قرن ششم تا پانزدهم در تاریخ کلیسا

پرسش :

در طی قرون ششم تا پانزدهم چه حوادثی در کلیسا روی داد؟


پاسخ :
در پایان قرن پنجم، مهم ترین مباحث الهیاتی پیرامون تثلیث و تجسم پایان یافته بود. در طی ده قرن بعد از آن، مهم ترین مسائل جهان مسیحی عبارت بودند از آیین آلیسایی، پرستش تمثال ها، برجسته شدن شخصیت حضرت مریم(سلام الله علیها)، جنگ های صلیبی و آشنایی جهان مسیحیت با فرهنگ یونانی از طریق مسلمانان، فساد اداری در نظام روحانیت و برخی مسائل دیگر.

1ـ تا بیش از سال 590، احترام و پرستش مریم(سلام الله علیها) به سرعت متداول شده بود و همین امر سبب شد که در سال 1854 آموزه ی بی گناهی ذاتی او و در سال 1950 آموزه ی صعود معجزه آسای او به رسمیت شناخته شود. روز 15 اوت به عنوان سالرزو صعود مریم(سلام الله علیها) به آسمان جشن گرفته می شود.(1)

2ـ در اواخر قرن ششم، هر هفت رسمی که اکنون در کلیسای کاتولیک رومی اجرا می شود (یعنی: تعمید، توبه، عشای ربانی، تأیید، دست گذاری، ازدواج و تدهین نهایی) رواج کامل یافته بود. کهانت، (اعتقاد به اینکه ماهیت آیین فقط در اثر اجرا به وسیله ی کاهن مؤثر می شود)، خیلی سریع مورد پذیرش قرار گرفت.(2)

3ـ از مسائل مورد اختلاف در بخش شرقی کلیسا در قرن هشتم و نهم، پرستش تمثال های مقدس بود. این جدال در امپراطوری بیزانس بین سال های 725 و 742 میلادی در مورد استفاده از مجسمه ها و تماثیل در کلیساها و تزیین معابد به نقاشی ها و عکس های افراد مقدس درگرفت. در زمان امپراطور لاون سوم (متوفای 742 .م) برخی مسیحیان اعلام کردند که این کار جایز نیست. در سال 782، مجمع دوم نیقیه اعلام کرد که احترام به تصاویر در صورتی که در حقیقت احترام به صاحب تصویر باشد نه خود تصویر، جایز است. ملکه تئودورا (842 .م) به این مناقشات پایان داد و در تمام امپراطوری بیزانس احترام به تصاویر را رواج داد. در جهان غرب مناقشات در این مورد چندان با اهمیت نبود و تا زمان بروز اصلاحات پروتستان، احترام به تصاویر مقدسان همچنان بدون معارض بود.(3)

4ـ مهم ترین ویژگی کلیسای قرون وسطی، از قرن نهم به بعد، فساد شدید در تشکیلات کلیسایی است. به اعتراف دانشمندان مسیحی، بسیاری از پاپ ها در این دوره افرادی فاسد و نالایق بودند.(4) نویسنده ی کتاب تحقیقی در دین مسیح، در این باره چنین می نویسد: «در قرن نهم و دهم، پاپ ها، معشوق زنان با نفوذ ایتالیایی طایفه ی تئوفیلاکت یا دست نشاندگان آن طایفه بوند. مارزیا دختر تئوفیلاکت، معشوق فاسق خود به نام سرگویس سوم را به مقام پاپی رساند (904 تا 911 .م) و تئودورا، زن او، معشوق خویش به نام یوحنای دهم را به پاپی منصوب کرد. مارزیا که چون پیراهن، فاسق های خود را عوض می کرد، به کمک دوک توسکان که شوهر ظاهری او بود، پاپ یوحنا را به زندان انداخت و در زندان کشت و فرزند خود را که معروف بود پسر حرامزاده اش از پاپ سرگیوس بوده است به عنوان یوحنای یازدهم (931 تا 935) به پاپی برگزید. پس از مدتی، پسر دیگر مارزیا، به نام آلبریک دوم، مادر خود و پاپ (برادر خویش) را به زندان انداخت و قدرت را در دست گرفت، پاپ در زندان دستورات آلبریک را انجام می داد و تا آخر عمر در زندان به فرمان او به وظایف پاپی عمل می کرد.

پس از مرگ آلبریک، پسر او اکتاویان، با نام یوحنای دوازدهم مقام پاپی را اشغال کرد. او که جوانی هرزه و فاسد بود، علناً در قصر خویش به عیش و عشرت می پرداخت و افتضاح را به جایی رسانید که حتی کلیسا علیه او صدای اعتراض بلند کرد. کاردینال ها او را به جنایاتی، از جمله زنا با معشوقه ی پدرش و زنا با محارم (زنان پدر) متهم کردند.

5ـ از سال 1096 تا 1291 میلادی جنگ های صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان اتفاق افتاد. جنگ های صلیبی به مجموعه ای از هشت جنگ اطلاق می شود که در ضمن بسیاری از شهرهای مهم، از جمله بیت المقدس، انطاکیه، صور، صیدا و اسپانیا دست به دست گشت و بالاخره با بروز حملات مغول ها به خاورمیانه و خاور نزدیک، فروکش کرد.

اهمیت جنگ های صلیبی بیش از آن که معلول کشورگشایی ها و شکست و پیروزی های نظامی باشد در رویارویی تمدن غرب و تمدن اسلام نهفته است. اروپایی ها که دوران تاریکی قرون وسطی را می گذراندند با ملاحظه ی پیشرفت شگرف مسلمانان تأثیراتی را از آنان پذیرفتند که منشأ تحولات عظیمی در اروپا و تمام جهان شد.

6ـ در اوخر قرن دوازدهم، کلیسا اصل جدیدی را وارد قوانین عمومی اروپا کرد که هر پادشاه تاج خود را به شرط از بین بردن کفر و الحاد در خطه ی خود به دست می آورد.

برای ریشه کن کردن کفر لازم بود که آن را در مخفی ترین پناهگاه هایش نیز تجسس کنند. دستگاه جستجو و کشف بی دینان که به اداره ی تفتیش عقاید معروف است، در سال 1233 میلادی به دست پاپ گرگوار نهم تشکیل یافت و در سال 1252 با فرمان اینوسان چهارم که دستگاه تعقیب و شکنجه را جزو لاینفک سازمان اجتماعی هر شهر و کشوری می دانست کاملاً مستقر شد. اداره ی تفتیش عقاید بیش از همه جا در اسپانیا موفقیت حاصل کرد.

7ـ توماس آکویناس (1225 تا 1274 .م) مهم ترین دانشمند الهیات قرون وسطی است. اهمیت وی در جذب و انطباق فلسفه ی ارسطویی در پیکره ی الهیات کلیسا بود. نظام الهیاتی که در اثر این انطباق پدید آمد، با نام تومیسم شناخته می شود که امروزه نیز تفکری مهم در الهیات کاتولیک است.

توماس به سبب آرای خود در مورد قیاس و تشبیه و همچنین به سبب تعلیم خود درباره ی آیین عشای ربانی به شهرت رسیده است. وی آموزه ی تبدیل جوهر را شرح و بسط داد که در شورای لاتران (1215 .م) به صراحت بیان شد.

برخی از نظریات آکویناس پس از مرگش محکوم شد اما از آنجا که در سال 1323 کلیسا وی را قدیس خواند، مخالفت ها فروکش کرد. ولی تنها در دوران معاصر بود که به شخصیتی بسیار برجسته تبدیل شد. در سال 1879، پاپ لئوی سیزدهم به همه ی دانشجویان الهیات اندرز داد که آثار توماس را مطالعه کنند. با وجود این، پس از شورای دوم واتیکان و گرایش به نوگرایی در کلیسای کاتولیک رومی، تأثیر و اهمیت آکویناس رو به نقصان گذاشت.(5)

8ـ در سال 1309 .م، امپراطور فیلیپ چهارم زمینه سازی کرد تا یک فرانسوی به مقام پاپی برگزیده شود. آن گاه وی را بر آن داشت تا مقر خود را از روم به آوینیون در فرانسه منتقل سازد. این وضع تا سال 1377 .م یعنی 68 سال، ادامه داشت. پاپ ها در این مدت آشکارا وسیله ی مطامع و زندانی شاهان فرانسه بودند. این مدت زمان را از باب تشبیه به تبعید یهودیان به بابل در قرن ششم قبل از میلاد، تبعید بابلی پاپ ها نامیدند.

9ـ در قرن 14 و 15 میلادی، کلیسا به ثروت اندوزی و پول دوستی متهم شده بود. تاریخ نویسان یک سوم از دارایی آلمان و یک پنجم از دارایی فرانسه در آن زمان را متعلق به کلیسا می دانند. خادمان کلیسا که به امور دنیوی آلوده شدند، مانند عمال حکومتی اهل معامله شدند. بزرگ ترین رشوه ها در دادگاه روم پرداخت می شد و برای اموری که در دستگاه اداری دربار پاپ ها انجام می گرفت، حق الزحمه های مناسبی تعیین می شد. اما حرص و مال اندوزی کارمندان آن را تا بیست برابر مقدار شرعی افزایش داد. هر انتصابی مستلزم پرداخت رشوه به رؤسای مافوق بود. لئوی دهم 60 تن را به پرده داری و 141 تن را به مباشرت دربار پاپی برگزید و 202000 دوکات دریافت داشت. کاردینال بورخا که بعداً به مقام پاپی رسید هم از منصب های مختلف سالیانه درآمدی برابر با 7000 دوکات داشت.

شدیدتر از اتهام چند منصبی، اتهام فساد اخلاق فردی روحانیان بود. هزاران تن از راهبان مسیحی به ولگردی می پرداختند، در میخانه ها به باده نوشی می نشستند و به دنبال عشق ورزی سرگردان دیارها می شدند. یکی از روحانیون کلیسا گفته است: اکنون مجامع راهبان را فاحشه خانه ی مردمان هرزه و محل بازیگران می نامند.

فروش آمرزش نامه، نارضایتی و شکایت را پدید آورد که سرانجام چون جرقه ای آتش انقلاب اصلاح دینی را برافروخت. با تلقین این اصل اعتقادی (تعیین کفاره برای جرایم و گناهان) رفته رفته کفاره گرفتن به معامله ای پردرآمد برای کلیسا تبدیل شد و تشکیلات کلیسا به بزرگ ترین سرمایه دار جهان مبدل گشت. در سال 1447، کلیسا اعلام کرد که برای مردگان هم می توان بخشش گناه به دست آورد.(6)

11ـ رنسانس که بین سال های 1350 تا 1650 در کشورهای مهم اروپایی به وقوع پیوست دوره ی انتقال از قرون وسطی به قرون جدید است. از دوران رنسانس توجه فلاسفه و دیگر دانشمندان به کشف رموز جهان مادی و علاقه ی فی نفسه به جهان و انسان قوت گرفت و تفسیری جدید از جهان بر اساس محور قرار گرفتن انسان (اومانیسم) ارائه شد. به علاوه، قوت یافتن فردیت (فردگرایی) در مقابل جامعه گرایی آثار عمیقی برجای گذاشت. اصلاحات کلیسا در قرن شانزدهم مرهون تأثیرات فروگرایانه ی رنسانس است و اندیشه ی غیر دینی جدید (سکولار) نیز دستاورد عقل گرایی و روشنگری در قرن هفدهم و هیجدهم به حساب می آید که خود را مرهون نهضت رنسانس می داند.(7)

پی نوشت:
(1). اول کرنر، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 132.
(2). همان، ص 131.
(3). توماس میشل، کلام مسیحی، ص 104.
(4). اول کرنر، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 165.
(5). تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 204.
(6). جلال الدین آشتیانی، تحیقیقی در دین مسیح، ص 412؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 6، ص 28.
(7). کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، ص 2 و 29؛ ج. ب. بری، تاریخ آزادی فکر، ص 39؛ اول کرنر، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 21.

منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 302.
نسخه چاپی