اختلاف در مکی یا مدنی بودن سوره های قرآن

پرسش :

کدام یک از سوره های قرآن از جهت «مکّی» یا «مدنی» بودن مورد اختلاف است؟


پاسخ :
در بیش از سى سوره از سوره های «قرآن» اختلاف نظر وجود دارد که آیا آنها مکّی هستند یا مدنی؟ که در ذیل به آنها اشاره مى‌کنیم:

1. سوره «فاتحه»: «مجاهد» این سوره را مدنی مى داند. در صورتى که در سوره «حجر»، که مکّی است آمده: «وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»(1)؛ (ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!). «سبع مثانى»، اشاره به سوره «حمد» است. «مولى امیرالمؤمنین(علیه السلام)» مى فرماید: «سوره حمد از گنجى زیر عرش در مکّه نازل شد». «حسین بن فضل»(2) مى گوید: «این اشتباه بزرگى است که مجاهد مرتکب شده؛ زیرا بر خلاف اتفاق علما سخن گفته است».(3)

2. سوره «نساء»: «نحّاس»(4) این سوره را به دلیل آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا»(5)؛ (خداوند به شما فرمان مى دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید)، مکّی مى داند؛ زیرا این آیه در مکّه، سال فتح نازل شده است. این نظر صحیح نیست؛ زیرا اولا: یک آیه نمى تواند معیار تمامى سوره باشد. ثانیا: نزولِ پس از هجرت معیار مدنی بودن است.

3. سوره «یونس»: برخى به «ابن عباس» نسبت داده‌ اند که این سوره را مدنی شمرده است؛ در صورتى که روایات متعدد از وى خلاف آن را ثابت مى کند.

4. سوره «رعد»: «محمد بن سائب کلبى» از قدما و «سید قطب» از متأخرین، آن را مکّی دانسته اند؛ زیرا محتواى سوره و شدّتِ لحنِ آن مانند سوره هاى مکّی است؛ ولى روایات ترتیب، بر مدنی بودنِ آن اتفاق دارند. به علاوه شدّتِ لحن در بسیارى از سوره هاى مدنی مانند سوره «بقره» نیز به چشم مى خورد.

5. سوره «حجّ»: «ابو محمد مکى بن ابى طالب»، این سوره را مکّی دانسته و استدلال خود را مبتنى بر آیه 52 قرار داده، که درباره «افسانه غرانیق» نازل شده است. این نظر به دو دلیل صحیح نیست؛ اولا: «افسانه غرانیق» جزء افسانه هاى ساختگى است، ثانیا: محتواى سوره با مکّی بودن سازگار نیست.

6. سوره «فرقان»: این سوره را صرفا «ضحّاک»، برخلاف روایات ترتیب و اتفاق مفسّرین مدنی دانسته است.

7. سوره «یس»: برخى این سوره را مدنی دانسته اند؛ ولى قائل آن شناخته نشده و دلیل روشنى هم در این باره ارائه نشده است.

8. سوره «ص»: بنابر قول شاذّ و شناخته نشده اى آن را مدنی شمرده اند.

9. سوره «محمّد»: گروهى برخلاف اجماع، این سوره را مکّی دانسته اند.

10. سوره «حجرات»: برخى برخلاف اجماع، این سوره را مکّی دانسته اند.

11. سوره «رحمان»: «سید قطب»، به جهت لحن و نسقِ (نظمِ) سوره و «جلال‌ الدین سیوطى» به استناد دو روایت ـ یکى از «مستدرک حاکم» و دیگرى از «مسند احمد» ـ این سوره را مکّی دانسته اند. این نظر به چند دلیل مردود است؛ اولا: لحن و نسق به تنهایى نسبت به مکّی یا مدنی بودنِ سوره کفایت نمى کند. ثانیا: روایت «حاکم» در مکّی بودنِ سوره صراحت ندارد و روایت «مسند احمد» ضعف سند دارد.(6) ثالثا: روایات ترتیب، متفقا این سوره را مدنی شمرده اند.

12. سوره «حدید»: برخى این سوره را مکّی شمرده اند؛ زیرا «عمر بن خطاب» با خواندن آن در نوشته اى که در خانه خواهرش یافت اسلام آورد.(7) این رأى نیز به دلیل اختلاف در نقل، قابل بحث است؛ زیرا برخى روایات سوره «طه» و دسته اى سوره «حاقّه» را (که بیشترِ مفسّرین آن را پذیرفته اند)(8) موجب اسلام آوردن «عُمر» ذکر کرده اند.

13. سوره «صفّ»: «ابن حزم»، این سوره را بر خلاف مشهور و روایات ترتیب، مکّی دانسته است.

14. سوره «جمعه»: بنابر قولى که خلاف اجماع مفسرین و روایات ترتیب است، این سوره مکّی دانسته شده است؛ ولى قائل آن مجهول است.

15. سوره «تغابن»: به «ابن عباس» نسبت داده شده که او، این سوره را مکّی دانسته است. البته این قول برخلاف روایات منقول از «ابن عباس» است.

16. سوره «ملک»: برخى این سوره را مدنی دانسته اند، که بر خلاف اتفاق راى علماست.

17. سوره «انسان»: «عبدالله بن زبیر» و برخى که غالبا منکر فضایل اهل بیت(علیهم السلام) هستند، این سوره را مکّی شمرده اند، تا سببِ نزول آن را در واقعه اِطعامِ اهل بیت(ع) به مسکین و یتیم و اسیر انکار کنند. «سید قطب» نیز به استناد سیاق سوره آن را مکّی دانسته است؛ ولى «حافظ حسکانى» مى گوید: «برخى از نواصب براى انکار فضیلت اهل بیت(ع) گفته اند: اتفاق مفسرین بر آن است که این سوره مکّی است. در جواب باید گفت: چگونه دعوى اتفاق مى کنند؟؛ در حالى که بیشتر علما آن را مدنی شمرده اند».(9) «علّامه طبرسى» تحقیقى لطیف درباره مدنى بودن این سوره دارد.(10)

عمده ترین دلیل، روایات سلف است که جملگى اتفاق دارند که این سوره مدنی است.

18. سوره «مطفّفین»: «یعقوبى» می گوید: «این سوره اولین سوره اى است که در مدینه نازل شد و برخى نزول آن را در بین راه مکّه و مدینه دانسته اند». ولى روایات ترتیب بالاتفاق آن را آخرین سوره مکّی شمرده است.

19. سوره «اعلى»: برخى این سوره را مدنی شمرده اند، به دلیل آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّىٰ * وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ»(11)؛ (به یقین کسى که خود را پاکیزه ساخت، رستگار شد * و [آن کس که] نام پروردگارش را یاد کرد و نماز خواند)، که درباره نماز عید نازل شده است؛ ولى اشاره به نماز در این آیه جنبه عمومى دارد و منافاتى ندارد که برخى روایات، آیه را بر نماز عید هم تطبیق داده باشند.

20. سوره «لیل»: برخى این سوره را به دلیل روایاتى که در شأن نزول سوره آمده، مدنی شمرده اند.(12)

21. سوره «قدر»: برخى این سوره را مدنی شمرده اند؛ زیرا در شأن نزولِ آن چنین آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در خواب دیدند بوزینه هایى بر بالاى منبر او رفته اند(13)؛ در حالى که پیامبر(ص) در مکّه منبر نداشت. این استدلال بسیار بى پایه است؛ زیرا لازمه دیدنِ منبر در خواب، داشتن منبر نیست.

22. سوره «بیّنه»: «مکى بن ابى طالب» این سوره را مکّی شمرده است(14)؛ در حالى که روایاتِ ترتیب بر مدنی بودنِ آن اتفاق دارند.

23. سوره «زلزال»: برخى این سوره را به جهت لهجه تند آن مکّی شمرده اند؛ ولى روایتِ ترتیب برخلاف آن است.

24. سوره «عادیات»: «قتاده» این سوره را مدنی دانسته، و مستند او روایت ضعیفى است که قابل اعتماد نیست.(15)

25. سوره «تکاثر»: «جلال الدین سیوطى» این سوره را به دلیل شأن نزول آن درباره یهود، مدنی دانسته است(16)؛ ولى نه محتواى سوره و نه روایت وارده دلالتى بر اختصاص آن به یهود ندارند.

26. سوره «ماعون»: «ضحّاک» آن را مدنی شمرده است؛ ولى روایاتِ ترتیب، برخلاف آن است.

27. سوره «کوثر»: گروهى مى گویند: این سوره در مدینه در حال خواب بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است. این مطلب صحیح نیست؛ زیرا هیچ آیه و سوره اى در خواب بر پیامبر(ص) نازل نشده است؛ مگر آنکه آیه یا سوره از پیش نازل شده اى را در خواب براى ایشان بازگو کرده باشند.

28. سوره «توحید»: «سیوطى» مدنی بودنِ این سوره را ترجیح می دهد(17)؛ ولى روایتِ استنادىِ وى، ثابت نیست.

29 و 30. «معوّذتان»: «یعقوبى» این دو سوره را از آخرین سوره هاى مدنی شمرده است(18)؛ ولى روایاتِ معارضِ بسیارى، خلاف آن را ثابت مى کند.(19)

پی‌نوشت‌ها:
(1). قرآن کریم، سوره حجر، آیه 87.
(2). علّامه مفسر در زمان خود پیشواى همگان به شمار می رفت. در نیشابور در خانه اى که در سال 217 ابن طاهر براى او خریدارى کرده بود، فقه و قرآن تدریس می نمود و مرجع فتواى مردم بود. در سال 282 در سن 104 سالگى وفات یافت و قبر او مزار گردید.
(3). الإتقان فی علوم القرآن،‏ سیوطى، ‏جلال الدین، دار الکتاب العربى‏، بیروت‏، 1421 هـ ق/ 2001 م، چاپ دوم، ج 1، ص 62.
(4). ابوعمیر عیسى بن محمد نحّاس(متوفاى 256) از بزرگان علما و محدثین به‌ شمار مى‌ رفت.
(5). قرآن کریم، سوره نساء، آیه 58.
(6). الاتقان، همان، ج 1، ص 65.
(7). الاتقان، همان، ص 66؛ البیان فی علوم القرآن‏، ادیب العلاف‏، مکتبة الفارابى‏، دمشق‏، 1422 هـ ق / 2001 م، چاپ اوّل‏، ج ‏1، ص 117.
(8). ر. ک: السیرة النبویة، ابن هشام حمیرى معافرى، دار المعرفة، بیروت‏، بی تا، ج 1، ص 470؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ابن الأثیر الجزرى، عز الدین أبو الحسن على بن محمد، دار الفکر، بیروت، 1409 هـ ق / 1989 م، ج 3، ص 644؛ الإصابة فى تمییز الصحابة، العسقلانى، احمد بن على بن حجر، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود، على محمد معوض، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415 هـ ق / 1995 م، چاپ اول، ج 4، ص 486.
(9). شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حسکانى، عبید الله بن احمد، تحقیق: محمودى، محمد باقر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1411 هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 409.
(10). مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 هـ ش، چاپ سوم، ج 10، ص 612.
(11). قرآن کریم، سوره اعلى، آیات 14 و 15.
(12). ر. ک: الدرّ المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطى، جلال الدین، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى، قم، 1404 هـ ق، ج 6، ص 357؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، همان، ج 10، ص 757.
(13). ر. ک: المستدرک على الصحیحین، أبو عبدالله حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 هـ ق/ 1990م، چاپ اول، ج 3، ص 186.
(14). الکشف عن وجوه القراءات السبع، القینسیی، ابی محمد مکی ابی طالب، محقق: محی الدین رمضان، موسسة الرسالة، بیروت، 1404 هـ ق، چاپ سوم، ج 2، ص 385.
(15). ر. ک: الدرّ المنثور، همان، ج 6، ص 383؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، همان، ج 10، ص 801؛ جامع البیان فى تفسیر القرآن، طبرى، ابو جعفر محمد بن جریر، دار المعرفه، بیروت، 1412 هـ ق، چاپ اول، ج 30، ص 177.
(16). الاتقان، همان، ج 1، ص 70.
(17). مجمع البیان فى تفسیر القرآن، همان، ج 10، ص 854.
(18). لباب النقول فی أسباب النزول، عبد الرحمن بن أبی بکر بن محمد السیوطی، دار إحیاء العلوم، بیروت، بی تا، ص 238؛ الاتقان، همان، ج 1، ص 57.
(19). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2، ص 43.

منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 هـ ش، ص 80 الی 83.
نسخه چاپی