راه های درمان ناامیدی از درگاه الهی

پرسش :

انسان چه کند تا از رحمت الهی ناامید نگردد؟


پاسخ :

خطر یأس و نامیدی از درگاه حق تعالی

گاهی اوقات آدمی بر اثر انباشته شدن گناهان خود – العیاذ بالله – از رحمت الهی، عاقبت به خیری و نجات، دچار ناامیدی و یأسی می شود که این امر زندگی اش را مملو از اضطراب و نگرانی و بدبینی می گرداند و آرامش و شادابی و طراوت را از او سلب می نماید. چنین شخضی چون راه بازگشت را به روى خود مسدود می یابد عملا حاضر به هیچ گونه تجدیدنظر نیست و با توجّه به تیرگى افق آینده در نظرش، ممکن است دست به طغیان و سرکشى بیشتر بزند و نوعى آزادى عمل براى خود تحت این عنوان که رعایت مقرّرات برایش سودى ندارد قائل شود. درست همانند بیمارى که از بهبودى مأیوس شده و سدّ پرهیز را به کلّى شکسته است زیرا آن را بى دلیل و فاقد تأثیر مى داند.(1) امام علی(علیه السلام) درباره تأثیرات سوء این ناامیدی می فرماید: «وَ إنْ مَلَکهُ الْیأسُ قَتَلَهُ الأسَفُ»(2)؛ (آنگاه که ناامیدی بر دل غالب شود، تأسف همراه با اضطراب و نگرانی قلب، آدمی را از پای در می آورد).

اما راه درمان این ناامیدی چیست؟
 

یأس و ناامیدی در آموزه های قرآن

در ادبیات قرآنی و آموزه های دینی «یاس» و «ناامیدی» به عنوان موضوعی بسیار منفی معرفی شده و همگان از آن نهی شده اند به اندازه ای که این حالت در آیه 56 سوره حجر گونه ای از نادانی و گمراهی معرفی گشته: «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ»؛ (به جز مردم نادان و گمراه کسى از رحمت خدا ناامید نیست) و در آیه 87 سوره یوسف نیز به عنوان یکی از اوصاف کافران دانسته شده است: «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُون‏»؛ (و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مى شوند.) چرا که یاس از روح خدا و نومیدى از رحمتش در حقیقت محدود کردن قدرت او و به معنای کفر به احاطه و سعه رحمت اوست.(3)

بعد از بیان این دو مقدمه فوق به سراغ راه حل های درمان ناامیدی می رویم و می گوییم شاید بتوان آنها را ذیل این عناوین طبقه بندی کرد:
 

توجه به رحمت و مغفرت الهی

شاید یکی از مهم ترین راه حل های درمان ناامیدی و تقویت روحیه امید در آدمی، توجه به وعده های رحمت الهی در قرآن و آموزه های اهل بیت است. این گونه از تأمل و تفکر، جایگاه الطاف پنهان و پیدای ذات مقدس الهی را برای آدمی روشن می کند و شایسته نبودن یأس از درگاهش را برجسته تر می نماید و گشوده بودن در توبه و استغفار را نوید می دهد.(4)

قرآن مجید و احادیث معصومین سرشار از بیانات و آموزه هایی هستند که بر رحمت و مغفرت الهی و باز بودن در توبه برای بندگان عاصی خداوند تأکید دارند. برای مثال در آیه 48 سوره نساء می خوانیم: «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء»؛ (همانا خدا این [گناه] را که به او شرک ورزیده شود نمی آمرزد و غیر از آن را برای هر که بخواهد می آمرزد). این آیه صریحا اعلام مى کند که همه گناهان – به جز شرک – ممکن است مورد عفو و بخشش واقع شوند. به عبارت دیگر هیچ گناهى به تنهایى ایمان را از بین نمى برد.(5) این آیه از آیاتى است که افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم مى سازد زیرا در این آیه خداوند امکان بخشش گناهان را غیر از شرک بیان کرده است.

علاوه بر آن در آیه 110 همین سوره نساء می خوانیم که: «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیماً»؛ (و هر که کار بدی یا به خود ستم کند، سپس از خدا آمرزش طلبد خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت). طبق مفاد این آیه هر نوع گناه اعم از اینکه انسان به دیگرى زیان برساند یا به خود، به هنگام توبه حقیقى و جبران، قابل آمرزش است. ضمنا از تعابیر خاص این آیه استفاده مى شود که توبه حقیقى آن چنان اثر دارد که انسان در درون جان خود نتیجه آن را مى یابد. یعنی از یک سو اثر ناراحت کننده گناه با توجه به غفور بودن خداوند از بین مى رود و از طرف دیگر، شخص گناه کار، دورى خود را از رحمت و الطاف خداوند که نتیجه معصیت بود به مقتضاى رحمت او مبدل به نزدیکى احساس مى کند.(6)

آیه دیگر دلالت کننده بر رحمت بی انتهای خداوند، آیه 53 سوره زمر است که در آن می خوانیم: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (بگو اى بندگان من که دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است). دقت در تعبیرات این آیه نشان مى دهد که از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است.(7)

آیه امیدبخش و شورآفرین و یأس زدای دیگر، آیه 135 سوره آل عمران است: «و الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»؛ (پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد)

همچنین در آیه 25 سوره شوری و در مقام تشویق بندگان به توبه می خوانیم: «وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ‏»؛ (او است که توبه را از بندگان خود مى پذیرد و گناهان را مى ‏بخشد)

آموزه های بیان کننده رحمت و مغفرت الهی و تشویق کننده به توبه بسیار فراوان اند و در میان احادیث اهل بیت(علیهم السلام) نیز می توان موارد متعددی از آنها پیدا کرد. برای مثال در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) بدین گونه، راه امیدواری را به روی همه گنهکاران گشوده می خوانیم: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَمَعَهُ الْاسْتِغْفَارُ»(8‏)؛ (در شگفتم از کسى که نومید مى شود در حالى که استغفار با اوست) نیز در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) و به عنوان بخشی از یکی از نصیحت های لقمان حکیم به فرزندش می خوانیم: «وَارْجُ‏ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَک»(9)؛ (آن قدر به رحمت خدا امیدوار باشد که اگر تمام گناه جن و انس را کرده باشى امکان دارد تو را [به موجب توبه واستغفار و امر خیرى] رحمت کند).

چنین بیانات و احادیث و سرگذشت هایی بسیارند و همه آنها به ما نشان می دهند که رحمت و مغفرت الهی تا چه اندازه می تواند بزرگ ترین گناهان را نیز در خود هضم کند. بنابراین سزاوار نیست که کسی از اندوه فزونی گرفتن بار خطاها و معاصی اش، درد و رنج یاس و ناامیدی را نیز بر خود تحمیل کند.
 

به تاخیر نیانداختن توبه و استغفار

از آنجایی که در توبه و بازگشت به سوی رحمت خدا، هیچ گناهی مستثنی نشده است، لازم است آدمی برای اسیر نشدن در دام یأس و ناامیدی، بعد از معصیتی که – العیاذ بالله – مرتکب می شود، به سرعت از آن توبه کند و با ابراز پشیمانی نزد خدا از آن عمل ناشایست، خواستار رحمت و مغفرت الهی باشد. این توبه باید بازگشتی حقیقی و از اعماق جان آدمی به سوی خداوند باشد نه صرفا لقلقه زبان. اگر انسان واقعا به سوى خدا باز نگردد و از او طلب غفران نکند چگونه ممکن است خداوند به سوى او برگردد و او را مشمول رحمت کند؟ آیا مى توان گفت: خدایا! ما گناه را ادامه مى دهیم اما تو ما را ببخش! ما از تو دور مى شویم ولى تو به ما نزدیک شو؟!

به همین خاطر است که در آیه 8 سوره تحریم خداوند از مؤمنین می خواهد که: «یَا ایُّهَا الَّذَینَ آمَنُوا تُوبُوا الَى اللَّهِ تَوْبةً نَصُوحاً»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید به سوى خدا توبه کنید، توبه اى خالص‏). «نصح» در لغت به معناى خالص بودن است(10). بنابراین «توبه نصوح» عبارت است از توبه خالص از گناه و لازمه چنین توبه خالصى این است که دیگر بازگشت به آن گناه نکند. روایات متعدّدى که از ائمّه علیهم السلام وارد شده نیز همین حقیقت را تأیید مى ‏کند. از جمله در حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد منظور از «تُوبُوا الَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» چیست؟ امام(علیه السلام) فرمود: «یَتُوبُ الْعَبْدُ مِنَ الذَّنْبِ ثُمَّ لَا یَعُودُ فِیه‏»(11)؛ (منظور این است که بنده از گناه خود توبه کند و به سوى آن گناه باز نگردد). در حدیث دیگرى از امام هادى(علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمودند: «أَنْ یَکُونَ الْبَاطِنُ کَالظَّاهِر»(12)؛ (توبه نصوح آن است که باطن انسان در توبه کردن همانند ظاهر او باشد).


جبران مافات بعد از توبه

لازمه توبه و پشیمانى و علم به این که گناه حائل میان انسان و خداوند مى گردد، تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است؛ یعنى آدمی تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند و اگر حقوق از دست رفته اى در این میان قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل، در قرآن مجید در آیات بسیاری این معنا تکرار شده است که توبه بایستی با اصلاح و جبران همراه باشد. برای مثال در آیه 160 سوره بقره می خوانیم: «الَّا الَّذینَ تابُوا وَ اصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَاولئِکَ اتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ انَا التَّوَّابُ الرَّحیمُ»؛ (مگر کسانى که توبه کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار سازند که من توبه آنها را مى پذیرم و من توّاب رحیم هستم). در آیاتی دیگر از قرآن مجید نیز بر این معنا تأکید شده است.(13) منظور از اصلاح و جبران مافات بعد از توبه این است که: شخص توبه کار باید حقوقى را که از مردم پایمال کرده است به آنها باز گرداند. اگر در حیات هستند به خودشان، و اگر از دنیا رفته اند به وارثان آنها برساند. علاوه بر آن اگر حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت لکّه دار کرده باشد باید از او حلالیّت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به تلافى حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد. نیز اگر عباداتى از او فوت شد، قضا نماید و اگر کفاره دارد (مانند ترک روزه عمداً و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد و از همه مهم تر اینکه برای رفع یأس ناامیدی برای همیشه، لازم است - با توجّه به این که گناه قلب را تاریک مى سازد - آن قدر اطاعت و بندگى کند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد.(14)
 

مداومت بر توبه و عمل صالح

گفتیم که یکی از مهم ترین عوامل یأس زدا و جلب کننده رحمت و مغفرت الهی، توبه از معصیت و جبران مافات و قرار گرفتن در مسیر اطاعت و بندگی است. حال می گوییم، استقرار در این مسیر سعادت بخش ملزوماتی دارد که یکی از مهم ترین آنها «مداومت» بر اعمال صالح و خداپسندانه و پرکاری و عمل گرایی مثبت در مسیر سازندگی روح و خدمت به خلق است. روحیه ای که با زدودن آثار معصیت و گناه از درون آدمی، او را از چنگال افسردگی و یأس نجات می دهد و وجودش را سراسر نشاط و شور می گرداند. در آیه 82 سوره طه و درباره چگونگی جلب شدن رحمت و مغفرت الهی می خوانیم: «وَ انّى‏ لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَ اهْتَدَى‏»؛ (من هر که را توبه‏ کند و ایمان آورد و عمل‏ صالح‏ انجام دهد و سپس هدایت شود مى آمرزم و مى بخشم).

ما از فرهنگ قرآنی و معارف دینی می آموزیم که توبه ریشه دار آن است که در جان انسان اثر بگذارد و آثار آن در اعمال و رفتار و کردار و گفتار و برخورد انسان ظاهر و آشکار گردد. به همین خاطر دیدیم که قرآن مجید علامت چنین توبه اى را انجام اعمال صالح و شایسته بیان کرده است. توبه کننده باید پس از توبه به همان مقدار که معصیت کرده، عمل‏ صالح‏ انجام دهد زیرا شخص توبه کننده همانند بیمارى است که بیمارى و مرض او قطع شده ولى قواى تحلیل رفته دوران نقاهت و بیمارى، به جاى خود بازنگشته است و او باید به تقویت خویش بپردازد تا نیرو و توان از دست رفته را باز یابد. انسان توبه کار، با توبه ادامه گناهان را قطع کرده ولى آثار سوء گناه هنوز بر روح و روان او باقى است و ضربات سهمگین گناه روح او را ضعیف و ناتوان کرده است. و لهذا لازم است با انجام اعمال صالح و شایسته روح علیل و ضعیف و ناتوان و ناامید خویش را تقویت کند تا مبادا بار دیگر مبتلا به گناه شود، زیرا روح قوى و نیرومند به مراتب کمتر آلوده به گناه مى گردد. در بخشی از یکی از احادیث حضرت علی(علیه السلام) که به ارکان توبه اشاره دارد می خوانیم که ایشان رکن پنجم آن را این می داند که: «أَنْ تَعْمِدَ إِلَى‏ اللَّحْمِ ا لَّذِى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بَالْأَحْزَانِ، حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بَالْعَظْمِ، وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِید»(15)؛ (گوشت هایى که در اثر حرام [و در زمانى که در مسیر گناه سیر مى کردى] بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه [در زمانى که در مسیر طاعت الهى گام بر مى دارى] به جاى آن بروید).(16)
 

الگوگیری از صبر و خستگی ناپذیری انبیاء و اولیا و مردان الهی

روند درمان ناامیدی و قرار گرفتن در مسیر رحمت الهی و نشاط فردی و اجتماعی، موضوع سهل الوصولی نیست و موفقیت در آن مستلزم صبر و بردباری بر بسیاری از مصائب و گرفتاری هاست و برای تسهیل این روند طاقت فرسا، یادآوری زندگی سراسر رنج و صبر انبیاء و اولیای الهی و اندیشیدن در حالات کسانی که با توکل بر خدا در برابر سختی ها ایستادگی کرده و مأیوس نگشته اند، بسیار موثر است. مردان حق با دگرگون شدن نعمتها و برخورداری ها، افکار و برنامه های شان دگرگون نمى شود. آنها در آسایش و بلا، در حال آزادى و زندان، در سلامت و بیمارى، در قدرت و ضعف و خلاصه در همه حال، متوجه پروردگارند و نوسانات زندگى‏ تغییرى در آنها ایجاد نمى کند. روح آنها همچون اقیانوس کبیر است که طوفان ها، آرامش آن را برهم نمى زند. آنها هرگز از انبوه حوادث تلخ مایوس نمى شوند. مى‏ یستند و استقامت مى کنند تا درهاى رحمت الهى گشوده شود. آنها مى دانند حوادث سخت آزمایش هاى الهى است که گاه براى بندگان خاصش فراهم مى سازد تا آنها را آبدیده تر کند.(17)

با پی گیری مداوم و تدریجی این مراحل است که هر انسانی می تواند خود را از زیر سایه سنگین و تاریک یأس و ناامیدی بیرون بکشد.

پی نوشت:
(1). انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى‏، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام‏)، 1390هـ.ش، قم، چاپ اول، ص 254.
(2). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1407هـ.ق، ج 8، ص 21.
(3). المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوى، محمد باقر، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، 1374هـ.ش، چاپ پنجم، ج 11، ص 20.
(4). المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 4، ص 393.
(5). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم، ج 3، ص 409.
(6). تفسیر نمونه، همان، ج 4، ص 118.
(7). برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، ج 19، ص 499.
(8). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، چاپ هجرت‏، قم، 1414هـ.ق، چاپ اول، ص 482.
(9). الکافی، همان، ج 2، ص 67.
(10). مفردات الفاظ القرآن، راغب أصفهانى، حسین بن محمد، دار القلم، بیروت، 1412هـ.ق، چاپ اول،‏ ج 1، ص 808.
(11). الکافی، همان، ج 2، ص 432.
(12). بحارالأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403هـ.ق، چاپ دوم، ج 1، 22.
(13). آیاتی مانند آیه 89 سوره آل عمران و 146 سوره ‏نساء و آیه 5 سوره نور و آیه 119 سوره نحل و... .
(14). اخلاق در قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377هـ.ش، ج ‏1، ص 228 و 229 و 230.
(15). نهج البلاغه، همان، ص 550.
(16). والاترین بندگان‏، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان‏، قم، 1383هـ.ش، چاپ اول، ص 204 و 205.
(17). تفسیر نمونه، همان، ج 13، ص 480 و 481.
نسخه چاپی