معنای واژه طیبات در قرآن کریم

پرسش :

واژه «طیبات» در قرآن در چه مواردی استعمال شده است؟


پاسخ :
واژه طیّب و طیّبات بارها در قرآن مجید به کار رفته، که پس از بررسى این آیات دریافتیم، این واژه ها در شش مضمون به کار رفته است که عبارتند از:
 
1. انسان هاى پاکدامن:
این واژه در آیه 26 سوره نور، به عنوان وصف انسان پاک و پاکیزه و پاکدامن، اعم از زن و مرد استعمال شده است. توجّه فرمایید: «الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»؛ (زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز از آنِ زنان ناپاک؛ و زنان پاک از آنِ مردان پاکند، و مردان پاک از آنِ زنان پاک! اینان از آنچه که [ناپاکان] به آنان نسبت مى دهند مبرّا هستند؛ و براى آنان آمرزش [الهى] و روزى پرارزشى است).

در این آیه شریفه «طیّبات» وصف زنان پاک و پاکیزه و پاکدامن، و «طیّبون» وصف مردان پاک و پاکیزه و پاکدامن است. نکته اى که از این آیه شریفه استفاده مى شود این است که وقتى جوانى به خواستگارى دخترى مى رود فقط به فکر پول و مقام پدرش و زیبایى و جمال دختر نباشد. چرا که اگر زیبایى و جمال با عفّت و پاکدامنى و تقوا همراه نباشد بلاى زندگى مى شود و سر از جاهایى در مى آورد که زندگى انسان را تیره و تار مى کند؛ امّا اگر همراه با عفّت و پاکدامنى باشد هم پول و ثروت خوب است و هم جمال و زیبایى.

2. سخنان خوب و پاکیزه:
در آیه شریفه 24 سوره حج در توصیف «سخن» از واژه طیّب استفاده شده است. توجّه کنید: «وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ»؛ (و به سوى سخنان پاکیزه هدایت مى شوند، و به راهِ خداوند شایسته ستایش، راهنمایى مى گردند).

یکى از امورى که مایه نشاط و سرور بهشتیان است سخنان پاک و پاکیزه است. از این رو گفتگوی اهل بهشت، سخنان روح پرور و دلنشین و شادى آفرین است. این مطلب اختصاص به بهشتیان و روز قیامت ندارد؛ بلکه افراد با ایمان در دنیا نیز به سراغ سخنان پاک و پاکیزه مى روند.

در روایات اسلامى «صراط الحمید» به «ولایت» تفسیر شده است.(1) خداوند افراد با ایمان را به سمت ولایت على(علیه السلام) هدایت مى کند، و سخنان پاکیزه على و اولادش(علیهم السلام) هدایتگر آنهاست.

سخنان مولا على(علیه السلام) در نهج البلاغه، و فرمایشات امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه سجّادیه، و روایات فراوانى که از دیگر ائمّه(علیهم السلام) در کتابهاى حدیثى آمده، مخصوصاً روایات امام صادق و امام باقر(علیهما السلام)، نمونه هاى عالى «طیّبات مِنَ القول» و سخنان پاکیزه است.
 
3. زمینهاى پاکیزه:
طیّبات در بعضى از آیات قرآن به عنوان توصیف زمین هاى شیرین قابل کشت، و خبائث وصف زمینهاى شوره زار ذکر شده است. به آیه 58 سوره اعراف توجّه کنید: «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْم یَشْکُرُونَ»؛ (سرزمین پاکیزه [و مستعد]، گیاهش به فرمان پروردگار مى روید، امّا سرزمین هاى ناپاک [و شوره زار]، جز گیاه اندک و بى ارزش، از آن نمى روید؛ این گونه آیات [خود] را براى گروهى که شکرگزارند، شرح مى دهیم).

آری در همه جا قابلیّتِ قابل هم شرط است؛ به تعبیر شاعر:
باران که در لطافت طبعش کلام نیست *** در باغ لاله روید و در شوره زار خس

بارانى که بر زمین شیرین و شوره زار مى روید یکى است، امّا یکى قابلیّت رویش گیاهان و میوه هاى خوب و قابل استفاده را دارد، و دیگرى این قابلیّت را ندارد.

ابوجهل ها و ابولهب ها مکرّر از دو لب مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله) آیات قرآن و احادیث و موعظه ها و پند و اندرزهاى زیادى شنیدند، امّا هیچ تأثیرى بر آنها نداشت! در لطافت طبع کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) شک و شبهه اى نیست؛ بلکه اشکال از عدم قابلیّت ابوجهل ها و ابولهب هاست.

در مقابل کسانى هستند که با گذشت هزار سال از آمدن اسلام، در پى شنیدن یک حدیث از قول پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هدایت شده، و تسلیم مى گردند؛ چرا که قابلیّت دارند. بنابراین فیض خداوند و عنایات امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشریف) محدودیّتى ندارد، امّا تنها دلهاى قابل و روح هاى آماده مشمول آن فیوضات و عنایات مى گردد.
 
4. خاکهاى پاکیزه:
طیّبات به عنوان توصیف خاکهاى پاکیزه نیز آمده است. هنگامى که وضو یا غسل بر انسان واجب مى شود، و به هر علّتى قادر بر غسل و وضو نمى باشد، باید تیمّم کند؛ تیمّم بدل از غسل یا وضو، ولى بر چه چیزى مى تواند تیمّم نماید؟ قرآن مجید مى فرماید: «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً»(2)؛ (و آب [براى غسل یا وضو] نیافتید، بر زمین پاکى تیمّم کنید).

بعضى ها به هنگام تیمّم برخلاف توصیه آیه شریفه، گرد و خاک فرش زیر پایشان را تکان مى دهند و با آن تیمّم مى کنند! این خلاف بهداشت است. انسان مى تواند یک قطعه سنگ (مثلاً) 30×30 تهیّه نموده، و به هنگام نیاز بر آن تیمّم کند. در زمان گذشته هنگامى که دختر را به خانه بخت مى فرستادند در میان جهیزیّه او ظرفى حاوى خاک پاکیزه جهت تیمّم بود، تا اگر مثلاً شب زفاف نتواند غسل کند، تیمّم نماید و نمازش قضا نشود.
 
5. زندگانى پاکیزه:
در آیه 97 سوره نحل، زندگانى با واژه پاکیزه توصیف شده است. توجّه کنید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّنْ ذَکَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»؛ (هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، به طور مسلّم او را حیات پاکیزه اى مى بخشیم؛ و پاداش آنها را به مطابق بهترین اعمالى که انجام مى دادند، خواهیم داد).

زندگانى انسان مى تواند زندگانى پاک و پاکیزه اى باشد، همان گونه که مى تواند زندگى خیبث و ناپاک و آلوده اى باشد. زندگى پاکیزه زندگى آمیخته با امنیّت، آرامش، سلامت و محبّت است و زندگى خبیث و ناپاک همراه با درگیرى، تشویش، ترس از یکدیگر، فقدان امنیّت، و فریب دادن همدیگر است. آیه شریفه مورد بحث راه رسیدن به زندگى پاکیزه را عمل صالح همراه با ایمان و اعتقاد راسخ درونى بیان کرده است. و عمل صالح گسترده بسیار وسیعى دارد؛ به گونه اى که از ایمان به خدا و ذکر لا اله الاّ اللّه شروع شده، و شامل برداشتن قطعه سنگى از محلّ عبور و مرور مردم نیز مى شود.(3)

و در این بین جهاد فى سبیل اللّه، تهذیب نفس، مسجد ساختن، مدرسه سازى کمک به ایتام و نیازمندان، شرکت در راهپیمایى ها و انتخاب مهم و سرنوشت ساز، تهیّه جهیزیه دختران دم بخت بى بضاعت، کمک به آزادى زندانیان بى گناه، و هزار کار نیک و پسندیده را شامل مى شود. باید از خداوند توفیق درک و انجام این اعمال صالح را داشته باشیم.
 
6. غذاهاى پاکیزه:
طیّبات صفت غذاهاى پاکیزه نیز قرار گرفته است؛ همان گونه که در آیه 57 سوره بقره شاهد آن هستیم. توجّه فرمایید: «وَ ظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَکِنْ کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»؛ (و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «منّ» و «سلوى» را براى شما فرستادیم؛ [و گفتیم]: از نعمتهاى پاکیزه اى که به شما روزى داده ایم بخورید؛ و [آنها کفران کردند، ولى با این کار] آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مى نمودند).

آرى بنى اسرائیل بر اثر نافرمانى خدا در بیابانى (ظاهراً بیابان سینا که بین کشور مصر و سرزمین فلسطین است) گرفتار شدند. 40 سال به فرمان خدا و به جرم معاصى که مرتکب شده بودند در بیابان، حیران و سرگردان ماندند. نه سایبانى، نه لطف و رحمت الهى، از هیچ چیز خبرى نبود، تا این که حضرت موسى(علیه السلام) براى آنها دعا کرد، و به برکت دعاى او ابرها در روزها بر سرشان سایه مى افکند و خداوند غذاهاى مخصوص بهشتى برایشان مى فرستاد، و به آنها سفارش شد که از غذاهاى پاکیزه اى که خداوند فرستاده بود خورده، و شکر خداى را بجا آورده، و کفران نعمت نکنند. امّا آنها باز هم راه خطا و معصیّت را در پیش گرفته، و با این کار بر خویشتن ظلم کردند.

پی‌نوشت‌ها:
(1). البرهان فى تفسیر القرآن، بحرانى، سید هاشم، تحقیق: موسسة بعثت، بنیاد بعثت، تهران، 1416 قمری، چاپ اول، ج ‏3، ص 866.
(2). سوره مائده، آیه 6.
(3). مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسى، على بن حسن‏، المکتبة الحیدریة، نجف، ‏1385 قمری/ 1965 میلادی/ 1344 شمسی‏، چاپ دوم، ص 40، الفصل العاشر (فی الإیمان و الإسلام)؛ صحیح مسلم، أبو الحسین قشیری نیسابوری، مسلم بن الحجاج، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 1، ص 63؛ مسند أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، محقق: نوری، أبو المعاطی، عالم الکتب، بیروت، 1419 قمری/ 1998 میلادی، چاپ اول، ج 2، ص 379.

منبع: از تو سوال مى کنند، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ‏ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام‏)، قم‏، 1387 شمسی،‏ چاپ دوم‏، ص 137.
نسخه چاپی