امام باقر علیه السلام در گزارشات منابع تاریخی

پرسش :

گزارشات تاریخی درباره امام باقر (علیه السلام) و جایگاه ایشان چه می ‌گوید؟


پاسخ :
امام باقر(علیه السّلام) پنجمین امام شیعه، محمد بن علی بن الحسین(علیهم السّلام) است که به باقر شهرت یافته است. مادر آن حضرت، «فاطمه» دختر امام حسن بن علی(علیهما السّلام) است که امام صادق(علیه السّلام) از وی با تعبیر «کانَتْ صِدِّیقَةٌ لَمْ تُدْرَکْ مِثْلُهَا فِی آلِ الْحَسَنِ(علیهم السلام)» یاد کرده‌ اند.(1) بدین ترتیب، امام باقر(علیه السّلام) نخستین کسی است که پدرش از نسل امام حسین(علیه السّلام) و مادرش از نسل امام حسن(علیه السّلام) است.(2)

روز تولد آن حضرت را در برخی نقل‌ ها اول رجب و در برخی دیگر سوم صفر دانسته‌ اند.(3) سال تولد امام در منابع متعددی 57 هجری(4) و در برخی از منابع سال 56 یا 58 سال تولد آن حضرت دانسته شده است.(5) «یعقوبی» از آن حضرت روایت می‌ کند که فرمود: «قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ(علیه السّلام) وَ لِی أَرْبَعُ سِنِینَ وَ إِنِّی لَأَذْکُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ»(6)؛ (هنگامی که نیایم [جدم] امام حسین(علیه السّلام) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم). در خبر دیگری که صدوق(ره) آورد، آمده است که: «زراره خدمت حضرت باقر(علیه السلام) عرض کرد که شما امام حسین(علیه السّلام) را درک کردید؟ امام(علیه السلام) فرمود: «أذْکُرْ وَ أَنَا مَعَهُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ قَدْ دَخَلَ فِیهِ ...».(7)

روز رحلت امام را هفتم ذی حجه و برخی ربیع الاول یا ربیع الثانی دانسته‌ اند.(8) «یعقوبی» آن را سال 117 هجری، در سن پنجاه و هشت سالگی یاد کرده است(9)؛ در حالی که در بیشتر منابع سال 114 روایت شده است.(10) نقل‌ های دیگر سال 115، 116 و 118 را نیز یاد کرده‌ اند.(11) در هر صورت، رحلت آن حضرت در دوران خلافت «هشام» بوده است. در نقل دیگر آمده که امام باقر(علیه السّلام) در زمان «ابراهیم بن ولید بن عبدالملک» مسموم شده، به شهادت رسید و در بقیع در کنار قبر پدر بزرگوارش دفن شد.(12) ابراهیم درست پیش از آخرین خلیفه اموی، برای مدت کوتاهی خلافت کرد.

ادله امامت آن حضرت در کتب شیعه به طور مبسوط ذکر شده(13) و نقش انگشتری ایشان که معمولاً شعار ائمه در برخورد با مشکلات زمان خود بود «اَلْعِزَّةُ لِلّهِ جَمِیعاً»؛ (تمام عزّت از آن خداست) بوده است.(14)

امام پنجم شیعیان، افزون بر لقب «شاکر» و «هادی» به طور عمده به لقب «باقر» شهرت یافته است. معنای «باقر»، شکافنده است که «جابر بن یزید جعفی» در توضیح آن گوید: «لِأَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْمَ بَقْراً اَیْ شَقَّهُ وَ أَظْهَرَهُ اِظْهَاراً»(15)؛ (زیرا آن حضرت علم را شکافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت). «یعقوبی» می‌ نویسد: «کَانَ سُمِّیَ الْبَاقِر لِأَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْم‏»(16)؛ (بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت). «راغب اصفهانی» هم مانند همین سخن را گفته است.(17) 

«ابن منظور» در مورد کلمه باقر چنین گفته: «التَّبَقُّرِ التَوَسُّع فِی الْعِلْمِ وَ الْمَالِ وَ کَانَ یُقال مُحَمدِ بنِ عَلی بنَ الحُسین بن علی الباقر(رضوان الله علیهم) لِأَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْم‏ وَ عَرَف‏ َ أَصْلُه‏ وَ ِ اسْتَنْبَطَ ُ فَرْعُه»(18)؛ (تبقر، داشتن علم و مال زیاد را گویند و به محمد بن علی بن حسین بن علی(علیهم السّلام) بدان جهت باقر گفته می‌ شود که آن حضرت علم را شکافت و اصول آن را مشخص و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بیان فرمود).

«جابر بن عبدالله انصاری» روایتی در فضیلت امام باقر(علیه السّلام) نقل کرده که به نوشته «ابن شهر آشوب»، فقهای مدینه و عراق، همگی آن را روایت کرده‌ اند.(19) در این روایت جابر گوید: رسول خدا مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: «اِنَّکَ تَبْقِی حَتَّی تَرَی رَجُلاً مِنْ وُلْدِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی اِسْمُهُ عَلَی اِسْمِی، اِذَا رَأَیْتَهُ لَمْ یَخْل عَلَیْکَ فَأَقْرَئْه مِنِّی السَّلَامَ»؛ (تو بعد از من چندان زنده می‌ مانی که مردی از فرزندان مرا -که شبیه‌ ترین مردم به من و نامش مطابق نام من باشد- زیارت کنی، وقتی که او را دیدی، سلام مرا به او برسان و این سفارش مرا حتماً عمل کرده و سهل مگیر).

در تاریخ «یعقوبی»، دنباله این حدیث چنین آمده است: «فَلَمَّا کَبُرَ سِنُّ جَابِرٍ وَ خَافَ الْمَوْت جَعَلَ یَقُولُ: یَا بَاقِرُ یَا بَاقِرُ! أَیْنَ أَنْتَ، حَتَّی رَآهُ، فَوَقَعَ عَلَیْهِ یَقْبَلُ یَدَیْهِ وَ رَجُلَیْهِ وَ یَقُولُ: بِاَبِی وَ اُمِّی شَبِیهُ أَبِیهِ رَسُولِ اللهِ(صلّی اللّه علیه و آله) اَنَّ اَبَاکَ یَقْرَأُکَ السَّلَامُ»(20)؛ (وقتی جابر به سنین پیری رسید و مرگ خود را نزدیک دید، پیوسته می‌ گفت، ای باقر ای باقر، کجایی؟ تا این که روزی آن حضرت را دید و خود را به وی رسانید، در حالی که دست و پای حضرتش را می‌ بوسید و می‌ گفت: پدر و مادرم فدای تو که شبیه پدرت رسول خدا هستی، رسول خدا بر تو سلام فرستاد).

این روایت از امام صادق(علیه السّلام) نیز نقل شده و آن حضرت در این روایت کلمه «باقر» را به عنوان یک فضیلت اختصاصی برای پدر بزرگوارش خوانده است.(21) نقل این روایت از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) باعث شهرت امام باقر(علیه السّلام) بدین لقب گردیده و پس از آن نیز که مجلس آن حضرت محل تجمع و استفاده شمار فراوانی از راویان و محدثان اهل سنت شد، این لقب وجه عملی خود را نیز نشان داد.

وقتی «زید بن علی» نزد «هشام» بود، «هشام» با توصیف امام باقر(علیه السلام) با کلمه «بقره» می‌ خواست آن حضرت را تحقیر نماید، زید در جواب او گفت: «سَمَّاهُ رَسُولُ اللهِ(صلّی اللّه علیه و آله) بَاقِرَ الْعِلْمِ وَ أَنْتَ تُسَمِّیهِ الْبَقَرَةَ، لَقَدْ اِخْتَلَفْتُمَا اِذَا»(22)؛ (پیامبر او را باقر العلم نامید و تو بقره می‌ نامی! پس میان رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) و تو به طور حتم اختلاف وجود دارد). این روایت در منابع مختلف به گونه‌ ای زیاد است که کمترین تردیدی در صحّت و درستی آن وجود ندارد. «محمد بن کعب قرظی» هم در شعری نسبت به امام گفت: «یا باقر العلم لاهل التقی‌ و خیر من کبّی علی الاجبل».(23)

پی‌نوشت‌ها:
(1). الدعوات، قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله‏، انتشارات مدرسة امام مهدى(عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم‏، 1407 ق، چاپ اول‏، ص 68؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ج 46، ص 215.
(2). عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب‏، ابن عنبه حسنى‏، مکتبة الحیدریه‏، نجف‏، 1380 ق‏، ص 195. گفتنی است که فرزندان حسن مثنی نیز که مادرشان فاطمه دختر امام حسین(علیه السّلام) بود، همین ویژگی را داشتند.
(3). قول اول در مسار الشیعة، مفید، محمد بن محمد، کنگره شیخ مفید، قم‏، 1413 ق، ‏چاپ اوّل‏، ص 33؛ قول دوم در کشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، على بن عیسى‏، محقق/ مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، بنى هاشمى‏، تبریز، 1381 ق‏، چاپ اول‏، ج 2، ص 136 آمده است.
(4). کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی در کشف الغمة فی معرفة الأئمة، همان، ج 1، ص 469، مسار الشیعة، همان، ص 33؛ تهذیب الأحکام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق/ مصحح: خرسان، حسن‏، دار الکتب الإسلامیة‏، تهران، 1407 ق‏، چاپ چهارم‏‏، ج 6، ص 77 این سال را یاد کرده‌ اند.
(5). اثبات الوصیة، مسعودى، انصاریان‏، على بن حسین‏، منشورات رضی، قم، بی تا، ص 173.
(6). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2 ص 320.
(7). من لا یحضره الفقیه‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین‏، قم،‏ 1413 ق‏، چاپ دوم‏، ج 2، ص 243.
(8). کشف الغمه، همان، ج 2، ص 136.
(9). تاریخ الیعقوبی، همان، ج 2، ص 320 «توفی ابو جعفر ... سنة 117 و سنّه ثمان و خمسون سنة».
(10). الکافی، همان، ج 1، ص 469؛ فرق الشیعه‏، نوبختى، حسن بن موسى ‏، محقق: آل بحر العلوم، محمد صادق، بی جا، 1355 ق، ص 75؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام‏)، قم‏، ‏1413 ق، ص 294؛ التهذیب، همان، ج 6، ص 77؛ المعرفة و التاریخ، ابو یوسف یعقوب بن سفیان البسوی، محقق: اکرم ضیاء العمری، مطبعة الارشاد، بغداد، 1398 ق، ج 3، ص 346؛ تاریخ أبی زرعة الدمشقی، أبی زرعة الدمشقی، عبد الرحمن بن عمرو بن عبد الله بن صفوان النصری،تحقیق: قوجانی، شکر الله، مجمع اللغة العربیه، دمشق، بی تا، ج 1، ص 294 - 295.
(11). تواریخ النبی و الآل، شوشتری، محمد تقی، دار الشرافه، قم، 1416 ق، ص 67.
(12). فصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم مالکى، ابن صباغ، منشورات الاعلمی‏، تهران،‏ بی تا، ص 221.
(13). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‏، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن‏، بی جا، قم، 1401 ق، ج 5 ص 263؛ اثبات الوصیة، مسعودى، انصاریان‏، على بن حسین‏، منشورات رضی، قم، بی تا، ص 142؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ج 46 ص 229 به بعد؛ الکافی، همان، ج 1 ص 305؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن‏، دار الکتب الاسلامیه‏، قم‏، 1414 ق‏‏، ص 260؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(صلّى الله علیهم)‏، صفار، محمد بن حسن‏، محقق/ مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباس على‏، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی‏، قم،‏ 1404 ق، چاپ دوم‏، ج 4 باب 48؛ الإمامة و التبصرة من الحیرة، ابن بابویه، على بن حسین‏، محقق/ مصحح: مدرسة امام مهدى(علیه السلام)‏، مدرسة إمام مهدی(عجّل الله تعالى فرجه الشریف)‏، قم،‏ 1404 ق، چاپ اول، ص 62 و 63.
(14). الکافی، همان، ج 2، ص 473؛ حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، الأصبهانی، أبو نعیم أحمد بن عبد الله، دار الکتاب العلمیه، بیروت، 1409 ق، ج 3، ص 186؛ تاریخ جرجان‏، سهمى، حمزه بن یوسف‏، عالم الکتب‏، بیروت‏، 1407 ق،‏ چاپ چهارم‏، ص 9 «القوّة للّه جمیعاً».
(15). علل الشرائع‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، مطبعة الحیدریه، نجف، 1385 ق، ج 1، ص 233.
(16). تاریخ الیعقوبی، همان، ج 2 ص 320.
(17). مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مکتبة مرتضویه، تهران، بی تا، ص 54.
(18). لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، دار صادر، بیروت، 1414 ق، چاپ سوم، ج 4، ص 74.
(19). بحار الانوار، همان، ج 46، ص 294.
(20). تاریخ الیعقوبی، همان، ج 2، ص 320؛ المنتخب من ذیل المذیل، الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر، محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار المعارف، قاهره، بی تا، ص 642؛ مختصر تاریخ دمشق، ابن منظور الانصاری، محمد بن مکرم بن على، دار الفکر، دمشق، 1988 م، ج 23، ص 78.
(21). اختصاص‏، مفید، محمد بن محمد، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، محرمى زرندى، محمود، گنکره شیخ مفید، قم‏، 1413 ق، چاپ اول‏، ص 62.
(22). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، نشر اعلمی‏، تهران،‏ بی تا، ج 1، ص 212.
(23). مختصر تاریخ دمشق، همان، ج 23، ص 78؛ سیر أعلام النبلاء، الذَهَبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، مؤسسه الرساله، بیروت، 1401 ق، ج 4، ص 404.

منبع: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، رسول جعفریان، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش.
نسخه چاپی