً با «اسحاق بن ابراهیم طاهرى»، فرماندار بغداد، روبرو شدم. وى به من گفت: یحیى! این آقا فرزند پیامبر است، اگر متوکل را در کشتن او تحریک و ترغیب نمایى بدان که خونخواه و دشمن تو، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) خواهد بود.

در پاسخ گفتم: به خدا قسم، تا به حال جز نیکى و خوبى چیز دیگرى از او ندیده ‏ام که به چنین کارى دست بزنم.

(آنگاه به سوى سامرّاء حرکت کردم) و پس از ورود به شهر سامرّاء جریان را براى «وصیف ترکى» (1) نقل کردم، او نیز به من گفت: اگر یک مو از سر او کم شود، مسئول آن تو خواهى بود! از سخنان اسحاق بن ابراهیم و وصیف ترکى تعجب کردم و پس از ورود به دربار و دیدار با متوکل، گزارش سفر را به اطلاع او رساندم، دیدم متوکل نیز براى او احترام قائل است. (2)

طبق دستور «متوکل» روز ورود به سامرّاء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آماده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود!

چنانکه این معنا از چشم افراد آگاهى مانند «صالح بن سعید» پوشیده نبود. وى مى گوید: روز ورود امام به سامرّاء، به حضرت عرض کردم: اینها پیوسته براى خاموش ساختن نور شما تلاش مى کنند، و براى همین شما را در این کاروانسراى پست و محقر فرود آورده اند!... (3)

روز بعد، منزلى براى سکونت امام معیّن کردند که در آنجا استقرار یافت. (4)

پی نوشت:
(1). وصیف از درباریان با نفوذ زمان متوکل بود.
(2). سبط ابن الجوزى، تذکره الخواص، نجف، المطبعه الحیدریه، 1383 ه . ق 359 - 360. از سخنان «یحیى بن هرثمه» در مورد ورود او به مدینه، پایگاه مردمى امام به خوبى روشن مى گردد از اظهارات اسحاق بن ابراهیم و وصیف نیز استفاده مى شود که امام تا چه اندازه در میان مردم و حتى درباریان محبوبیت داشته است.
(3). شیخ مفید، الارشاد، ص 334؛ على بن عیسى الاربلى، کشف الغمّه، ج 3، ص 173.
(4). شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبه بصیرتى، ص 334.

منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، 1390.
نسخه چاپی