پرسش :

منظور از آفرينش آسمان‏ها و زمين در شش روز چيست؟


پاسخ :
چنان كه علامه طباطبايى )ره( به خوبى توضيح داده، درباره‏ى تعبير يوم كه در آيات متعددى آمده )مثلا: هو الذى خلق السموات و الأرض فى ستة أيام (هود 7/11:) او كسى است كه آسمان‏ها و زمين را در شش هنگام آفريد. ؛ يا قل أانكم لتكفرون بالذى خلق الأرض فى يومين...( (فصلت 9/41:) بگو: آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مى‏ورزيد. ، بايد توجه داشت كه: يوم به معناى »مقطع و برهه‏اى از زمان« است و نه به معنى روز متداول؛ زيرا يك روز در حساب ما، بر اساس يك دور گردش زمين به دور خود به دست مى‏آيد و وقتى هنوز زمينى آفريده نشده است، روز به اين معنا اصلا وجود ندارد؛ و خلاصه‏ى بحث ايشان آن است كه تعبير شش روز، نشان مى‏دهد كه خلقت زمين و آسمان‏ها به صورت تدريجى و در شش مرحله انجام شده است (ترجمه‏ى تفسير الميزان، ج 17، صص 549 - 566))
اما اين كه مقصود از اين شش مرحله چه بوده است، علامه طباطبايى )ره( توضيح بيش‏ترى نمى‏دهند؛ اما امام خمينى )ره( برخى از اقوالى را كه در اين زمينه مطرح شده است، ذكر مى‏كنند. از باب نمونه، يك تفسير عرفانى و يك تفسير ظاهرى كه امام خمينى )ره( هر دو را مناسب دانسته‏اند، نقل مى‏كنيم:
»بعضى از اهل معرفت، ايام سته را عبارت از مراتب سير نور شمس وجود در مرائى نزول و صعود دانسته‏اند و [بايد گفت كه) به حسب مسلك عرفانى، مراتب نزول وجود تا اخيره‏ى نزول مرتبه‏ى احتجاب شمس وجود است در حجب تعينات؛ و آن حقيقت »ليلة القدر« است. و ابتداى يوم قيامت از اولين مرتبه‏ى رجوع ملك به ملكوت و خرق حجب تعينات تا اخيره‏ى مراتب ظهور و رجوع [است)، كه ظهور تام قيامت كبرى است. اين شش يوم كه خلق سماوات و ارض در آن تمام شده و منتهى به عرش الله و عرش الرحمن - كه غاية الغايات استوا و استيلا و قهاريت حق است - مى‏شود، در عالم كبير، مراتب شش گانه‏ى صعودى است؛ و عرش استواى حق، كه ظهور به قهاريت تامه و مالكيت است،مرتبه‏ى مشيت و فيض مقدس رحمانى است كه ظهور تام او پس از رفع تعينات و فراغ از خلق سماوات و ارضين است؛ و تا وجود سماوات و ارض محقق است، خلق آن‏ها پيش اهل معرفت تمام نشده به مقتضاى كل يوم هو فى شأن (الرحمن 29/55:) هر زمان، او در كارى است. ، و به مقتضاى عدم تكرار در تجلى؛ و در انسان كبير و عالم اكبر، مراتب سته و لطيفه‏ى سبعه‏ى آن، عرش الرحمن است كه مرتبه‏ى قلب حقيقى است. و اگر مخافت تطويل نبود، بيان انسبيت اين وجه را از ساير وجوه به وجه مستفيض بيان مى‏كردم؛ گر چه علم كتاب الهى پيش حق تعالى و مخصوصين به خطاب است، ولى ما به حسب احتمال و مناسبات سخن مى‏گوييم، بعد از تعذر حمل بر ظاهر آن.
در اين مقام، احتمال ديگرى است كه مضادت با اين بيان عرفانى ندارد؛ و آن به حسب هيئت عصر حاضر است كه ابطال هيئت بطلميوسى را كرده است. و آن اين است كه غير از اين منظومه‏ى شمسى كه ما داريم، منظومات شمسيه‏ى كثيره‏ى ديگرى است كه عدد آن‏ها را كسى نتواند احصا كند؛ چنان چه تفصيل آن در كتب هيئت جديده است: مراد از سماوات و أرض همين منظومه‏ى شمسى و مدارات كواكب و خود آن‏ها باشد؛ و تحديد آن‏ها به شش روز حسب منظومه‏ى شمسى ديگرى باشد. و اين احتمال از تمام احتمالات اقرب به ظاهر است؛ ولى مصادم با احتمالات عرفانيه نيست؛ زيرا آن به حسب بطنى از بطون قرآن است.« ( شرح چهل حديث، ص 658 - 659)
نسخه چاپی