احکام وقف | شرایط صحت وقف: سوال بیست و پنج

پرسش :

یک دانگ از شش دانگ مزرعه ای در مالکیت اشخاصی‏‎ ‎‏می باشد. قنات این مزرعه در سال های 1343 و 1344 شمسی کاملاً خشک و بی آب‏‎ ‎‏شد، به طوری که تمام درختان آن خشک و از بین رفت و باغ های آن خراب و محل‏‎ ‎‏عبور و مرور مردم شد، و در ضمن سابقاً این ملک، در دست آباء و اجداد ما به صورت‏‎ ‎‏رعیتی کشت می شده است. در سال های 1349 و 1350 شمسی بدون دخالت کسی‏‎ ‎‏دوباره آبی پیدا شده و پدر این جانب (رعیت) به خرج خود، شروع به کندن زمین ها و‏‎ ‎‏کشیدن دیوار باغ ها نمود و بادام کاشت که نوچه های آن، سند این مدعا است. از این‏‎ ‎‏ملک، شخص ثالثی در اوایل سال 1358 ادعا نمود که سه حبۀ آن را خریداری کرده‏‎ ‎‏است؛ که مورد اعتراض ما واقع شد و صحبت پدر این جانب این بود که ملکی است که‏‎ ‎‏به دست خود من احیا و آباد شده است و اگر صاحبش می فروشد، خودم خریداری‏‎ ‎‏می نمایم، حتی به مبلغی اضافه تر که قبلاً هم به اطلاع مالک رسیده بود؛ و یکی از‏‎ ‎‏مالکین قول داد که این قضیه را حل و فصل نمایند، که بعد از مدتی شخص ثالث ـ که‏‎ ‎‏خریدار بود ـ اظهار نمود که این سه حبه ملک را به دیگری فروخته ام و تحویل او‏ ‏بدهید. مجدداً در جواب گفته شد: ملک را خودمان می خواهیم و وجه آن را نیز‏‎ ‎‏می پردازیم و تحویل هیچ کس دیگر نمی دهیم. لذا شخص ثالث (مشتری اول) گفت:‏‎ ‎‏حال که چنین است، من هم این سه حبه را وقف مسجد می نمایم و اکنون اعلام نموده‏‎ ‎‏که این سه حبه را وقف مسجد نموده ام. حالا آیا معاملۀ اولیه صحیح بوده یا نه؟ و در‏‎ ‎‏هرصورت، وقف بودن این ملک با این بیان ثابت است یا نه؟ و باتوجه به مطالب فوق،‏‎ ‎‏مالکین حق فروش به غیر رعیت را دارند یا نه؛ درصورتی که رعیت مایل به خرید‏‎ ‎‏بوده و هست؟ و آیا حق اولویت خرید با رعیت نیست؟ ‏


پاسخ :
‏‏بسمه تعالی، اگر مالک اصلی از این زمین اعراض نکرده است، معامله‏‎ ‎‏صحیح و بر این فرض، وقف تمام است.‏

منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، جلد 7، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، 1392 ش.
نسخه چاپی