عدل الهی و تضمین روزی بندگان، با وجود فقر و غنای بندگان

پرسش :

چرا بعضی ها باید در ناز و نعمت باشند، در حالی که بعضی در خفّت و خواری زندگی می کنند؛ این چه عدالتی است که خدا دارد مگر خدا روزی همه را تضمن نکرده است؟!


پاسخ :

اختلاف مردم در رزق و روزى

در آیه 6 سوره هود، این توصیف را درباره خداوند متعال می خوانیم: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ (هیچ جنبنده ‏اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست). طبق این آیه شریفه، خداوند متعال تأمین روزی همه موجودات و مخلوقات عالم را بر عهده گرفته و آن را تضمین نموده است. اما این رزق و روزی چگونه و با چه نسبت و تفاوتی میان آن مخلوقات توزیع شده است؟

با توجه به آیاتی نظیر آیه 71 سوره نحل یعنی «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ»؛ (خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر از نظر روزى برترى داد) و همچنین آیه 30 سوره اسراء یعنی «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً»؛ (پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى کند و براى هر کس بخواهد محدود مى سازد همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است)، و نیز با توجّه به برخی دیگر از آیات قرآن می توانیم به این نتیجه برسیم که عدم برخورداری بندگان و مخلوقات الهی به طور مساوی از رزق و روزی، امری است که مورد پذیرش و تصریح خود قرآن نیز هست.
اما سوالی که ممکن است در اینجا به ذهن برسد این است که چرا خداوند که قادر مطلق است و هیچ کار ممکنی از حوزه توانایی او بیرون نیست، این روزی را یکسان تقسیم نکرده است؟! آیا این عمل با عدالت خداوند تناقض ندارد؟!
 

معنی تضمین و تقسیم روزی توسط خدا و نسبت آن با تلاش انسان

فهم پاسخ این سؤال متوقف بر فهم معنای صحیح صفت «رزاقیت» (روزی دهندگی) درباره خداوند است. منظور از تضیمن رزق از سوى خداوند و تکفل و تعهد و تقسیم آن، فراهم آوردن زمینه ها است که برخی از این زمینه ها در خارج از وجود انسان و برخی دیگر در درون وجود او است که هرگاه دست به دست هم دهند انسان سهم خود را از روزى دریافت مى کند.(1) در واقع تأمین و تضمین روزى به این معنى نیست که آن را براى انسان عاقل با شعور فراهم ساخته به در خانه‏ اش بفرستند یا لقمه کنند و در دهانش بگذارند بلکه بعداز فراهم آمدن آن زمینه ها، تلاش و کوشش انسان شرط تحقق و به فعلیت رسیدن آن زمینه ها است.(2)

در قالب یک تمثیل می توان گفت که تضمین رزق و روزی توسط خداوند برای بندگان درست به آن مى ماند که حقوق کارکنان یک دستگاه یا اداره از طرف رئیس آن برای کارکنان تعیین مى شود ولى هرگز حقوق را در خانه آنها نمى آورند بلکه آنها باید کار کنند سپس شخصا بروند و لیست حقوق را پر کنند و حق خود را دریافت دارند.(3) در تمثیلی دیگر می توان گفت که روزی دهندگی خداوند مانند تابش خورشید و بارش باران است که اگرچه بر همگان به یکسان می تابد و می بارد اما لازم است هر کس با تلاش و کوشش و مسئولیت پذیری، خود را در معرض آنها قرار دهد تا بتواند استفاده لازم را از آنها ببرد. حتى مریم(علیه السلام) در آن شرائط سختِ وضعِ حمل و در آن بیابان خاموش که خداوند روزى اش را به صورت خرماى تازه(رطب) بر شاخسار نخلى که در آن بیابان بود ظاهر ساخت مأمور شد حرکتى کند و مخاطب به جمله ‏«وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ»(4)؛ (تو اى مریم نیز تکانى به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد) گردید.(5)

بنابراین حکمت خدا ایجاب مى کند که هرکس تلاش و کوشش و اخلاص و فداکارى بیشترى داشته باشد روزى اش گسترده تر گردد. در این باره در آیه 39 سوره نجم می خوانیم: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی»؛ (انسان بهره اى جز نتیجه تلاش و کوشش خود ندارد) و نیز در آیه 38 سوره مدثر نیز به این گزاره برمی خوریم که: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»؛ (هر انسانى در گروی اعمال و کوشش هاى خویش است). مشاهدات تجربی هم نشان می دهد که افراد یا ملت هاى سخت کوش، منظم و متحد معمولا غنى ترند و افراد سست و ملت هاى تنبل و فاقد نظم و اتحاد فقیرتر و نمونه هاى عینى آن را در اجتماع خود و در میان ملل جهان مى بینیم و موارد استثنائى نمى تواند این اصل کلى را به هم بزند.(6)

علاوه بر آیات پیش گفته، این موضوع تأییدات فراوانی از میان کلام معصومین نیز دارد. برای مثال در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) می خوانیم: «إِنَّ الْأَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ»(7)؛ (هنگامى که [در آغاز کار] موجودات جهان با هم ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى با هم عقد زوجیت بستند فرزندى از آنها متولد شد به نام فقر). فقر و تنگدستى یک فرد یا یک ملت، نتیجه مستقیم ضعف ها و تنبلى هاى آنها است و حکمت خداوند ایجاب مى کند که روزى را بر چنین کسانى تنگ کند.(8)

این موضوع از آن روست که که خداوند متعال اراده اش را - از جمله اراده اش را در روزی دادن مخلوقات - در قالب نظام متشکل از شبکه های گسترده علت و معلولی عملی می کند. این بیان معصومین(علیهم السلام) که «أبِى اللّهُ أنْ یَجْرِىَ الأشیَاءَ إلَّا بِأَسبَابِهَا»(9)؛ (خداوند ابا دارد از اینکه امور را از غیر اسباب طبیعی شان جریان دهد)، بر اداره و تدبیر امور روزمره جهان بر اساس جریان علت و معلولی و ارتباط و تأثیرهای آن علت ها و معلول ها بر یکدیگر دلالت دارد و روشن است که یکی از اجزای این نظام علت و معلولی این است که هر کس تلاش بیشتری برای کسب روزی و استفاده از امکانات خدادادی داشته باشد، سهم بیشتری نیز در روزی بردن خواهد داشت. با این حال باید نکاتی را نیز به عنوان مکمل این موضوع مد نظر قرار داد.
 

حکمت برخی بی عدالتی های ظاهری به رغم تلاش محرومین و فقرا

با تمام توضیحات پیش گفته باید توجه داشت که همیشه هم این طور نیست که هر کس تلاش بیشتری برای کسب روزی داشت، حتما روزی بیشتری نیز به چنگ آورد. چرا که با اندک توجّهی به جامعه انسانی این حقیقت را می بینیم که گاهی برخی اشخاص که هم اهل تدبیر و حساب و کتاب اند و تلاش بسیار زیادی را نیز برای کسب رزق بیشتر از خود نشان می دهند، باز هم در تحصیل درآمد بیشتر شکست می خورند و در مقابل برخی از مردم با کار و کوششی بسیار کمتر از دسته اول و یا حتّی بدون هیچ تلاشی، به ثروت های هنگفت می رسند. این حقایق نشان می دهد که در توزیع روزی های مردم، دست دیگری نیز غیر از کوشش و تدبیر مردم در کار است.

اساسا یکی از حکمت های تفاوت روزی های مردم نیز همین است که انسان ها از این راه متوجه خدا شوند و بدانند که همه امور به دست اوست.(10) لذا حضرت علی(علیه السلام) با اشاره به این حقیقت و در بیانی که گاهی به عنوان یکی از براهین اثبات خدا نیز مورد استفاده قرار می گیرد، می فرماید: «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ»(11)؛ (خدا را از راه به هم خوردن تصمیم ها، گشوده شدن گره ها و نقض شدن اراده ها شناختم).

انسان برای رسیدن به نان باید گندم بکارد ولی نقش انسان در روییدن گندم همین است که گندم را بر زمین بپاشد، زمین را آبیاری کرده و در وقت درو آن را برداشت کند. اما آنکه یک گندم را صد گندم می کند خداست. لذا خود خداوند در سوره واقعه می فرماید: «أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»(12)؛ (آیا هیچ درباره آنچه کشت مى کنید اندیشیده اید؟! آیا شما آن را مى رویانید یا ما مى رویانیم؟!). هر کاری و به ثمر رسیدن هر تلاشی، هزاران شرایط و مقدمه دارد که جور کردن همه آنها در اختیار بشر نیست و قبض و بسط روزی اصولا در دست خدا است و کار و تلاش بشر تنها یکی از آن عوامل است. شاید به خاطر همین امر در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) آمده است که فرمود: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ فَرِزْقٌ تَطْلُبُونَهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکُمْ فَاطْلُبُوا أَرْزَاقَکُمْ مِنْ حَلَالٍ فَإِنَّکُمْ إِنْ طَلَبْتُمُوهَا مِنْ وُجُوهِهَا أَکَلْتُمُوهَا حَلَالًا وَ إِنْ طَلَبْتُمُوهَا مِنْ غَیْرِ وُجُوهِهَا أَکَلْتُمُوهَا حَرَاما»(13)؛ (بدانید رزق دو گونه است: رزقى که شما به دنبال آن مى روید، و رزقى که به دنبال شما مى آید. بنابراین رزق را از طریق حلال طلب کنید که اگر از طریق صحیح آن بطلبید آن را به صورت حلال مى خورید و اگر از غیر طریق صحیح بطلبید همان را به صورت حرام مى خورید).
 

ظلم های تحمیلی و خارج بودن آنها از موضوع این پرسش

مواردى از فقر و بی عدالتی در طول تاریخ وجود دارند که سبب آن نه تنبلی و تن پروری و عدم نشاط شخص و جامعه، بلکه نتیجه ظلم و تحمیل استعمارگران و استثمارکنندگان فردی یا گروهی بوده است. به هر حال اگر انسان ‏هایى در گذشته و حال غصب حقوق دیگران کنند و روزى هاى آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تأمین روزى از ناحیه خدا نیست. به تعبیر دیگر علاوه بر مسأله تلاش و کوشش، وجود عدالت اجتماعى نیز شرط تقسیم عادلانه روزى ها است. ممکن است کسی این سؤال را مطرح کند که خداوند چرا در این گونه موقعیت ها جلوی ظلم ظالمین را نمى گیرد؟! پاسخ این سؤال خود موضوعی دامنه دار و مفصل است ولی به طور خلاصه می توان گفت که اساس زندگى بشر بر آزادى اراده است - تا همه آزمایش شوند - نه بر اجبار و اکراه و گرنه تکاملى صورت نمی گرفت.(14)

در توضیح بیشتر می گوییم: خداوند به انسان آزادى داده چرا که اگر نمى داد راه تکامل تحت شرایط اجبارى پیمودنى نبود و نیز شکّى نیست که گروهى از این آزادى سوء استفاده مى کنند. اما باید توجه داشت که اگر سوء استفاده ها سبب شود که خداوند آزادى را به کلى از انسان ها سلب کند حرکت قافله سیر تکاملى انسان مختل خواهد شد و از سوى دیگر سوءاستفاده بندگان از نعمت آزادى لطمه اى به عدالت پروردگار نمى زند. البتّه خداوند عادلِ حکیم، سرانجام حق مظلوم را از ظالم مى گیرد.(15)

در پایان می گوییم که چنین اسباب و حکمت هایی موجب تفاوت مخلوقات در رزق و روزی می شود و این موضوع هیچ منافاتی با صفت «عدل» خداوند ندارد و عین تناسب در پدیده های هستی است. فرض کنید ما روزی بتوانیم انسانهای قالبی و از هر نظر شبیه به همدیگر بسازیم و کره زمین چند میلیارد انسان هم شکل و هم قواره و هم ذوق و هم فکر و هم سان داشته باشد. آیا آن روز زندگى خوبى نصیب انسانها خواهد شد؟ مسلما نه. جهنّمى پیدا مى شود که همه در آن در زحمت خواهند بود. همه به یک سو حرکت مى کنند؛ همه یک چیز مى خواهند؛ همه یک پُست مى طلبند؛ همه یک نوع غذا را دوست دارند و همه مى خواهند یک کار واحد انجام دهند. بدیهى است خیلى زود عمر چنین زندگى پایان مى یابد و به فرض اینکه باقى بماند زندگى خسته کننده بى روح و یک نواختى خواهد بود که چندان تفاوتى با مرگ ندارد.

وجود تفاوت در استعدادها و آنچه لازمه این تفاوت است براى حفظ نظام جامعه و حتّى براى پرورش استعدادهاى مختلف نهایت لزوم را دارد. اما مبادا این سخن را چنین تفسیر کنید که ما جامعه طبقاتى و نظام استثمار و استعمار را با این سخن مى پذیریم. نه، هرگز. منظور تفاوت هاى طبیعى است و نه مصنوعى و تفاوتهایى است که در عین حال مکمّل یکدیگر و معاون یکدیگر بوده باشند. نه سدّى بر سر راه پیشرفت یکدیگر ایجاد کنند و به تجاوز و تعدّى بپردازند. اختلاف طبقاتى (یعنی وجود طبقات استثمارکننده و استثمار شونده) هرگز موافق نظام آفرینش نیست. آنچه موافق و هماهنگ نظام آفرینش است تفاوت استعدادها و تلاش ها و کوشش ها است و میان این دو از زمین تا آسمان فرق است.

به تعبیر دیگر تفاوت استعدادها باید در مسیر سازنده به کار افتد. درست مانند تفاوت ساختمان اعضای یک بدن یا اندام یک گل. آنها در عین تفاوت معاون یکدیگرند نه مزاحم یکدیگر. خلاصه اینکه نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتى گردد. به همین دلیل در پایان آیه 71 سوره نحل می خوانیم: «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ»؛ (آیا آنها نعمت خدا را انکار مى‏ کنند). این آیه اشاره به این حقیقت دارد که تفاوت های مخلوقات در صورت طبیعی اش (نه صورت مصنوعى و ظالمانه آن) از نعمت هاى خدا است که براى حفظ نظام مجتمع بشرى ایجاد شده است.(16) امّا برخی از سودجویان از این نعمت سوء استفاده کرده و آن را کفران می کنند.

پی نوشت:
(1). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 2، ص 355.
(2). همان، ص 357.
(3). همان، ص 355.
(4). سوره مریم، آیه 25.
(5). پیام قرآن، همان، 355.
(6). پیام قرآن‏، همان، ج 4، ص 580.
(7). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، انتشارات موسسه آل البیت، قم، 1409 هـ ق، چاپ اول، ج 17، ص 60.
(8). پیام قرآن، همان؛ ج 2، ص 359.
(9). شرح الکافی(الأصول و الروضة)، مازندرانى، محمد صالح بن احمد، محقق / مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، المکتبة الإسلامیة، تهران، 1382 هـ ق، چاپ اول‏، ج 9، ص 220.
(10). ر.ک: پیام قرآن، همان، ج‏ 2، ص 356.
(11). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: فیض الإسلام‏، نشر هجرت، قم، 1414 هـ ق، چاپ اول، ص 511.
(12). سوره واقعه، آیه 63 و 64.
(13). وسائل الشیعه، همان، ج 17، ص 47.
(14). پیام قرآن، همان، ج 2 ص 357.
(15). ر.ک: پیام قرآن، همان، ج 2، ص 350 و ج 4، ص 580.
(16). یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینی، سیدحسین، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران، 1386 هـ ش، چاپ چهارم، ص 129.

​​​​​​​منبع: www.makarem.ir
نسخه چاپی