آیا شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی است؟

پرسش :

آیا در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، به واسطه عدم شناخت کاندیدای مورد نظر، تکلیف شرعی از انسان ساقط می‌شود یا خیر؟


پاسخ :
اتفاقاً پاسخ در همان "حاشیه" است که شما فرمودید « بدون حاشیه پاسخ دهید »! مطالبه ادله و مستندات دینی نیز همان حواشی هستند، وگرنه باید در یک کلمه پاسخ داد: «خیر، ساقط نمی‌شود».

شرکت در انتخابات، قبل از شرعی بودن، یک تکلیف عقلی می‌باشد، چنان که خود نیز در سؤال مطالبه‌ی «ادله‌ی لازم» را نموده‌اید. اقامه‌ی ادله در هر مقوله‌ای، برای شناخت و تصدیق عقل می‌باشد.

تکلیف شرع نیز [در اسلام عزیز]، دقیقاً منطبق با تکلیف عقل می‌باشد، وگرنه عقل آن را تصدیق نمی‌نماید. از این رو، چه بسا افرادی باشند که متشرع و مقید به تکالیف شرعی نباشند، اما به خاطر حجت عقلی، در انتخابات شرکت می‌نمایند، چرا که برای خود ارزش قایلند و این رأی را حق خود می‌دانند.
 

شناخت نامزد انتخاباتی

خودتان بیان نموده‌اید که « شناخت کاندیدای مورد نظر یک ضرورت است »! حال حکم عقل و شرع چیست؟ آیا انسان باید به "ضرورت" عمل کند یا خیر؟! بدیهی است که اگر توجه و عمل ننماید، از یک امر ضروری غفلت کرده و از انجام آن سرباز زده است و به عواقبش دچار خواهد شد.

پس حکم عقل و شرع این است که انسان به ضرورت عمل کند. زحمت بکشد و نامزد انتخاباتی را بشناسد و بر اساس شناخت انتخاب نماید.
 

رفع تکلیف

عدم شناخت، ضرورتاً رفع تکلیف [عقلی و شرعی] نمی‌نماید. انسان وقتی وارد این عالم می‌شود، هیچ چیزی را نمی‌شناسد و نمی‌داند، آیا تکلیف از او ساقط می‌شود، یا باید سعی کند که شناخت و علم به دست آورد و بر اساس آن عمل نماید؟

این قاعده، هیچ اختصاصی به انتخابات سیاسی و اجتماعی ندارد، بلکه در تمامی امور شخصی و اجتماعی انسان نیز جاری و ساری می‌باشد.

آیا کسی می‌گوید: چون عرصه‌ی علوم گوناگون را نمی‌شناسم، پس هیچ رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنم – چون چند و چون مشاغل را نمی‌شناسم، پس هیچ شغلی را انتخاب نمی‌کنم – چون فرد مناسب را برای ازدواج نمی‌شناسم، اصلاً ازدواج نمی‌کنم – چون خیابان‌ها را نمی‌شناسم، اصلاً از جایم حرکت نمی‌کنم و ...؟!

پس چرا باید گمان کنیم که چون نامزد انتخاباتی را نمی‌شناسیم، تکلیف ساقط می‌شود و می‌توانیم در انتخابات شرکت نکنیم؟! خیر، بلکه تکلیف به قوت خود باقیست و باید در هر موردی (به ویژه موارد ضروری)، زحمت بکشیم و بشناسیم و بر اساس شناخت و علم و با بصیرت تمام و هدفمند عمل نماییم.
 

انتخابات سیاسی و اجتماعی

کسی می‌تواند برای عدم تلاش جهت شناخت، انتخاب و گزینش (رأی)، دلیل و توجیه مقبولی داشته باشد که نشناختن و انتخاب نکردن او، هیچ تأثیری در سرنوشت دنیوی و اخروی او و جامعه نداشته باشد. اما، وقتی چه بشناسد و انتخاب کند و چه نشناسد و شرکت و انتخاب نکند، مستقیم در تمامی شئون فردی و اجتماعی او اثر تعیین کننده دارد، چه دلیل، حجت و توجیهی برای کنار کشیدن و عدم مشارکت و نقش‌آفرینی و انتخاب دارد؟! این که فقط نوعی خودزنی می‌باشد!

 

اتخاذ مواضع سیاسی، اختیاری نمی‌باشد

سخن از اختیار، آزادی (دموکراسی)، انتخاب و گزینش بسیار است؛ اما حقیقت آن است که هیچ کس را در اصل "اتخاذ مواضع سیاسی" گریزی نیست، بلکه فقط در انتخاب، اختیار و آزادی دارد. من اهل سیاست نیستم – از سیاست خوشم نمی‌آید و ...، فقط دورغ‌هایی جهت فریب و غفلت خود و دیگران می‌باشد.

موافقت، یک موضع سیاسی است – مخالفت نیز یک موضع سیاسی است – بی‌طرفی نیز یک نوع موضع‌گیری سیاسی می‌باشد.

حضور در میدان، یک موضع سیاسی است – عدم حضور در میدان نیز یک موضع سیاسی است – حضور نا بهنگام و یا دیر وقت نیز یک نوع موضع سیاسی است – بی‌توجهی به هر کدام نیز یک نوع موضع سیاسی می‌باشد.

بنابراین، "خودداری از حضور و مشارکت، به هر بهانه‌ای، از جمله عدم شناخت" نیز یک نوع موضع‌گیری، حضور منفی و مشارکت نامطلوب می‌باشد.
پس، حال که چنین است، باید از نعمت عقل، شعور، علم، بصیرت، اختیار، اراده و انتخابی که خداوند متعال به ما عطا نموده است، به نحو احسن بهره ببریم، تا رشد کنیم.


اقسام شناخت

شناخت (به ویژه در شناخت افراد برای گزینش)، گاهی مستقیماً حاصل می‌گردد؛ یعنی یا انتخاب کننده، از قبل او را می‌شناخته و یا با تلاش اطلاعاتی راجع به او به دست می‌آورد. اما، گاهی نیز غیر مستقیم حاصل می‌شود، یعنی دیگرانی که اهل شناخت هستند، او را معرفی و تأیید می‌کنند.

این اصل نیز اختصاصی به انتخابات سیاسی ندارد، بلکه در تمامی شئون و امور چنین است. یا پزشک حاذق را می‌شناسید، یا به شما معرفی می‌کنند – یا فرد مناسب برای ازدواج را می‌شناسید و یا به شما معرفی می‌کنند – یا رشته تحصیلی و شغل مناسب را می‌شناسید، یا به شما معرفی می‌کنند – یا زیر مجموعه را برای خدمت می‌شناسید و یا به شما معرفی می‌کنند ...، در امر فقه، مرجعیت و تقلید نیز چنین است، یا "اعلم" را می‌شناسید و یا باید از کسانی که اهل شناخت و تشخیص هستند بپرسید.

شناخت نامزدهای انتخاباتی سیاسی و اجتماعی نیز مستثنی از این قاعده نمی‌باشد، یا خودتان می‌شناسید، یا باید به اهل شناختی که علیم، حکیم، سالم، متقی و بصیر هستند رجوع نمایید تا بهترین را انتخاب کنید.

بنابراین، نه تنها مشارکت در تقدیر سرنوشت سیاسی و اجتماعی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است (عدم مشارکت نیز خودش نوعی موضع‌گیری و رأی می‌باشد، )؛ بلکه شرکت در انتخابات و رأی به نامزد اصلح در هر انتخاباتی، واجب عقلی و شرعی می‌باشد، و همین وجوب است که ضرورت شناخت را ایجاب می‌نماید.

منبع: ایکس شبهه
نسخه چاپی