پرسش :

آيا در عالم برزخ، تکاملي براي انسان ممکن است؟


پاسخ :
پيش از پرداختن به جواب، نکته‏ي مهمي را بايد يادآور شويم و آن اين که به تعبير علامه طباطبايي »ره«: »روح آن هنگام که بدن را ترک گفت، اختيار و توانايي خويش را از دست مي‏دهد و لذا موضوع تکليف مرتفع مي‏شود. خداي سبحان مي‏فرمايد: »يوم يأتي بعض آيات ربک لا ينفع نفسا ايمانها لم آمنت من قبل أو کسبت في ايمانها خيرا.« (انعام 158/6: روزي که پاره‏اي از نشانه‏هاي پروردگارت بيايد، کسي که قبلا ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود کسب نکرده است، ايمان آوردنش سودي نمي‏بخشد) در چنين وضعيتي، انسان در يکي از دو راه سعادت و شقاوت قرار مي‏گيرد؛ يعني يکي از اين دو واقعيت براي او تعيين مي‏شود: بشارت سعادت و يا وعيد شقاوت را دريافت مي‏کند. خداوند سبحان مي‏فرمايد: »و لو تري إذ الظلمون في غمرات الموت و الملائکه باسطوا أيديهم أخرجوا إنفسکم اليوم تجزون‏ عذاب الهون« (انعام 93/6: و کاش ستمگران را در گرداب‏هاي مرگ مي‏ديدي که فرشتگان [به سوي آنان] دست‏هايشان را گشوده‏اند [و نهيب مي‏زنند:] جان‏هايتان را بيرون دهيد که امروز به عذاب خوار کننده کيفر مي‏شويد) و »ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التي کنتم توعدون«. (فصلت 30/41: در حقيقت، کساني که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ايستادگي کردند، فرشتگان بر آن فرود مي‏آيند [و مي‏گويند:] هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، بشارتتان باد، به بهشتي که وعده يافته بوديد) عبارت »کنتم توعدون« [به شما وعده داده مي‏شد] مشعر به اين است که بشارت، بعد از دنيا [يعني در برزخ يا در قيامت] محقق مي‏شود و روشن است که بشارت دادن به امري، هميشه قبل از فرا رسيدن آن صورت مي‏گيرد. بنابراين بشارت به بهشت بايد قبل از ورود به آن باشد [يعني در برزخ]. از طرف ديگر، تنها به امر قطعي الوقوع مي‏توان بشارت داد و چون تا زمان موت، اختيار انسان باقي است و امکان انتقال انسان از يکي از دو راه سعادت و شقاوت به ديگري هنوز وجود دارد، لذا بشارت بهشت هيچ گاه در دنيا محقق نمي‏شود، جز در مورد کساني که صريحا تحت ولايت خداوند رفته‏اند و خداوند، خود، تدبير آن‏ها را بر عهده گرفته است، يعني اولياء الله به معناي دقيق کلمه. (انسان از آغاز تا انجام، ص 70. علامه در اين جا درباره‏ي »کساني که تحت ولايت خدا قرار گرفته‏اند« توضيح کاملي مي‏دهد که به علت خروج از بحث ما، در اين جا نياورديم. ر.ک: ص 71 - 73)
البته کساني که در دنيا راه حق را تشخيص داده و همت به پيمودن صراط مستقيم داشته، ولي هنوز به مقام کمال نرسيده‏اند، در برزخ مي‏توانند به سير خود - هر چند بسيار سخت‏تر و کندتر - ادامه دهند.
آيت‏الله حسيني تهراني در اين زمينه مي‏فرمايد: »مي‏گويند چون عالم برزخ، تتمه‏ي عالم دنيا محسوب مي‏شود و لذا از صورت و کم و کيف برخوردار است، مؤمناني که از خانه‏ي نفس خودبيرون آمده، خروج از بيت را تحصيل کرده (اشاره‏اي است به آيه‏ي 100 از سوره‏ي نساء: »و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدرکه الموت فقد وقع أجره علي الله.«) و به هجرت پاي نهاده‏اند، ولي هنوز به مقام کمال خود که وصول به حقيقت ولايت و فاني شدن در اسما و صفات الهي و بالاخره فناي مطلق در ذات مقدس اوست نرسيده‏اند، در عالم برزخ کامل و در هنگام قيامت با کمال واقعي خود مشحور مي‏شوند. اين معني طبق کليات وارده از حکمت الهيه‏ي قرآنيه و سنت نبوي، قابل قبول است، چون کسي که عازم بر هجرت باشد و بر اساس اين نيت که رسول الله )ص( فرمود: »من کانت هجرته الي الله و رسوله فهجرته الي الله و رسوله«، با رسول خدا )ص( معيت کند، در خطيره‏ي قدس الهي به تماشاي جمال حضرت ازلي، ابدي و سرمدي مشغول خواهد شد و از مقام ولايت مطلقه و عبوديت صرفه، بهره‏ي کافي خواهد برد. بر اين اساس افرادي که نفوس آن‏ها به مقام فعليت خود نرسيده و ناقص از دنيا رفته‏اند، بايد در برزخ تکميل شوند و پس از آن به قيامت انفسيه حضور يابند.« (معادشناسي، ج 3، ص 112 - 113)
دليل بالا در باب امکان تکامل در برزخ، بر اساس آيه‏ي »و من يخرج من بيته مهاجرا إلي الله و رسوله ثم يدرکه الموت فقد وقع أجره علي الله و کان الله غفورا رحيما« گفته شد و آيت‏الله حسيني تهراني، در ادامه‏ي بحث بالا رواياتي را در تأييد اين مطلب که نفوس ناقصه در برزخ تکامل مي‏يابند، مي‏آورند: »اولاد مؤمنان که در کودکي از دنيا رفته‏اند، در عالم برزخ به وسيله‏ي حضرت ابراهيم )ع( يا حضرت زهرا )س( تربيت خواهند شد.«
دليل ديگري که بر تکامل در عالم برزخ دلالت دارد، رواياتي است که نشان مي‏دهد آثار باقيات صالحات انسان و نيز خيراتي که زندگان براي اومي‏فرستند، دريافت مي‏کند. مثلا، از رسول اکرم )ص( روايت شده است: »حضرت عيسي )ع( از کنار قبري عبور کرد و ديد صاحب آن قبر را عذاب مي‏کنند. يک سال بعد عبور کرد و ديد عذاب از او برداشته شده است. علت را جويا شد. به او وحي شد که: اي روح الله! از اين مرد، فرزندي به بلوغ رسيده که صالح و نيکوکار است؛ راهي را براي مردم استوار و هموار کرد و يتيمي را مسکن و مأوي داد. پس من به برکت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم«. (امالي، شيخ صدوق، ص 306؛ به نقل از معادشناسي، ج 3، ص 225)
و نيز در حديثي که شيعه و سني از پيامبر )ص( روايت کرده‏اند، آمده است: »من سن سنة حسنة فله أجر من عمل بها، و من سن سنة سيئة فله وزر من عمل بها.« (کسي که سنت نيکويي را رايج کند، ثواب هر کس که به آن عمل کند به او مي‏رسد و همين طور در سنت ناروا)
نسخه چاپی