پرسش :

خواستگارم به علت از دست دادن پدر، سرپرست خانواده است و از من خواسته كه با خانواده‏اش زندگى كنم. آيا اين گونه زندگى كردن امكان‏پذير است؟!


پاسخ :
زندگى زوج جوان به صورت مستقل و دور از خانواده‏ها بهتر ومطلوب‏تر است.
من رشته محبت تو پاره مى‏كنم‏
شايد گره خورد به تو نزديك‏تر شوم)دورى و دوستى(
اگر مايليد پيشنهاد ازدواج خواستگارتان را با اين شرط بپذيريد، حتما بايد به روحيه خود توجه كنيد. اگر دخترى حساس و زودرنج هستيد و قدرت تحمل بالايى نداريد، به احتمال فراوان دچار مشكل خواهيد شد.
فاصله فرهنگى، روانى و سنى حدود 25 تا 30 سال با مادر شوهر، دخالت‏ها و اعمال سليقه‏هايى كه خيلى وقت‏ها هم از روى دلسوزى است، آگاهى اعضاى خانواده شوهر از مسائل خصوصى شما، ايجاد دوگانگى در تربيت فرزندانتان به سبب اختلاف ميانى تربيتى شما و مادر شوهر و اثرگذارى بقيه اعضاى خانواده شوهر بر فرزندانتان، مشكلات پيش روى شما است.
در صورتى كه خود را آماده پذيرش اين گونه زندگى مى‏بينيد، بايد ويژگى بردبارى، گذشت و مدارا را در خود تقويت كنيد. باور خود را درباره نقش منفى مادر شوهر اصلاح كنيد. بكوشيد به مادر همسرتان به ديده مادر دوم خود بنگريد تا سطح تحملتان بالاتر رود. نقاط مثبت اين گونه زندگى را براى خود پررنگ‏تر كنيد؛ اين كه هنگام مسافرت رفتن همسرتان تنها نخواهيد ماند. اين كه هنگام بيمارى، حمايت‏كنندگانى خواهيد داشت و اين كه از تجربه‏هاى مادرشوهر در زندگى و بچه‏دارى در سنين شيرخوارگى استفاده خواهيد كرد و....
مى‏توانيد به خواستگارتان پيشنهاد كنيد كه براى راحتى شما و خانواده‏اش، در صورت امكان، دو طبقه مستقل يا دو منزل كنار هم گرچه كوچك را تهيه كند تا هم استقلال شما حفظ شود و هم همسرتان بتواند خانواده‏اش را سرپرستى كند.
نسخه چاپی