پرسش :
چرا در روایات نقل شده در کتب شیعی احادیث متضاد و متناقض و همچنین خلاف عقل و شرع دیده می شود؟
پاسخ :
کتب روایی تشیع نه تنها نام صحاح بر آنها گذاشته نشده است بلکه واقعاً هیچ کدام به این عنوان و معنا هم تلقی نشدهاند یعنی هیچ کتاب حدیثی ما نداریم که به طور جامع صحیح قلمداد شود و همه احادیث آن پذیرفته شوند نه کافی و نه دیگر کتب شیعه چنین موقعیتی ندارند بلکه مجموعهای از روایات صحیح و نادرست و ضعیف و مبهم هستند که البته بعضی از این کتب غالب احادیث آن درست و بعضی غالب روایات آن نادرست است.
روایاتی که برای استنباط احکام فقهی به کار میروند با روایاتی که عقیدهساز بوده و باید مبانی اعتقادی را از آنان اخذ کرد متفاوت هستند روایاتی که معنای اعتقادی را القاء میکند حتماً باید قطعی و صحیح باشند یعنی ما مطمئن باشیم که از ناحیه معصوم(ع) صادر شدهاند و الا التزام اعتقادی به آن لازم نیست.
شیعه و مکتب اهل البیت علیهم السلام در صدر اسلام تا قرون اخیر در جوی پر از تهمت و تهدید زندگانی را به سر برده است و غالب حاکمان علیه آنان بوده و این مکتب بر اساس اعتقاد ویژهای که به عدالت دارد هم همواره حکومتهای جائر و ستمگر را نا مشروع میدانسته است و بر همین اساس علماء بزرگی مانند علامه مجلسی با استفاده از فرصتهایی که یافتهاند مجموعه روایات وارده از اهل البیت را جمعآوری کرده ولی به تهذیب و جدا کردن صحیح از سقیم آن نپرداخته و این را به آیندگان وا گذاشتهاند درست مانند کسی که در شبی ظلمانی تحت تعقیب دشمنانی خطرناک است و جواهر او در خاک و خاشاک فرو میریزند و او مجموعهای از خاشاک اطراف و جواهر را جمع میکند تا در فرصت دیگر آنان را از هم جدا کرده و جواهر را مورد استفاده قرار دهد و به همین جهت مجامع روایی شیعه مرکب از صحیح و ناصحیح میباشد البته این داستان در مورد کتب اهل سنت هم وجود دارد اگر چه آنان همیشه در پرتو قدرت حاکمان به تقویت خود پرداخته و در گسترش مکتب خود با توجه به فتوحات گسترده مسلمین سود جستهاند و روایات خود که مشکلات فراوانی هم دارد ولی به واسطه محدودیت منابع روایی و کوتاهی دست آنان از اهل البیت علیهم السلام همان مقدار محدود را صحیح پنداشته و معامله صحیح با آن کردهاند.
با توجه به نکات فوق در میان مجموعه چند هزار حدیث حداکثر صدها حدیث مورد نقد قرار می گیرد که فهم جدی این روایات و نقد جدی آنان خود مستلزم کار علمی گستردهای است که به وسیله علم رجال و درایه و نحوه صدور این روایات باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. مضمون این روایات باید به درستی تحلیل شوند و مهمتر آن که با دیگر مجموعههای روایی سنجیده و تطبیق شوند آنگاه از مجموع آنها نظر صحیح و درستتر را انتخاب کرد. این که ما یک روایت را بگیریم و بقیه روایات را مورد نظر قرار ندهیم مصداق «حفظت شیئاً و غابت عنک اشیاء» (یک چیز حفظ کردهای و چیزهای فراوانی از تو پنهان و غائب هستند) خواهیم بود و ما روایاتی داریم که میگویند هر روایتی که با قرآن و سنت پیامبر مخالف بود آن را به دیوار بزنید کنایه از این که بدان اعتماد نکنید مثلاً راجع به زن و موقعیت آن در اسلام روایات فراوانی است که در مقابل این روایات ، روایات دیگری هستند و دست کم معلوم میکنند که این روایات ناظر به بخشی از زنان یا بخشی از امور است که در آن امور نظر مرد مقدم است چنان چه در بعضی از امور دیگر نظر زنها مقدم است و همین طور مسایل دیگر.
مثلا روایتی وارد شده است که اکراد را از اجنه میشمارد در حالی که این روایت با قرآن ناسازگار است یا مثلاً روایاتی که میگوید اهل سند و هند چنین و چنان هستند شاید ناظر به غیر مسلمانان آنها و یا عده خاص در یک عصر و یا شاید اصل این روایات مقبول نباشد و چنانچه بیان کردیم ما برای تفحص دقیق این روایات باید عملیاتهای علمی فراوانی از حیث شناسایی رجال حدیث و مضمون آن و عام و خاص ، مقید و مطلق بودن آن و موقعیت صدور این روایات و دهها مسأله دیگر را کاملاً بررسی کنیم و بعد به صحت و سقیم بودن آن ها پی ببریم که این عملیات استنباطی را اصطلاحاً در مکتب تشیع اجتهاد میگویند مثلاً از نظر مضمون روایتی میگوید مغز زنان در زیبایی آنهاست و زیبایی مردان در مغز آنها است ای بسا در مقام بیان این نکته است که بخش مهمی از شخصیت زن مربوط به جمال و زیبایی ظاهری اوست در حالی که بخش مهمی از شخصیت مرد در فهم و عقلانیت اوست.
بهر حال به طور خلاصه بیان میشود که:
1- کتب روایی شیعه اعم از صحیح و ضعیف هستند و ما هیچ کتابی که همه روایات آن صحیح باشد در دست نداریم.
2- فهم روایات صحیح از نا صحیح هم از حیث سند و هم به لحاظ مضمون و هم در رابطه با روایات معارض آن کاری علمی و گسترده میخواهد که اصطلاحاً بدان اجتهاد میگویند.
3- کتبی مانند کافی مرحوم کلینی اگر چه خالی از اخبار ضعیف نیست ولی روایات صحیح و ارزشمند آن غالب هستند.
4- کتب روایی اهل سنت که به صحاح معروف هستند آکنده از اخبار جعلی ضعیف و خلاف عقل و کتاب الهی هستند که پرداختن به آن روایات خود بحث مفصل و طولانی را میطلبد.
5- ممکن است بعضی از روایات معنایی به ظاهر خلاف عقل و فهم ما داشته باشند ولی بعد از تحلیل درستی آنان ثابت شود یا مرور زمان و اکتشافات علمی در آینده حقانیت و صحت آنان را به اثبات رساند که این هم نکته مهمی میباشد.
منبع: پایگاه حوزه
کتب روایی تشیع نه تنها نام صحاح بر آنها گذاشته نشده است بلکه واقعاً هیچ کدام به این عنوان و معنا هم تلقی نشدهاند یعنی هیچ کتاب حدیثی ما نداریم که به طور جامع صحیح قلمداد شود و همه احادیث آن پذیرفته شوند نه کافی و نه دیگر کتب شیعه چنین موقعیتی ندارند بلکه مجموعهای از روایات صحیح و نادرست و ضعیف و مبهم هستند که البته بعضی از این کتب غالب احادیث آن درست و بعضی غالب روایات آن نادرست است.
روایاتی که برای استنباط احکام فقهی به کار میروند با روایاتی که عقیدهساز بوده و باید مبانی اعتقادی را از آنان اخذ کرد متفاوت هستند روایاتی که معنای اعتقادی را القاء میکند حتماً باید قطعی و صحیح باشند یعنی ما مطمئن باشیم که از ناحیه معصوم(ع) صادر شدهاند و الا التزام اعتقادی به آن لازم نیست.
شیعه و مکتب اهل البیت علیهم السلام در صدر اسلام تا قرون اخیر در جوی پر از تهمت و تهدید زندگانی را به سر برده است و غالب حاکمان علیه آنان بوده و این مکتب بر اساس اعتقاد ویژهای که به عدالت دارد هم همواره حکومتهای جائر و ستمگر را نا مشروع میدانسته است و بر همین اساس علماء بزرگی مانند علامه مجلسی با استفاده از فرصتهایی که یافتهاند مجموعه روایات وارده از اهل البیت را جمعآوری کرده ولی به تهذیب و جدا کردن صحیح از سقیم آن نپرداخته و این را به آیندگان وا گذاشتهاند درست مانند کسی که در شبی ظلمانی تحت تعقیب دشمنانی خطرناک است و جواهر او در خاک و خاشاک فرو میریزند و او مجموعهای از خاشاک اطراف و جواهر را جمع میکند تا در فرصت دیگر آنان را از هم جدا کرده و جواهر را مورد استفاده قرار دهد و به همین جهت مجامع روایی شیعه مرکب از صحیح و ناصحیح میباشد البته این داستان در مورد کتب اهل سنت هم وجود دارد اگر چه آنان همیشه در پرتو قدرت حاکمان به تقویت خود پرداخته و در گسترش مکتب خود با توجه به فتوحات گسترده مسلمین سود جستهاند و روایات خود که مشکلات فراوانی هم دارد ولی به واسطه محدودیت منابع روایی و کوتاهی دست آنان از اهل البیت علیهم السلام همان مقدار محدود را صحیح پنداشته و معامله صحیح با آن کردهاند.
با توجه به نکات فوق در میان مجموعه چند هزار حدیث حداکثر صدها حدیث مورد نقد قرار می گیرد که فهم جدی این روایات و نقد جدی آنان خود مستلزم کار علمی گستردهای است که به وسیله علم رجال و درایه و نحوه صدور این روایات باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. مضمون این روایات باید به درستی تحلیل شوند و مهمتر آن که با دیگر مجموعههای روایی سنجیده و تطبیق شوند آنگاه از مجموع آنها نظر صحیح و درستتر را انتخاب کرد. این که ما یک روایت را بگیریم و بقیه روایات را مورد نظر قرار ندهیم مصداق «حفظت شیئاً و غابت عنک اشیاء» (یک چیز حفظ کردهای و چیزهای فراوانی از تو پنهان و غائب هستند) خواهیم بود و ما روایاتی داریم که میگویند هر روایتی که با قرآن و سنت پیامبر مخالف بود آن را به دیوار بزنید کنایه از این که بدان اعتماد نکنید مثلاً راجع به زن و موقعیت آن در اسلام روایات فراوانی است که در مقابل این روایات ، روایات دیگری هستند و دست کم معلوم میکنند که این روایات ناظر به بخشی از زنان یا بخشی از امور است که در آن امور نظر مرد مقدم است چنان چه در بعضی از امور دیگر نظر زنها مقدم است و همین طور مسایل دیگر.
مثلا روایتی وارد شده است که اکراد را از اجنه میشمارد در حالی که این روایت با قرآن ناسازگار است یا مثلاً روایاتی که میگوید اهل سند و هند چنین و چنان هستند شاید ناظر به غیر مسلمانان آنها و یا عده خاص در یک عصر و یا شاید اصل این روایات مقبول نباشد و چنانچه بیان کردیم ما برای تفحص دقیق این روایات باید عملیاتهای علمی فراوانی از حیث شناسایی رجال حدیث و مضمون آن و عام و خاص ، مقید و مطلق بودن آن و موقعیت صدور این روایات و دهها مسأله دیگر را کاملاً بررسی کنیم و بعد به صحت و سقیم بودن آن ها پی ببریم که این عملیات استنباطی را اصطلاحاً در مکتب تشیع اجتهاد میگویند مثلاً از نظر مضمون روایتی میگوید مغز زنان در زیبایی آنهاست و زیبایی مردان در مغز آنها است ای بسا در مقام بیان این نکته است که بخش مهمی از شخصیت زن مربوط به جمال و زیبایی ظاهری اوست در حالی که بخش مهمی از شخصیت مرد در فهم و عقلانیت اوست.
بهر حال به طور خلاصه بیان میشود که:
1- کتب روایی شیعه اعم از صحیح و ضعیف هستند و ما هیچ کتابی که همه روایات آن صحیح باشد در دست نداریم.
2- فهم روایات صحیح از نا صحیح هم از حیث سند و هم به لحاظ مضمون و هم در رابطه با روایات معارض آن کاری علمی و گسترده میخواهد که اصطلاحاً بدان اجتهاد میگویند.
3- کتبی مانند کافی مرحوم کلینی اگر چه خالی از اخبار ضعیف نیست ولی روایات صحیح و ارزشمند آن غالب هستند.
4- کتب روایی اهل سنت که به صحاح معروف هستند آکنده از اخبار جعلی ضعیف و خلاف عقل و کتاب الهی هستند که پرداختن به آن روایات خود بحث مفصل و طولانی را میطلبد.
5- ممکن است بعضی از روایات معنایی به ظاهر خلاف عقل و فهم ما داشته باشند ولی بعد از تحلیل درستی آنان ثابت شود یا مرور زمان و اکتشافات علمی در آینده حقانیت و صحت آنان را به اثبات رساند که این هم نکته مهمی میباشد.
منبع: پایگاه حوزه