پرسش :
جهانگیرخان قشقایی چگونه به هدایت مردم اهتمام داشته است؟
پاسخ :
مرحوم حکيم مدرس اصفهاني به نقل از استادش شيخ محمود مفيد «ره» نقل ميفرمود که : جهانگير خان با چند نفر از شاگردانش وارد بازار قيصريه شدند. در آنجا در يکي از حجرات سر و صداي ساز و آواز به گوششان خورد . يکي از شاگردان ايشان گفت: حضرت آقا ببينيد!!؟ اجازه بدهيد من الان ميروم واينها را به هم ميزنم. خان فرمود: قدري تأمل کنيد:
اين طريق امر به معروف و نهي از منکر نيست. شما الان اگر برويد و اين کار را بکنيد اينها اتباع ظل السلطانند و بالاخره فردا مؤاخذه ميکنند. و اسباب توهين به اهل علم ميشوند و ممکن است شما را تحت فشار و ناراحتي قرار بدهند. حالا بيائيد همراه من که طريقه امر به معروف و نهي از منکر را نشانتان بدهم. آنگاه خان با شاگردانش به داخل آن حجره رفته و پرده را عقب زده و فرمود: آقايان سلامٌ عليکم! ميهمان ميخواهيد؟ چند نفر از افراد داخل حجره دست پاچه شدند و رنگ از رخسارشان پريد و نگران شدند. خان فرمود: نه من نيامدهام مزاحم شما بشوم... حالا طلبهها و شاگردان خان هم همين طور مات و مبهوت ايستادهاند و تماشا ميکنند. جهانگير خان به افراد مذکور گفت: خوب آقايان داشتند فلان دستگاه موسيقي را ميزدند، بزنيد ببينم! آنها هم شروع کردند به نواختن. جهانگير خان شروع کرد به ايراد گرفتن و اينکه شما اين دستگاه را داريد اشتباه ميزنيد. رو به آن ديگري کرد و فرمود شما بزن ببينم و همين طور يک يک همه افراد داخل حجره آن دستگاه را زدند و خان هم يک يک ايرادشان را گفت. اهل حجره و آقايان طلاب همه مات و مبهوت گشتند و از مهارت و استادي خان در موسيقي شگفت زده شدند. آنگاه جناب خان رو به همه آنها کرد و فرمود: آقايان من هم مثل شما يک وقتي با اين آلات سروکار داشتم و چنگي مينواختم و نسبت به همه انواع دستگاههاي موسيقي مسلط بودم. اما در نهايت به اين نتيجه رسيدم که عمر خود را تلف کردهام. آيا حيف اين عمر نيست که آدم، خود را صرف اين هرزهگيها و امور لغو و بيهوده نمايد و شروع کرد به خواندن آيه و حديث و آنقدر گفت و گفت تا اين که مجلس طرب و ساز و آواز، مبدل به مجلس توبه شد و همه سخت گريستند. آنگاه افراد داخل حجره، شيشههاي شراب را شکستند و اساس ضرب و ساز و آواز را نيز درهم ريختند و مجلس، يک مجلس روحاني گشت. آنگاه جهانگيرخان در حقشان دعا کرد و فرمود: خداي شما را به توبهاي که کرديد، بخشيد و خدا ان شاء الله شما را موفق و مؤيد گرداند. همانگونه که من هم از گذشتة خود توبه کردم و به حمد الله مؤفق گشتم.
منبع: کرباسي زاده، نگاهي به احوال و آراء حکيم مدرس اصفهاني ، صص 114تا ص115.
مرحوم حکيم مدرس اصفهاني به نقل از استادش شيخ محمود مفيد «ره» نقل ميفرمود که : جهانگير خان با چند نفر از شاگردانش وارد بازار قيصريه شدند. در آنجا در يکي از حجرات سر و صداي ساز و آواز به گوششان خورد . يکي از شاگردان ايشان گفت: حضرت آقا ببينيد!!؟ اجازه بدهيد من الان ميروم واينها را به هم ميزنم. خان فرمود: قدري تأمل کنيد:
اين طريق امر به معروف و نهي از منکر نيست. شما الان اگر برويد و اين کار را بکنيد اينها اتباع ظل السلطانند و بالاخره فردا مؤاخذه ميکنند. و اسباب توهين به اهل علم ميشوند و ممکن است شما را تحت فشار و ناراحتي قرار بدهند. حالا بيائيد همراه من که طريقه امر به معروف و نهي از منکر را نشانتان بدهم. آنگاه خان با شاگردانش به داخل آن حجره رفته و پرده را عقب زده و فرمود: آقايان سلامٌ عليکم! ميهمان ميخواهيد؟ چند نفر از افراد داخل حجره دست پاچه شدند و رنگ از رخسارشان پريد و نگران شدند. خان فرمود: نه من نيامدهام مزاحم شما بشوم... حالا طلبهها و شاگردان خان هم همين طور مات و مبهوت ايستادهاند و تماشا ميکنند. جهانگير خان به افراد مذکور گفت: خوب آقايان داشتند فلان دستگاه موسيقي را ميزدند، بزنيد ببينم! آنها هم شروع کردند به نواختن. جهانگير خان شروع کرد به ايراد گرفتن و اينکه شما اين دستگاه را داريد اشتباه ميزنيد. رو به آن ديگري کرد و فرمود شما بزن ببينم و همين طور يک يک همه افراد داخل حجره آن دستگاه را زدند و خان هم يک يک ايرادشان را گفت. اهل حجره و آقايان طلاب همه مات و مبهوت گشتند و از مهارت و استادي خان در موسيقي شگفت زده شدند. آنگاه جناب خان رو به همه آنها کرد و فرمود: آقايان من هم مثل شما يک وقتي با اين آلات سروکار داشتم و چنگي مينواختم و نسبت به همه انواع دستگاههاي موسيقي مسلط بودم. اما در نهايت به اين نتيجه رسيدم که عمر خود را تلف کردهام. آيا حيف اين عمر نيست که آدم، خود را صرف اين هرزهگيها و امور لغو و بيهوده نمايد و شروع کرد به خواندن آيه و حديث و آنقدر گفت و گفت تا اين که مجلس طرب و ساز و آواز، مبدل به مجلس توبه شد و همه سخت گريستند. آنگاه افراد داخل حجره، شيشههاي شراب را شکستند و اساس ضرب و ساز و آواز را نيز درهم ريختند و مجلس، يک مجلس روحاني گشت. آنگاه جهانگيرخان در حقشان دعا کرد و فرمود: خداي شما را به توبهاي که کرديد، بخشيد و خدا ان شاء الله شما را موفق و مؤيد گرداند. همانگونه که من هم از گذشتة خود توبه کردم و به حمد الله مؤفق گشتم.
منبع: کرباسي زاده، نگاهي به احوال و آراء حکيم مدرس اصفهاني ، صص 114تا ص115.