پرسش :

آيا خواندن رمان‏هاى عشقى اشكال دارد؟


پاسخ :
باز هم در اين جا بايد بين دو معناى عشق تفكيك قائل شويم: يكى عشق واقعى، كه در پاسخ سؤال 2 - 1 از همين فصل توضيح داديم و اين نوع عشق، موجب خروج انسان از خودخواهى مى‏شود، و ديگرى معناى عوامانه و منحرف شده‏ى عشق كه همان طغيان شهوت است. همان نظرى كه قبلا درباره‏ى لزوم ميدان دادن به اولى و پرهيز از دومى مطرح كرديم در اين جا نيز مطرح است. همه‏ىاشكالاتى كه درباره‏ى نگاه كردن به فيلم‏هاى سكسى )در سؤال 3 - 3( گفتيم، مبنى بر اين كه تخيل انسان را در وادى نامطلوبى مى‏اندازد و اين تخيل گاه از مشاهده مضرتر است، در اين جا هم صدق مى‏كنند. اما اگر كسى مقصودش اين باشد كه داستان عشق‏هاى واقعى و حقيقى را كه در ادبيات غنى فارسى فراوان يافت مى‏شوند )نظير داستان ليلى و مجنون يا خسرو و شيرين( بخواند، قطعا اشكال فوق متوجه او نيست.
واقعا آيا حيف نيست، كسى كه كالاى اصلى و واقعى را دارد، به كالاى تقلبى دل‏خوش كند؟ اين حكايت‏ها، يعنى حكايت‏هاى عشق واقعى را رها كردن و به جاى آن‏ها رمان‏هاى مبتذل شهوانى را به نام عشق خواندن، و جام جم خويش را دور انداختن و كالاى تقلبى گمشدگان لب دريا را خريدن، واقعا چه توجيهى مى‏تواند داشته باشد، جز مرعوبيت و از خود باختگى در برابر فرهنگ ديگران؟
سال‏ها دل طلب جام جم از ما مى‏كرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مى‏كرد
گوهرى كز صدف كون و مكان خارج بود
طلب از گم‏شدگان لب دريا مى‏كرد
نسخه چاپی