پرسش :

چه كنيم تا گرفتار روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر نشويم؟


پاسخ :

رسيدن به آرامش و درك زندگي پاك، يكي از مهم‌ترين اهداف آفرينش انسان است. خداي رحمان به ما عقل و چشم و گوش و مهم‌تر از همه، پيام‏هايش را به ما عنايت فرمود تا «آرامش و زندگي پاك» را تجربه كنيم؛ «ألا بذكر الله تطمئن القلوب».1
بدون خدا، زندگي رنجي است بي پايان؛ «وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَه ضَنْكاًً».2
«كساني كه به خدا ايمان آورده و ايمان خود را به ظلم نيالوده‌اند، داراي ايمني و مصونيتند و آنان هدايت يافتگان واقعي هستند».3
بنيامين راش، پدر روان‌پزشكي آمريكا مي‌گويد: «دين آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي ‏اهميت دارد كه هوا براي تنفس».4
يونگ، روانكاو مي‌گويد: «در مورد بيماران روحي كه از 35 سال به بالا داشتند، حتي يك نفر يافت نمي‏شود كه مشكل رواني او در آخرين مرحله تحليل، به ايمان مذهبي مربوط نگردد و بهتر است بگوييم كه هر فرد از آنان، به علت فقدان آن چه كه دين زنده به اشخاص مي‏دهد، بيمار شده‏اند و هيچ كس از آنها كه نظر ديني و مذهبي خويش را باز نيافتند، واقعاً درمان نشده‏اند».5
امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: «تقوا، داروي بيماري دل‏هاي شما و شفاي مرض بدن‏هاي شماست».6
امام كاظم عليه السلام مي‌فرمايد: «لقمان به پسرش گفت: دنيا، درياي ژرفي است كه افراد بسياري در آن غرق شده‏اند و تقوا و پرهيزكاري، كشتي توست. آن كشتي‌اي كه آكنده از ايمان باشد، بادبان‏هاي آن، توكل به خدا و پاس‌دارش، عقل و ناخدايش، علم و فرمان آن، بردباري و تحمل است».7
زندگي، قانون دارد. خوشبختي، با فهم و رعايت قانون زندگي و سيه‌روزي، با ناديده انگاشتن قانون زندگي، حاصل مي‌شود. موفقيت‏ها به بخت و اقبال وابسته نيست؛ بلكه زندگي پاك را با احترام به قوانين، مي‌توان در آغوش کشيد.
جوانان، دانشجويان و استادان بزرگوار، بايد بدانند كه دنياي بي‌خداي امروز، براي کسب موفقيت کامل و آرامش واقعي، حرف زيادي ندارد و طي دو يا سه قرن گذشته، برخي از دانشمندان تربيتي و روان‌شناسان غربي توانسته‏اند به برخي از قوانين آن – به گونه‌اي ناقص – پي ببرند؛ اما (قرآن و عترت)، ۱۵۰۰ سال قبل، آن هم با رعايت همه عرصه‏هاي زندگي و باور به سراي ابدي، دقيق‌ترين قواعد را براي درك يك زندگي پاك، بيان كردند؛ «من عمل صالحاً من ذكر و أنثي فهو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه».8
اينك براي اين كه دچار «روابط و دوستي‏هاي ويران‌گر» نشويم، چند قاعده را به اختصار بيان مي‌كنيم:

1. تقويت اراده در انجام برنامه‏ها
شخص با اراده؛ كسي است كه وقتي درباره كاري، به خوبي تأمل كرد و آن را نافع دانست، تصميم به انجام آن مي‏گيرد و با فعاليت و ثبات قدم، آن را به اجرا در مي‏آورد9 و در مقابل، فرد سست اراده، با كمترين مشكلي، از انجام دادن كار، دلسرد شده، دست از تلاش برمي‏دارد.
كسي كه اراده‌اي قوي دارد، آن چه را خواسته است، با كوشش و ثبات قدم، به دست مي‏آورد. شخص با اراده، كسي است كه داراي هدفي معقول است و تا موقعي كه به آن نرسيده، از تعقيب آن باز نمي‏ايستد و مشكلات و موانع رواني يا مادي، به اراده و عزم او لطمه نمي‏زند و از پيشرفتش، جلوگيري نمي‏كند.

راهكارهاي تقويت اراده
الف) تعيين هدف يا اهداف؛
انسان بايد ابتدا هدف و يا اهداف خود را در زندگي و يا كاري را كه مي‏خواهد انجام دهد، به طور دقيق و مشخص، ترسيم كند. طبيعي است كه اين هدف، بايد شفاف، معقول، قابل دست‌يابي، بدون افراط و تفريط، مطابق توان و استعداد خود و واقع‌بينانه باشد؛ نه بلندپروازانه و خارج از توانايي‌‏هاي شخص؛ در غير اين صورت، وقتي با مشكلات و موانع سختي رو‌به‌رو شود، نااميد و دلسرد شده، از ادامه كار، منصرف مي‏‏شود و خود را ناتوان و بي‌‏اراده مي‏بينيد.
ب) شناخت توانايي‌‏ها و استعدادها؛
همه ما در وجود خود، از استعدادهايي برخورداريم؛ كافي است اين نيروها را بشناسيم و براي رسيدن به هدف، آنها را به كار گيريم.
ج) برنامه‌‏ريزي؛
بايد براي تمام كارها و فعاليت‌‏هاي شبانه‌روزي، برنامه‌‌اي مدون و منظّم داشته باشيد؛ بدين منظور از جدولي استفاده كنيد كه در ستون افقي آن، ساعات شبانه‌روز و در ستون عمودي، ايام هفته را يادداشت و تمام كارهاي روزانه – خواب، استراحت، ورزش، مطالعه - را در آن درج كنيد و هر فعاليتي را در زمان خاص خود، در جدول بنويسيد و هيچ زماني را بدون كار خالي نگذاريد. هر روز صبح با نگاهي به آن برنامه، به اجراي دقيق آن بپردازيد و شب‏ها، قبل از خواب، آن را محاسبه و ارزيابي كنيد. شايسته است همچون يك محاسبه‌‏گر جدي و قاطع، فعاليت‏هاي روزانه و ميزان موفقيت خود در انجام دادن آنها را بررسي كنيد و در صورت موفقيت، خود را تشويق و در صورت تخلّف و سهل‌‏انگاري در اجرا، خود را تنبيه كنيد.
د) اصل تلقين يا خودگويي‏هاي مثبت؛
گفتن، باور داشتن است. وقتي مي‏گوييم من آدم شكست خورده‌اي هستم، بي‌استعدادم و عوض شدني نيستم، در واقع، حكم محكوميت خود را صادر مي‏كنيم. روان‌شناسي شناخت، به ما چنين مي‏گويد: دستور دادن، فرايند شدن است و ما را دستورات مي‏سازند. ما همواره با خودمان حرف مي‏زنيم و هفتاد درصد (70%) وقت‌مان با گفت‌وگو سپري مي‏شود؛ حتي زمان خواب و ما همان مي‏شويم كه با خود حرف مي‏زنيم. سعي كنيد دستورات خوبي به خودتان بدهيد. شما با خودتان چه مي‏گوييد؟ فرهنگ ذهن و زبان شما، مثبت است و نيروزا و يا منفي است و نيروبر.
آجر‏هاي بناي هستي‌مان را، طرز تفكرمان مي‏سازد و اگر بخواهيم در دنياي‌مان اتفاق زيبايي بيفتد، گام اول، تغيير در نگاه و بينش ماست. با تغيير نگاه، ايده‌آل‏ها و اهداف زندگي‌مان به درستي شكل مي‏گيرند و آن گاه گام دوم، يعني تلاش مستمر و انتخاب‏هاي عالي و فرداساز، در دنياي ما رخ خواهد داد؛ «إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم».
نگرش‏ها و انديشه‏هاي ما، مهم‌ترين عامل تغيير به شمار مي‏آيند. نود درصد (90%) تغييرات خوب و بد زندگي‌مان، به نوع نگرش ما به رخدادهاي زندگي بستگي دارد و ده درصد (10%) آن به وقايع بيروني وابسته است.
اديسون مي‏گويد: «مشكل افرادي كه شكست خورده‏اند و دست از تلاش بر‌داشتند، اين بود كه نمي‏دانستند كه در يك قدمي ‏پيروزي‏اند» و مي‏گفت: راز توفيقم اين بود كه هرگاه براي باز كردن دري تلاش مي‏كردم و باز نمي‏شد، بارها و بارها تلاش مي‏كردم و با خود مي‏گفتم: حتماً اين كليد، درب را در صدمين بار، باز خواهد كرد.
نكات تأكيدي مثبت زير را كه هم روحيه‌سازند و هم باورساز، حداقل روزي ده بار تكرار كنيد:
- من با اطمينان، به استقبال تجربه‏هاي تازه مي‌روم.
- من با بهره‌گيري از اطلاعات و تجربه‌هاي ديگران، براي خودم فكر مي‌كنم و براي خودم تصميم مي‌گيرم.
- من دانشجويي هستم كه قادرم عضو ارزنده جامعه خويش باشم.
- من سرشار از احساس آرامش و اعتماد به نفس هستم. من قادرم عادات غذايي و رفتاري خودم را كنترل كنم.
- من براي زندگي خود، برنامه‏هاي درازمدّت و كوتاه‌مدّت دارم و همه آنها را اجرا مي‌كنم.
- من از توانايي‏هاي خودم آگاهم و بدون احساس حقارت، ضعف‏هاي خود را مي‌پذيرم.
- من به وعده خدا ايمان دارم كه فرمود: «أدعوني استجب لكم».
- من به لطف خدا آينده‌اي زيبا براي خود خلق مي‏كنم.
- من اراده لازم براي انجام كارهايم را دارم و هيچ چيز نمي‏‏تواند اراده‌ام را متزلزل كند.
همواره در كارهاي سخت و دشوار، به خود تلقين كنيد و اين عبارات را بگوييد: «من به خوبي مي‏توانم اين عمل را انجام دهم».
ه) تدريجي بودن تقويت اراده؛
براي به دست آوردن اراده‏اي قوي و محكم، بايد به تدريجي بودن آن و نياز آن به تمرين، توجه داشت. گمان نكنيد مي‏توانيد به طور دفعي و بدون تلاشي درخور، به آن دست يابيد. بنابراين، به راهكارهاي عملي زير توجه كرده، به آنها پاي‏بند باشيد:
- هر روز صبح حداقل بيست دقيقه، به طور مرتب و در ساعتي معين، ورزش كنيد.
- صبح‏گاهان، هر زمان كه بيدار شديد، بي‌‏درنگ برخيزيد و از رختخواب بيرون رويد؛ حتي اگر خواب‌آلودگي مزاحمتان است، از اتاق بيرون رويد و قدري نرمش كنيد؛ تا خواب‌آلودگي از بين برود.
- در صورت امكان، چند دقيقه قبل از اذان صبح از خواب بيدار شده، نماز شب بخوانيد و اگر در آن وقت بيدار نشديد، قضاي آن را به جا آوريد.
- مقيد باشيد هر روز تعداد آيات معيني از قرآن را تلاوت كنيد (حداقل 30 تا 50 آيه) و در صورت تمايل، در هفته‌‏هاي بعد، بر ميزان آن بيفزاييد.
- ترك گناه و مخالفت با هواهاي نفساني، نقش بسيار مؤثري در تقويت اراده و نهادينه كردن آن در درون انسان دارد.
- هرگز در كارها، نااميد نشويد و با حالتي تهاجمي، براي پي‌گيري و به انجام رساندن كارهاي ناقص و ناموفق، تلاش كنيد.
- كارهايي را كه به عهده مي‏گيريد، ناتمام رها نكنيد و آنها را به نحو احسن و تا رسيدن به نتيجه مطلوب، ادامه دهيد و از پراكنده كاري و آشفتگي در كارها كه موجب به هم ريختگي نظام فكري مي‏شود، بپرهيزيد و به فعاليت‏هاي خود، تمركز و انسجام ببخشيد.
- همواره بر خداوند، توكل كرده و در همه امور، از او استمداد جوييد.10

2. ترك زمينه گناه
الف) كنترل چشم؛
بايد مواظب چشم خود بود تا مبادا به نامحرم و هر چيزي كه شهوت‌انگيز است، نگاه شود و تا حد امكان، انسان بايد از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز كند.
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: نظر دوختن تيري مسموم از تيرهاي ابليس است و چه بسا نگاهي كه حسرت درازمدتي را (در دل) به ارث بگذارد».11
ب) كنترل گوش؛
بايد از شنيدني‏هايي كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينه‌ساز حرام هستند، پرهيز شود؛ مانند نوار موسيقي، صداي شهوت‌انگيز نامحرم و... .
ج) كنترل رفتار و گفتار؛
شنيدن صداي دختر براي پسر، در صورتي كه قصد لذت بردن و خوش آمدن در كار نباشد، اشكالي ندارد؛ امّا در عين حال، بر اساس همان اصل روابط حداقلي كه گفتيم، مادام كه ضرورتي در كار نباشد، ترك آن، عاقلانه‌تر است.
براي دختر، شايسته نيست كه در سخن گفتن با پسري، صداي خود را نازك كند و با عشوه و ناز، سخن بگويد. خداي متعال در قرآن، خطاب به زنان مي فرمايد: «در حرف زدن، صدا را نازك و مهيج نكنيد كه موجب طمع بيماردلان گردد» و امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: «به دختران جوان، سلام نمي‌كنم؛ تا مبادا پاسخ آنها، دلم را به لغزش افكند».
روح جوان، فوق‌العاده تحريك‌پذير است. همچنان كه روح انسان، از رسيدن به جاه و مقام و ثروت سير نمي‌شود، در ميل جنسي (سكس) نيز چنين است. از اين رو، اگر رفتارهاي دختران و پسران در دوستي‏ها و اظهار محبت‏ها، كنترل نشود و مرز‏هاي اخلاقي و مكتبي شكسته شود، تمام ذهن و زبان نوجوان و جوان را اشغال مي‏كند و جوان دچار آسيب‏هاي اخلاقي، اجتماعي و رفتاري خواهد شد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: بين مردان و زنان، حريم ايجاد كنيد؛ زيرا شكستن اين حريم‏ها، آسيب‏هاي جبران‏ناپذيري دارد12 و همچنين مي‌فرمايد: از خلوت كردن با زنان پرهيزيد! قسم به خدايي كه جانم در دست اوست! مردي با زني خلوت نمي‏كند؛ مگر اين كه شيطان وارد مي‏شود و اگر خوكي آلوده به كثافت، به انسان اصابت كند، بهتر است از اين كه شانه زن بيگانه‏‌اي با مرد نامحرم برخورد كند.13
«كارِن هورناي» مي‌گويد: ارتباط زيادي بين محبّت و تمايلاتِ جنسي وجود دارد; مثلا بسياري از تمايلات و كشش‏هاي جنسي، اوّلش با مهرباني و دوستي صاف و ساده شروع مي‌شود، گاهي هم شخص ممكن است داراي تمايلات جنسي باشد؛ ولي خودش آن را با تمايل به مهرورزي اشتباه كند؛ چنان كه كشش‏هاي جنسي هم ممكن است انگيزه احساسات محبّت‌آميز باشد يا كم كم مبدّل به احساسات محبّت‌آميز گردد. پس ارتباط نزديكي بين تمايلات جنسي و احساسات محبت‌آميز وجود دارد (هر چند اينها دو نوع احساس متفاوت مي‌باشند).14
د) ترك مصاحبت با دوستان ناباب؛
دوستاني كه باعث مي‌شوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع، دشمناني‏اند كه بايد از آنها پرهيز كرد.
امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايد: حضرت از همراهي و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهي فرموده؛ كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسي كه قطع رحم كرده است.15 البته اينها از مهم‌ترين زمينه‏هاي گناه هستند كه بايد ترك شوند؛ ولي به طور كلي، هر چيزي كه زمينه گناه را فراهم مي‌كند، بايد ترك شود.
ه) حيا در خلوت؛
شيخ رجبعلي خياط (نکوگويان) از اولياي خوب خداوند بود که به خاطر دوري از گناه وپاک‌دامني در جواني، به مراتب و مقامات بالايي رسيد. وي مي‌گويد: من استاد نداشتم؛ ولي گفتم: خدايا! اين را براي رضايت خودت ترک مي‌کنم و از آن چشم مي‌پوشم؛ تو هم مرا براي خودت درست کن.
آيه الله ميلاني(ره) درباره اين داستان فرمود: به شيخ عنايتي شد و آن، به خاطر دوري از گناهي بود که در ايام جواني برايش پيش آمد. شيخ مي‌گويد: در ايام جواني، دختري رعنا و زيبا، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌اي خلوت، مرا به دام انداخت. با خود گفتم: رجبعلي! خدا مي‌تواند تو را خيلي امتحان کند؛ بيا يک بار تو خدا را امتحان کن و از اين حرام آماده و لذت‌بخش، به خاطر خدا، چشم‌پوشي کن. سپس به خدا گفتم: خدايا! من به خاطر تو، اين گناه را ترک مي‌کنم و تو هم بيا و مرا براي خودت تربيت کن.
آن گاه مثل يوسف عليه السلام، در برابر گناه مقاومت مي‌کرد و از آلوده شدن دامن به گناه، اجتناب كرد و از دام گناه گريخت. بعد از اين ماجرا، به عنايت خداوند، ديده برزخي وي روشن شد و آن چه را که ديگران نمي‌ديدند و نمي‌شنيدند، او مي‌ديد و مي‌شنيد و از آن موقع به بعد در ملاقات‏ با امام زمان عليه السلام به روي او گشوده شد و بسيار به ديدار مولايش مشرف شد؛ تا جايي که حضرت به مغازه ايشان تشريف مي‌آورد. مقبره جناب شيخ، در شهرري (ابن بابويه) قرار دارد و زيارتگاه عاشقان است.
درباره محمد ابن سيرين نيز گفته شده كه او هميشه پاکيزه بود و بوي خوش مي‌داد. روزي شخصي از او پرسيد: علت چيست که از تو هميشه بوي خوش مي‌آيد؟ ابن سيرين گفت: من در جواني بسيار زيبا و خوش صورت و صاحب حسن و جمال بودم و شغلم بزازي بود. روزي زني به دکانم آمد و مقداري پارچه خريد و چون قيمت آن معين شد، گفت: همراه ما بيا تا قيمت آن را به تو پرداخت کنم. من هم در دکان را بستم و همراه وي به خانه‌اش رفتم. چون داخل شدم، خانه‌اي ديدم كه از فرش‌ها و ظروف عالي، آراسته بود; سپس زن چادر از سر بر گرفت. او را در نهايت حسن و جمال ديدم و بعد در کنارم نشست و با ناز و عشوه و خوش طبعي، با من سخن گفت. طولي نکشيد که غذايي مفصل و لذيذ آماده شد و بعد از صرف غذا، آن زن به من گفت: اي جوان مي‌بيني من پارچه و قماش زياد دارم; قصد من از آوردن تو به اين جا، چيز ديگري است و من مي‌خواهم با تو همبستر شوم و کام دل برآرم. من چون مهرباني‏ها و عشوه بازي‏هاي او را ديدم، نفس اماره‌ام به سوي او ميل کرد؛ امّا ناگاه الهامي به من رسيد و گويي كسي اين آيه از سوره «والنازعات» را تلاوت کرد که «و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنه هي الماوي؛ اما هر کس بترسد از مقام پروردگار خود و نفس خود را از پيروي هواي نفس باز دارد، به درستي که منزل و جايگاه او، بهشت خواهد بود».
وقتي به ياد اين آيه افتادم، عزم خود را جزم كردم تا دامن پاک خود را به گناه آلوده نکنم و چون آن زن مرا به خود مايل نديد، به من گفت: يا مراد مرا حاصل کن يا تو را به هلاکت مي‌رسانم. به او گفتم: اگر ذره ذره‌ام کني، مرتکب اين عمل شنيع نخواهم شد. مرا بسيار با چوب زدند؛ به طوري که خون از بدنم جاري شد. با خود گفتم که بايد نقشه‌اي به کار بندم تا رهايي يابم؛ گفتم: مرا نزنيد كه راضي شدم و دست و پايم را باز کردند و بعد از رهايي، به بهانه قضاي حاجت، به مستراح رفتم و تمام لباس‌هايم را به نجاست آلوده کردم و بيرون آمدم. چون آن زن به من نزديك شد و مرا آلوده به نجاست ديد، از من روي برگرداند.
در اين هنگام، من فرصت را غنيمت شمردم و به طرف بيرون شتافتم و چون به در خانه رسيدم، در را قفل شده يافتم، امّا وقتي دست به قفل زدم، به لطف الهي، گشوده شد و من از خانه بيرون آمدم و خود را به کنار جوي آب رساندم و لباس‌هايم را شسته، غسل كردم و ناگهان ديدم که شخصي پيدا شد و لباس‏هاي نيکويي برايم آورد و بر تنم پوشانيد و بوي خوش به من ماليد و گفت: اي مرد پرهيزگار! تو بر نفس خود غلبه کردي و از روز جزا، ترسيدي و خلاف فرمان خدا انجام ندادي و نهي او را نهي داشتي و اين، وسيله‌اي بود براي امتحان تو و ما تو را از آن خلاص کرديم. اينك، اين لباس تو، هرگز چرکين و اين بوي خوش، هرگز از تو زايل نشود. پس از آن روز، بوي خوش از بدنم برطرف نگرديده است و به همين خاطر، خداوند، علم تعبير خواب به او عطا فرمود و در زمان او، کسي مثل او تعبيرخواب نمي‌کرد.

3. ترك فكر گناه (كنترل فكر و خيال)
ترك زمينه گناه، سهم به سزايي در ترك فكر گناه دارد از اين رو، هر چه بيشتر و دقيق‌تر زمينه گناه ترك شود، فكر گناه كمتر به سراغ انسان مي‌آيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مي‌كند و بعد از شوق، اراده عمل و سپس خود گناه محقق مي شود، به يقين تا اراده و شوق و ميل نسبت به كاري نباشد، انسان، مرتكب آن كار نمي‌شود.
غريزه جنسي، غريزه‌اي نيرومند، عميق و پردامنه است كه هرچه انسان به آن ميدان بيشتري بدهد، آتش آن، شعله‌ورتر مي‌گردد و نه خاموش‌تر؛ مثل افراد آزمندي كه هرچه پول بيشتري به دست بياورند، حريص‌تر مي‌شوند.
قرآن كريم مي‌فرمايد: «به مردان بگو چشم‏ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشيده دارند و به زنان نيز بگو تا چشم‏ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند».16

ادامه دارد...

پي‌نوشت:
1. رعد، آيه 28.
2. طه، آيه 124.
3. انعام، آيه 82.
4. مجله پيوند، ش 257، ص 34.
5. موسوي لاري، رسالت اخلاق در تكامل انسان، ص 170.
6. نهج البلاغه، خ 198.
7. كليني، اصول كافي، 1، 19.
8. نحل، آيه 97.
9. نيروي اراده نيرويي باطني براي اتخاذ تصميمات، اقدام به كار، اداره و انجام اهداف و وظـايـف است.
10. محمدرضا احمدي، پرسش‏ها و پاسخ‏ها، دفتر هفتم .
11. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ماده نظر، (النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظره اورثت حسره طويله).
12. نوري، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 264
13. مرآه النساء، ص‏117.
14. كارون هورناى، عصبانى‏هاى عصر ما، ترجمه ابراهيم خواجه نورى، ص 191.
15. سفينه البحار، ماده صحب (النهى عن مصاحبه خمسه و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه).
16. نور، آيه 31.
نسخه چاپی