اجحاف در مورد نوه های محروم از ارث!

پرسش :

چرا فرزندی که زودتر از پدرش از دنیا می‌رود، فرزندانش به جای او از پدربزرگشان ارث نمی‌برند؟! آیا محرومیّت فرزندانِ یتیمِ او از ارث، عادلانه است؟


پاسخ :
در باب ارث، اولاد بلافصل در طبقه اول قرار دارند و نوه در طبقه دوم قرار دارد، و مسلّم و از ضروریّات است که تا فرزند باشد نوبت‏ به‏ نوه‏ نمى رسد.(1) در آیه 75 سوره أنفال نیز می خوانیم: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ»؛ (خویشاوندان بعضى بر بعض دیگر در مقررات ارث ترجیح دارند آنها که به شخص میت نزدیک‏ترند مقدم هستند). با توجه به این مسأله این سوال پیش می آید که: آیا محروم شدن نوه ای که یتیم شده است از ارث، بی عدالتی نمی باشد؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته را باید مورد توجّه قرار داد:
 
1) لزوم توجّه پدر بزرگ به نوه های یتیم، در زمان حیاتش
این فرض که فرزندان قبل از پدر از دنیا بروند و نوه ها بخواهند از پدر بزرگ ارث ببرند خیلی کم اتفاق می افتد؛ و در مواردی که چنین اتفاقی بیفتد نیز اینکه فقط فرزندان از پدر ارث ببرند بی عدالتی نمی باشد و مشکلات نوه ها باید از راه های دیگری برطرف شود. ضمن اینکه اینگونه نیست که پدر نوه ها هیچ مالی نداشته باشد تا برای آنها بماند؛ لذا اگر پدری قبل از پدربزرگ فوت کند فرزندان یتیم از پدر خود ارث می برند و تحت سرپرستی پدر بزرگ قرار می گیرند و بر پدر بزرگ واجب است به نوه های یتیم خود توجه کند و در حفظ اموال آنها و ایجاد شرایط خوب اقتصادی برای آنها تلاش کند؛ چنانکه در آیه 152 سوره انعام و آیه 34 سوره إسراء می خوانیم: «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»؛ (هیچگاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید). طبق این آیه تصرّفات جدّ باید از روى مصلحت باشد و منفعت آنها لحاظ شود و اگر نوه های یتیم ارث کمی برده باشند و مال و ثروتی نداشتند نیز با توجّه به اینکه سرپرستی آنها بر عهده جدّ می باشد باید برای تامین نیازهای آنها تلاش لازم را داشته باشد.(2) در نتیجه ممکن است از پدر بزرگ ارث نبرده باشند اما از طریق دیگری مشکلات آنها جبران می شود.
 
2) امکان حمایت پدر بزرگ از نوه های یتیم، پس از حیاتش
علاوه بر حمایت هایی که پدر بزرگ در زمان حیات خود لازم است نسبت به نوه های یتیم خود داشته باشد، شایسته است که در صورت امکان برای بعد از مرگ خود نیز تدارکی برای نوه های یتیم ببیند؛ چرا که در اسلام تقسیم ارث بر پایه میزان رابطه خویشاوندى (قرابت) استوار است و هرگاه در اثر شرایط خاصى حمایت بیشترى از نوه یا هر فرد دیگری ضرورى به نظر آید، بر مبنای احکام اسلامی صاحب مال با اتخاذ تدابیرى مى ‏تواند حمایت لازم را بعد از خود نسبت به فرد مذکور به عمل آورد و از محل ثلث اموال خود مبلغ یا مالی را از باب وصیت به ایتام نیازمند فرزندش یا هر نیازمند دیگری خصوصا خویشاوندان خود اختصاص دهد؛ چنانکه در آیه 6 سوره احزاب می خوانیم: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ‏»؛ (خویشاوندان نسبت به یکدیگر، از مؤمنان و مهاجرین، در آنچه خدا مقرر داشته است اولى هستند).(3)
 
3) لزوم حمایت بستگان نسبت به ایتام خویشاوند
بر فرض که پدر بزرگ بنابر هر دلیلی، مالی را به بستگان یتیم و نیازمند خود اختصاص نداد، این مطلب باعث نمی شود، وراث در هنگام تقسیم ارث نسبت به بستگان یتیم و نیازمند بی مهری نموده، آنها را از ارث محروم نمایند؛ زیرا قرآن در آیه 8 سوره نساء می فرماید: «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ (و اگر به هنگام تقسیم ارث، خویشاوندان [طبقه اى که ارث نمى برند] یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید؛ و با آنان بطور شایسته سخن بگویید). این آیه مسلماً بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده و منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است؛ زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک تر، طبقات دورتر از ارث بردن محرومند ولیکن بعضى از مفسران نیز معتقدند: آیه، یک حکم وجوبى را بیان مى کند، نه استحبابى، ولى بعید است؛ زیرا مقدار و حدود آن به اختیار وارثان حقیقى واگذار شده است؛ در پایان آیه دستور مى دهد: با این دسته از محرومان، با زبان خوب و طرز شایسته صحبت کنید، «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»، یعنى علاوه بر جنبه کمک مادى از سرمایه هاى اخلاقى خود نیز براى جلب محبت آنها استفاده کنید، تا هیچگونه ناراحتى در دل آنها باقى نماند.(4)

علاوه بر تاکیدات عمومی اسلام در رعایت حال ایتام و محرومان، اهمیت بهره مند ساختن ایتام نیازمند از ماترک متوفی به قدری است که قرآن در آیه 9 سوره نساء مجددا تاکید بر مهروزی با چنین ایتامی نموده، هشدار می دهد: «وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً»؛ (کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند [از ستم دیگران] بر آنان مى ترسند، باید [از ستم درباره یتیمان مردم] بترسند! و از [مخالفت] خدا بپرهیزند، و سخنى استوار بگویند). این تاکید های پی در پی قرآن در حمایت از چنین ایتام و نیازمندانی، شاید هیچ گونه جای عذری را در عدم حمایت وراث از آنان باقی نگذارد و اثر وضعی در چنین بی مهری هایی غیر قابل انکار باشد. گذشته از اینکه قرآن در آیه 237 سوره بقره در یک دستور عمومی می فرماید: «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ»؛ (و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست). جمله «لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ» خطابى است به عموم مسلمانان که روح بخشش و بزرگوارى را در تمام این موارد فراموش نکنند، روایاتى که از پیشوایان معصوم به ما رسیده است نیز آیه را به همین صورت تفسیر مى کند.(5)

همچنین در روایات فراوانی به یتیم نوازی و سرپرستی یتیم سفارش شده است، از جمله در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «هر کس از شما سرپرستى‏ یتیمى را بر عهده گیرد و حق آن را ادا کند و دست بر سر یتیم‏ کشد خداوند به عدد هر مویى حسنه اى براى او مى نویسد و به هر مویى سیئه اى از او محو مى کند و به هر مویى درجه اى به او مى بخشد».(6)
 
4) لزوم توجه حکومت به فقرا و یتیمان
بسیارى از ایرادهائى که برخی بر قوانین اسلام مى ‏کنند به خاطر آن است که یک حکم را به طور مستقل و منهاى تمام احکام دیگر مورد بررسى قرار مى ‏دهند؛ در حالی که اسلام تنها یک حکم نیست و باید مجموعه احکام را در نظر گرفت. در مورد یتیمی که از پدربزرگ خود ارث نبرده است، اگر مواردی که بیان شد در مورد او اجرا نشد باز هم اسلام او را به حال خود رها نکرده است و حکومت را به کمک آبرومندانه به چنین افرادی موظف کرده است. علاوه بر کودکان یتیم در جامعه افراد از کار افتاده آبرومند، بیماران و مانند آنها که توانایى بر تولید ندارند وجود دارد، که باید به وسیله بیت المال و افراد متمکن با نهایت ادب و احترام به شخصیت آنان بى ‏نیاز شوند.(7)

در نتیجه، در دین مبین اسلام راه هایی برای حمایت از ایتام قرار داده شده است. البته همانطور که اشاره شد نوه های یتیم از پدر خود نیز ارث برده اند و اموالی دارند که بعد از رسیدن آنها به سنّ بلوغ در اختیارشان گذاشته می شود.

پی‌نوشت‌ها:
(1). کتاب النکاح، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1424 هـ ق، چاپ اول‏، ج 7، ص 86.
(2). همان، ج ‏2، ص 34.
(3). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1374 هـ ش‏، چاپ سى و دوم‏، ج ‏17، ص 201؛ دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1427 هـ ق، چاپ اول، ج ‏2، ص 344.
(4) تفسیر نمونه، همان، ج ‏3، ص 276.
(5). همان، ج‏ 2، ص 203.
(6). مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه: جمعی از مترجمان، تحقیق: ستوده، رضا، انتشارات فراهانى، تهران، 1360 هـ ش، چاپ اول، ج ‏27، ص 147.
(7). تفسیر نمونه، همان، ج‏ 8، ص 123.
نسخه چاپی