پرسش :

چرا امام حسن با معاويه صلح كرد و به حكومت او رضايت داد، در حالى كه اميرالمؤمنين فرموده بود: من حاضر نيستم حتى يك روز حكومت معاويه را تحمل كنم؟


پاسخ :
استاد مطهرى در اين زمينه مى‏فرمايد: »در اين جا دو مطلب هست) يك مطلب اين است كه اگر حضرت امير )ع( در جاى امام حسن )ع( بود، صلح مى‏كرد يا خير؟ و دوم مسأله پذيرفتن حكومت معاويه از جانب ايشان است) ما معتقديم كه اگر امام على )ع( نيز جاى امام حسن )ع( بود، با همان شرايط سياسى و اجتماعى صلح مى‏كرد) اما علت اين كه صلح نكرد اين بود كه شرايط اين دو امام بسيار با هم متفاوت بود؛ چنان كه در همان جنگ صفين، اگر خوارج از داخل انشعاب نمى‏كردند، مسلما اميرالمؤمنين )ع( پيروز مى‏شد؛ در حالى كه در جنگ بين امام حسن )ع( و معاويه، اصلا چنين انتظارى نمى‏رفت) اما مسأله‏ى مهم‏تر، مسأله‏ى پذيرش حكومت معاويه است) نحوه‏ى پذيرفتن در دو مورد امام حسن )ع( و امام على )ع( بسيار متفاوت است) حضرت امير )ع( حاضر نيست يك روز، معاويه به عنوان نايب و منسوب از طرف او حكومت كند؛ ولى امام حسن )ع( كه نمى‏خواهد معاويه را نايب خود سازد؛ بلكه مى‏خواهد خودش كنار رود) صلح امام حسن )ع( كنار رفتن است و نه متعهد بودن) در متن قرارداد صلح، هيچ اسمى از خلافت و جانشينى پيامبر )ص( توسط معاويه و اميرالمؤمنين بودن او نيست؛ بلكه فقط اين است كه امام حسن )ع( مى‏فرمايد: ما كنار مى‏رويم و كار اداره‏ى جامعه را بر عهده‏ى او مى‏گذاريم؛ اما به شرط آن كه درست انجام دهد) يعنى در قرارداد اين مطلب به خوبى استشمام مى‏شود كه معاويه شخصا صلاحيت اين كار را ندارد؛ اما تعهد مى‏كند كه كار را درست انجام دهد) به هيچ وجه از آن استنباط نمى‏شود كه امام حسن )ع(، معاويه را به عنوان منسوب از طرف خود به حكومت نصب كرده باشد و حكومت وى را مصداق خلافت پيامبر )ص( بداند)« ( »مرتضى مطهرى«، سيرى در سيره‏ى ائمه اطهار، ص 102 - 103؛ با اندكى اصلاح در عبارات)
نسخه چاپی