پرسش :

فلسفه‏ى حرمت نگاه به نامحرم )حتى اگر هيچ قصد حرامى در كار نباشد( چيست؟


پاسخ :
در باب حرمت نگاه به نامحرم، تأكيد اصلى درباره‏ى نگاه مرد به زن بوده است. هر چند نگاه زن به بدن مرد نامحرم نيز حرام است، ولى تأكيد اصلى دين، به دلايل روان‏شناختى زن و مرد - يعنى اين نكته كه زن با مشاهده‏ى جنس مخالف، به اندازه‏ى مرد تحريك نمى‏شود - در باب نگاه مرد به زن است و ظاهرا مقصود سؤال كننده هم بيش‏تر همين بوده است. در مورد اين نگاه ابتدا بايد معلوم شود كدام نگاه حرام است تا فلسفه‏ى حرمتش معلوم شود. مطلب مورد اتفاق بين همه‏ى فقها اين است كه نگاه از روى »تلذذ« و »ريبه« از جانب هر يك از زن و مرد نامحرم به يكديگر، حرام است. مقصود از تلذذ و ريبه آن است كه در اين نوع نگاه كردن، نوعى لذت بردن جنسى وجود داشته باشد كه اين امر چه براى بيننده به صورت قطعى معلوم باشد و چه احتمال قوى بدهد كه اين نگاه توأم با آن گونه لذت است، برايش حرام است فلسفه‏ى حرمت آن نيز همان فلسفه‏ى وجوب پوشش براى زن است؛ يعنى حفظ حريم‏ها براى محدود كردن روابط جنسى به محدوده‏ى خانواده و سالم ماندن محيط اجتماع.
در خصوص نگاه كردن بدون قصد تلذذ و ريبه، همه‏ى فقها نگاه مرد به بدن زن نامحرم را غير از وجه )صورت( و كفين )دو دست تا مچ(، به طور قطعى حرام دانسته‏اند، ولى در باب نگاه به صورت و دست‏ها تا مچ دست، اگر بدون قصد لذت باشد، بين فقها اختلاف نظر وجود دارد كه وارد اين بحث نمى‏شويم. )براى تفصيل اين بحث و آراى مختلف، ر. ك: مرتضى مطهرى، مسأله‏ى حجاب، صص 248 - 251. .
آنچه در اين جا مى‏تواند مورد بحث قرار گيرد، نگاه به بدن نامحرم بدون قصد لذت است و اين سؤال به خصوص درباره‏ى موهاى زنان مطرح مى‏شود. بسيار ديده مى‏شود كه مردان مى‏گويند: ما با ديدن موها چندان تحريك نمى‏شويم، پس چرا نگاه به موها حرام است؟ آشكار است كه اين بحث به طور جدى با بحث پوشش زن گره مى‏خورد. يعنى شايد عده‏اى به همين دليل بگويند كه چرا پوشاندن موها واجب شده است. در پاسخ بايد گفت:
اولا مسلم است كه نگاه كردن به اندام‏هاى جنس مخالف، ولو بدون هيچ قصدى از پيش، موجب تحريك غريزه‏ى جنسى مى‏شود و بر همين اساس، مقدارى از پوشش را همه‏ى انسان‏ها، )البته مقصود ما انسان‏هايى است كه قبول دارند بايد تحريك غريزه‏ى جنسى به محيط خانواده محدود شود و محيط اجتماع بايد از اين حيث مصون بماند. هم براى مرد و هم براى زن لازم مى‏دانند. ثانيا به لحاظ علمى ثابت شده است، بسيارى از امور هستند كه به طور ناخودآگاه بر آدمى تأثير مى‏گذارند، يعنى شايد انسان در آن لحظه احساس تأثير نكند، اما تأثيرش به طور مخفى در عمق وجود آدمى وارد مى‏شود. به همين دليل، در علم روان‏كاوى بسيارى از رفتارهاى آدمى را ناشى از انعكاس اين تأثيرها در گذشته مى‏دانند؛ اگر چه خود شخص متوجه نباشد.
اگر مقدمه‏ى سوم را مبنى بر اين كه: »خداوند بر زواياى پنهان وجود آدمى آگاه‏تر از خود آدمى است و وضع قوانين دين بر همين اساس صورت گرفته است«. به دو مطلب فوق ضميمه كنيم، آن گاه به روشنى در مى‏يابيم كه نگاه به جاهايى از بدن كه پوشش و حرمت نگاه به آن‏ها واجب شده است، در روان آدمى تأثير مى‏گذارد؛ اگر چه در مورد برخى از آن‏ها، انسان به خوبى متوجه نباشد.
اما حتى اگر بخواهيم مصداقى‏تر و عينى‏تر به مسأله بنگريم، بايد اذعان كنيم كه همين موها نقش مهمى در تحريك مردان دارد. اگر شما به آگهى‏هاى تبليغاتى غربى كه مخصوصا در محل‏هايى مثل اينترنت دائما در معرض ديد هستند توجه كنيد، مى‏بينيد كه همه‏ى آن‏ها لزوما از عكس‏هاى سكسى استفاده نمى‏كنند. بلكه در بسيارى از موارد، فقط به قيافه‏ى يك زن با موهاى خاص بسنده مى‏شود. اگر همين عكس عادى تأثيرات تحريك كننده در مخاطب نمى‏گذاشت، آنان از اين راه استفاده نمى‏كردند.
در پايان خوب است دانش‏آموزان را به اين نكته‏ى قرآنى نيز توجه دهيم كه اگر آيات 16 تا 28 سوره‏ى اعراف را با دقت مطالعه كنيم، در مى‏يابيم كه وقتى براى شيطان گمراه كردن آدم تصميم قطعى گرفت، كوشيد آن دو را به كارى وا دارد كه لباس‏هايشان بيفتد و پوشيدگى‏هاى آن‏ها آشكار شود. قرآن كريم در آيه‏ى 26 و 27 همين سوره صريحا به آدميان عبرت مى‏دهد كه فلسفه‏ى اصلى پوشيدن اصلى - نه فقط حفظ بدن از سرما و گرما - بلكه پوشيده بودن محل‏هايى است كه رؤيت آن‏ها موجب شرمگين شدن آدمى مى‏شود و هشدار مى‏دهد كه مهم‏ترين عامل خروج شما از بهشت، همين برهنگى است و مبادا شيطان شما را همانند پدر و مادرتان بفريبد و لباس‏هاى شما را از بدنتان بيرون آورد تا قسمت‏هاى پوشيده‏ى بدن شما در معرض ديد همگان قرار گيرد؛ چرا كه شيطان از زوايايى وارد مى‏شود كه شما متوجه آن نيستيد )يعنى به تدريج و از امور ظاهرا ساده و كم اهميت آغاز مى‏كند( در آيه‏ى بعد هم نتيجه مى‏گيرد، كسانى كه از همين نكات كوچك فريب شيطان را مى‏خورند، كم‏كم كارشان به جايى مى‏رسد كه به راحتى نسل به نسل مرتكب فحشا مى‏شوند و منافاتى بين اين كار و خداپرستى احساس نمى‏كنند!
يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءاتهما انه يريكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤمنون؛ و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آبائنا و الله امرنا بها قل ان الله لا يأمر بالفحشاء أتقولون على الله ما لا تعلمون )اعراف 7 / 27 - 28:اى فرزندان آدم، مبادا شيطان فريبتان دهد و آن گونه كه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون كرد، در حالى كه جامه‏شان را بر مى‏كند تا شرمگاهشان را بدان‏ها بنماياند. او و گروهش از جايى كه آن‏ها را نمى‏بينيد شما را مى‏بينند. ما شيطان‏ها را دوست و سرپرست كسانى قرار مى‏دهيم كه ايمان نمى‏آورند. و هنگامى كه كار زشت و فحشا مرتكب مى‏شوند مى‏گويند پدرانمان را بر اين روش يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو خداوند به زشتكارى فرمان نمى‏دهد. آيا بر خدا چيزى مى‏گوييد كه نمى‏دانيد؟. .
پس بياييد توصيه‏ى خدا را جدى بگيريم و نگذاريم شيطان ما را برهنه كند. به خداوند اعتماد كنيم، و سخن او را بپذيريم، و حدودى را كه او گفته رعايت كنيم تا شيطان نتواند در ما رخنه كند. ان شاء الله تعالى.
نسخه چاپی